سرمستان قدرت
همهپرسی در انتخابات ترکیه در فضایی پرالتهاب که با ترس و نگرانی مردم آمیخته بود، برگزارشد و رای شکنندهای که به تغییرات قانون اساسی این کشور داده شد این امکان را برای صاحبات فعلی قدرت بهوجود آورد تا با اختیاراتی گسترده و تقریبا مهارناشدنی، زمام امور را برای سالیان سال بر عهده بگیرند. نوع و گستره اختیاراتی که به بهانه گذر از نظام پارلمانی به سیستم ریاستی برای آقای رئیسجمهور (بخوانید اردوغان) طراحی و در نظرگرفته شده، حاکی از این است که رئیس قوه اجرایی عملا در سودای سلطنت در پوشش پررنگ و لعاب دموکراسی است. البته اولین آفت این اقدام، شکل گرفتن یک دوقطبی در جامعه ترکیه بود که اکنون پس از گذشت چند روز از همهپرسی در این کشور، موج اعتراضات و برپایی تظاهرات در شهرهای مختلف ادامه دارد. موضوع اصلی این نوشته واکاوی این پیامدها و تبعات داخلی و منطقهای همهپرسی و تغییرات قانون اساسی این کشورکه با اختیارات گسترده برای رئیسجمهور گره خورده، نیست؛ بلکه نکتهای است که تامل در آن، درسآموز خواهد بود. و این نکته هم بازمیگردد به تکاپو و تقلا برخی داخلیها در کشور که در مقطعی میخواستند مدل ترکیه را شبیهسازی کنند. این جماعت آنچنان از ترکیه و اردغان میگفتند که گویا، یگانه راه پیشرفت و ترقی را کشف کرده و بر این اساس نسخهپیچی میکردند! و این در حالی است که امروز سیمای واقعی ترکیه از پرده برون افتاده است و جولان و یکهتازی اردوغان که بیمحابا بر اسب چموش قدرت سوار است، نشاندهنده به بنبست رسیدن اسلام سکولاری است که از یکسو در خدمت صاحبان قدرت است و از سوی دیگر؛ برای رسیدن به زر و زور بیشتر با اسلام سلفی و تکفیری ائتلاف میکند. در قریب به چهاردهه گذشته از عمر جمهوری اسلامی ایران، بودهاند افراد و جماعتی که آنچنان سرمست قدرت شدهاند که برای ماندن بیشتر در قلعه قدرت خیز برداشته بودند؛ یکی با اباحهگری و لیبرالیسم، آن یکی با لابیگری و پراگماتیسم و دیگری با شلتاقگری و پوپولیسم. ولی در شرایطی که هرکدام از این تفکرات میتوانست کشور را به ورطههای خطرناک بکشاند، (نظیر آنچه که در ترکیه شاهد هستیم) کشتی انقلاب به سلامت با دیدهبانی و هدایت ولایت فقیه، از این پیچهای پرفراز و نشیب عبور کرد. به تعبیردیگر باید گفت؛ اینجا نظام جمهوری اسلامی ایران است و نعمت ولایت فقیه بر سر مردم سایه افکنده است. اگر جریانی بخواهد با «تغلب» و غلبه بر رای مردم، دست به «تقلب» بزند و علیه قانون و جمهوریت شورش کند با بودن ولی فقیه طرفی نخواهد بست. اگر جریان دیگری به دنبال حرکات ایذایی و انتحاری در صحنه قدرت است و احساس میکند با دوربرگردان از اصول میتواند اوج بگیرد با بودن ولی فقیه چارهای جز فرود ندارد. اینجا نه انقلابهای مخملین جواب میدهد و نه تحرکات پوپولیستی. نه تئوریها و دسیسههای جرج سوروسی کارگر خواهد بود و نه مدل اردوغانی و سودای قدرت به اصطلاح مهارناشدنی. در نظام ولایت فقیه به معنای واقعی کلمه» قانون» حاکمیت دارد و جایی برای بلندپروازی یا ماجراجوییهای غیرقانونی و نامشروع وجود ندارد. ملاک، حال افراد است و اشخاص، چهرهها و رجال سیاسی تا زمانیکه در مسیر قانون باشند مورد احترام هستند و اگر از مسیر قانونی و اصول و محکمات انقلاب منحرف شوند جای هیچ رودربایستی نیست و به مانند هر شهروندی که در رانندگی، قانون را رعایت نمیکند یا به حرکات زیگزاگی رو بیاورد، اعمال قانون میشود. بالاخره باید گفت؛ امروز اگر امنیت داخلی و بیرونی جمهوری اسلامی زبانزد است، ناشی از نعمت ولایت فقیه است که پاسدار قانون بوده است و در داخل از مکانیسم و ساختارهای قانونی صیانت کرده و اجازه جولان به کمینکردهها نداده است.
حسامالدین برومند/ میزان