با نگاهی به اجرای «پائین گذر سقاخانه»
رادی و زبان عیاری
مجتبا حدیدی/
حامد آقایی؛ مدیر گروه تئاتر «فردا» بهمدت یکماه در تئاتر پردیس تهران، «پائین گذر سقاخانه» نوشته اکبر رادی را بهاجرا میبرد. دانیال گندمکار، روحالله حاجیخداکرم، فائزه اسکندری، امیرحسین خاتونی، حسام اسمی، لیلا نترسی، لیلا عباسی، دنیا بابالو، مهدی متقیان، سمیرا یادگاری، شروین برزگر، امیرحسین آرمانی، مرتضی مشکات و دامون ابراهیمی، بازیگران ایننمایش هستند. ایننمایش، مخاطب را بهنوعی از اندیشه در مدنیت نهچنداندور ایرانی ارجاع میدهد. آشتیناپذیری نیک و بد، اینبار درقالب عیاری و طراری در قلمرو شهروندی رخنمایی میکند.
ویكتورهوگو میگوید: «قاطعترین نتیجه مستقیم یك انقلاب سیاسی، انقلاب ادبیست». تقابل جدی لوتیها با اوباش، از چشم درامنویسان اینسرزمین دور نماند. آنان برای بازنمایی خردهفرهنگ عیاری که در متن زندگی مردم جاری بود، به نگارش پناه بردند. برای بررسی ایننمایش، باید کمی بهعقب باز گشت. لوطی گرسنه میخوابید و به مال مردم تجاوز نمیكرد و ناموس مردم را ناموس خود میدانست. انزوای آنان از اواخر قاجار آغاز میشود و در دورهای مثل 28 مرداد 1332، آخرین نفس لوطیان و عیاران درقالب كلاهمخملیها رنگ میبازد. در جریان مشروطه هنگام بهتوپبستن مجلس و تسلط بر تبریز و تكهپارهكردن صدرالدوله و مقابله با واقعه میدان توپخانه، لوطیها نقش عمدهای را ایفا كردند. آلودگی این رندان کوچهوبازار به سیاست تاآنجا پیش رفت که در مراسمی مانند چهارم آبانماه و نهم آبانماه درب زورخانههایشان باز میشد و رجال سیاسی نیز در مراسم پهلوانان شرکت میکردند. وسیعترین تعریف از اینقشر در «داش آکُل» صادق هدایت نهفته است. اکبر رادی؛ ازجمله نویسندگانی بود که ابعاد بومی و تاثیرگذاری ایننحله را شناخت و در «زیر گذر سقاخانه» به بازنمود آنان پرداخت. اگر بهصورت دیرینهشناسانه به مولفههای ایننمایش نگاه کنیم، میتوانیم تلفیق پهلوانی و کیش شخصیت را از متن رادی استنتاج کنیم. «طاهر» بهعنوان شخصیتِ نخست ایندرام، از اعقاب قلندرانیست که اتصال به شرف انسانی، عدالت و مبارزه با هر نیروی فاسدی را سرمشق خود کرده است. بازوبند پهلوانیاش، اعتبار کوچهوبازار است و هرگز وارد مناصب حکومتی و دولتی نشده؛ حتی میپذیرد که مدال خود را تسلیم دیگری کند؛ اما او رشوهدادن به شهرداری را کنار بگذارد. او درپی نظم محیط پیرامون است و هرگز به ضعیفان زور نمیگوید. «مارکس» میگوید: «انسان از درجه کارگر سقوط میکند و لمپن میشود!» آیا چنین لوتیانی که وظیفه امنیت مردم بیپناه را در بیامنترین دوران اینکشور بهعهده داشتند و امین مردم و چشم بیدار جامعهاند، لمپن محسوب میشوند؟ اینروایت، مخاطب را به گذشتهای نهچنداندور ارجاع میدهد که زورخانهها ازدست داشها و پهلوانان خارج میشود و ابعاد مردمی و ملیگرایانه ازسمت حکومت! بهآن نسبت دادند. این، باعث شد كه درباریان برای تظاهر و افزایش اعتبار خود، بهاینورزش روی بیاورند. دودستگی بین آنان و خدمترسانی افرادی چون «شعبان بیمخ» به حکومت منجربهمرگ تختی میشود. «آراسته» میگوید: «پساز تعریف تحولات سیاسی و اجتماعی، حكومتهای فاسد برای نیل به اهداف پلید، از لوطیان استفاده كردند و با تمجید و ستایش، گروههایی بهنام پنتیها و لوتیها و چاقوكشها را پدید كردند». رادی، دراینمتن تلاش کرده تقابل یک لوتی عیار بهنام «طاهر» را در برابر لوتی ازدسترفتهای که عشق نافرجام دختر میناچی را پیشه خود ساخته، نشان دهد. بنابراین، میبینیم که «طاهر»، مرد روشمندی در زندگی و دارای شخصیت بااصالت و سالمیست. لوتیان و لاتها که در تضاد با هم بودند، ویژگیهای مشترکی نیز داشتند. هر دو گروه، هیچگونه تامین اجتماعی نداشتند و زائیده «بیسروریخواهی» بودند. از ویژگیهای آنان همانطور که درایننمایش میبینیم، كرنش، بازیهای زبانی، سخنگفتن با ریتم و آهنگین، ستایش بیشازحد، ماجراجویی، اضطراب، میل به انتقام، چربزبانی، میل به رهبریکردن و عدم اطاعت بود. «جعفر شهری» میگوید: «تحقیقات آكادمیك درباره اینها جواب نمیدهد؛ باید به سراغشان در قهوهخانهها رفت. من، اصلا جرئت نمیكنم با یكیازاینها بنشینم. خانمی كه برنامه تلویزیونی عصر روایت ایران را میسازد، دیدم و گفتم از آنها تا باقیاند، فیلم بگیرید». درنهایت، «پری» بهعنوان نقطه ثقل درام، درمیان دو پهلوان، از عشق به «طاهر» نمیکاهد. مقاومت «پری» دراینمیانه، «فریدون» را به میدان تضاد با «طاهر» میکشاند. آنچه ازاینجدال به جا میماند، خون «طاهر» و روسیاهی «فرویدون» است. رادی نشان میدهد که مرزی بین اُمور مداراپذیر و اُمور مداراناپذیر وجود ندارد؛ چراکه هرگز جواز اخلاقی برای بعضیازرفتارها صادر نمیشود.