توسعه اقتصادی از پائین؛ رویکردی فراموششده
توسعه اقتصادی ازطریقِ سرمایهگذاری، تولید و اشتغال؛ مفهومی آشناست اما روی دیگر توسعه که نیازمند شایستگی و بلوغ آحاد جامعه برای نیل به توسعه پایدار است و فرآیند «توسعه از پائین» نامیده میشود، مفهومی غریب بهنظر میرسد. بهگزارشِ ایرنا؛ بهباور کارشناسان اقتصادی و اجتماعی؛ توسعه باید از سطوح عالی تا سطوح پائین و بهصورتِ توأمان آغاز شود. مهمترین رکن توسعه، اصلاح ساختارهای آموزشیست؛ بهطوریکه بتوان باتکیهبر آموزش نهتنها توانمندی انسانها را فزونی داد؛ بلکه انسانهایی تربیت کرد که به روند توسعه و پیشرفت علاقهمند باشند و خود را متعهد به انجام وظایفی بدانند که جامعه را بهسویِ هماهنگی و تعالی بیشتر سوق دهد.
مطالعات سال 2007 دانشگاه ماساچوست آمریکا شواهد محکمی ارائه کرده مبنیبراینکه مهارتهای شناختی بهجایِ حضور صرف در مدرسه بهطورِ قدرتمندی با درآمد شخصی، توزیع درآمد و رشد اقتصادی مرتبط است. بررسیهای دانشگاه یادشده نشان میدهد که مهارتهای سطح پائین و بالای افراد هردو مکمل مهارت و کیفیت مؤسسات اقتصادی هستند و میان مهارت و رشد، ارتباط محکمی وجود دارد. همچنین مقایسههای بینالمللی درموردِ مهارتهای شناختی با استفاده از دادههای بزرگ توسط این دانشگاه بیانگر آناستکه در کشورهای درحالِتوسعه که بیشتر به ثبتِنام و حضور فیزیکی در مدرسه توجه میشود، کمبود مهارت بیشتر است و کاهش فاصله اقتصادی کشورهای درحالِتوسعه با ممالک توسعهیافته نیز نیازمند تغییرات ساختاری در مؤسسات آموزشی و پرورشی آنهاست.
مهرانگیز اسلامی؛ متخصص مسائل آموزشی در یکیاز مدارس تهران، دراینباره بیان داشت: «توسعه بهدلیلِ تمرکز کانونی آن بر مفاهیمی ازقبیلِ رفاه اجتماعی، فقرزدایی و حمایت از اقشار آسیبپذیر است». وی تأکید کرد: «توسعه برابرسازی موقعیتها و بهویژه دردسترس همگان قرارگرفتن فرصتها تکیه دارد و تجربیات جهانی نشان میدهد که توسعه توسط مردم از همه اقشار و طبقات اجتماعی تحقق مییابد؛ البته بهشرطی که شایستگی و بلوغ لازم برای نیل به توسعه پایدار را یافته باشند». اسلامی بابیانِاینکه توسعه را میتوان از دیدگاههای متفاوتی بررسی کرد، گفت: «توسعه از دیدگاه فلسفی، اقتصادی، سیاسی و دیدگاه جامعهشناختی؛ قابل بررسیست». بهگفته این کارشناس آموزشی؛ رویکرد جامعهشناختی به توسعه اجتماعی در چنددهه اخیر و بهویژه بهدنبالِ وضع اصلاح توسعه انسانی از اواسط دهه 1980 شفافیت مفهومی قابلِتوجهی یافته است. وی اضافه کرد: «درواقع میتوان گفت که کیفیت زندگی؛ مفهوم کلیدی توسعه انسانیست. رویکرد توسعه انسانی که شفافترین رویکرد به مفهوم توسعه اجتماعیست، کیفیت زندگی را برمبنای کاهش فقر، گسترش دسترسی به تسهیلات رفاهی و زیربنایی، افزایش اشتغال، گسترش آموزش و پرورش، افزایش عدالت اجتماعی و گسترش حقوق اقلیتها و افزایش یکپارچگی اجتماعی در کل جامعه تعریف میکنند». اسلامی درادامه بیان داشت: «این رویکرد براینباوراستکه توسعه بدون برابری جنسیتی ناممکن است و هرگاه زنان از فرایند توسعه باز بمانند، توسعه ضعیف و نامتوازن خواهد بود.
اندازه توسعه انسانی کشورها با استفاده از شاخص توسعه انسانی یا HDI سنجیده میشود. این شاخص که در دهه 1980 میلادی ساخته شد؛ ترکیبی از سه زیرشاخص امید زندگی، پیشرفت آموزشی و تولید ناخالص ملی (قدرت خرید) است. بر اساس شاخص توسعه انسانی؛ ایران در سال 2015 در میان 188 کشور جهان رتبه 69 را بهخود اختصاص داد که یکرتبه نسبت به سال پیشازآن کاهش دارد».
همچنین مریم دلاور که مدیریت یک مجتمع آموزشی را در تهران برعهده دارد، درباره مهارتورزی نیروی انسانی برای رسیدن به توسعه اظهار داشت: «شاخص توسعه انسانی؛ معیاری برای اختیارداشتن بهمنظورِ تقویت مفهوم مسئولیتپذیریست و نشان میدهد که مردم امکان و اختیار بهرهمندی از سه انتخاب پایه مذکور را دارند». وی بااشارهبه دیدگاه فوکویاما؛ کارشناس اقتصاد سیاسی آمریکایی،ژاپنی اظهار داشت: «فوکویاما مستقیمترین راه برای سرمایهگذاری در تولید سرمایه اجتماعی را ازطریقِ آموزش و پرورش میداند و براینباوراستکه آموزش به مردم کمک میکند تا مهارت اجتماعی را بیاموزند و با هنجارها و قوانین جامعه درگیر شوند». دلاور درادامه گفت: «فوکویاما همچنین براینباوراستکه مهارتهای اجتماعی در آموزش و پرورش، با متون درسی حافظهمحور و بمباران پیدرپی اطلاعات متولد نمیشود؛ مهارت اجتماعی برای پیدایش و تقویت، نیازمند برنامههای غیررسمیست». این کارشناس آموزشی ادامه داد: «مهارت های اجتماعی در حیاط، زمین ورزشی، راهروها و غذاخوری مدرسه و در اردوهای علمی،تفریحی و بهطورِکلی در محیطهای خارج از کلاسهای بسته شکل میگیرد». وی تأکید کرد: «اگر برنامه درسی تنها معطوف به کلاسهای درس باشد، کمتر شاهد رشد مهارتهای اجتماعی و زندگی خواهیم بود؛ مهارتهای اجتماعی در تعامل و ارتباط کلامی، گفتمان سازنده، مشارکت و کار تیمی شکل میگیرند؛ نه در سخن و شعار». دلاور تصریح کرد: «ازآنجاکه نظام آموزشی میتواند منابع فراوانی را فعال کند و به مردم قدرت دهد تا به اهداف توسعه دست یابند یا اهداف توسعهای را بهتر محقق کنند؛ بنابراین، آموزش، سرمایهای اجتماعیست». بهگفته وی؛ در سرمایههای اجتماعی، پارامترهای اخلاقی متنوعی همانند انصاف، خیرخواهی، صداقت، گذشت، وفای به عهد و صراحت در بیان وجود دارد که یکیاز محصولات اساسی آن، اعتماد است. این کارشناس آموزشی، اعتماد را رکن جدی سرمایه اقتصادی و فرهنگی دانست و گفت: «جایی که اعتماد نباشد، سرمایه از آن رخت برمیبندد».