المپیک 2020 توکیو و ساختار نظام بینالملل
فرزاد رمضانی بونش
المپیک جشنواره بزرگ ورزشی در مقیاسی جهانیست و با هیچ رخداد دیگری دراینگستره همسنگ و هموزن نیست. این «ابر رخداد» تنها دماسنج و چکیده دستاوردها و توانایی کشورها برای پرورش و مدیریت سرمایههای بدنی و ورزشی نیست و بیگمان در کنار گرهخوردن بیشازپیش ورزش با تبلیغات، فناوری، اقتصاد، قدرت نرم، سیاست، گردشگری و ... ابعاد گوناگون و نوین اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... بهخود گرفته است. درواقع، کارکردهای المپیک ابعاد گوناگونی دارد. ازیکسو جدا از توان و پتانسیل نامزدهای میزبانی برای کسب آن المپیک فضای رقابت ملتها، برانگیختن و ارتقای ارزشهای میهنپرستانه و ناسیونالیستی و افزایش قدرت است. برخی المپیک را مرهمی برای شکافها و تنشهای قومی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی، تقویت هویت ملی و ارضای غرور ملی میدانند. برخی نیز موفقیت در المپیک را راهی برای ملتسازی، کسب پرستیژ سیاسی بالاتر و ترویج و ارتقای جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی گردشگری خود بهره میبرند. چنانچه گاه کشوری ازلحاظ صنعتی، اقتصادی و سیاسی با بحرانهای مختلف روبهروست ولی در کارزارهای ورزش قدرتمند ظاهر میشود. در بعد دیگری اگر اقتصاد همهچیز نیست، بسیاری چیزها هست. امروزه در جهان، ورزش بهعنوان یک صنعت مهم، صنعتی، زودبازده و با درصد بالایی از ارزش تجارت جهانی تعریف میشود و بخش مهمی از درآمد کل صنعت گردشگری بینالمللی در جهان به توریسم ورزشی اختصاص دارد. در بعد مهمتری، المپیک فرصتی برای بازنمایی قدرتهاست. کشورها ازطریق ورزش میتوانند صاحب اعتبار و پرستیژ بینالمللی شوند و با سرمایهگذاری هنگفت در ورزش صاحب اعتبار بینالمللی شوند و بهاینطریق از توانمندیهای و قدرت خود را به رخ دیگر کشورها بکشانند. در دنیای واقعی ساختار قدرت و فاصله قابلتوجه کشورهای پیشرفته در برابر سایر کشورها بازنمایی از ساختار قدرتها در عرصه جهانیست. در میدان ورزش نیز اینگونه است و قدرتهای بزرگ همچنانکه در میدان سیاست بینالملل خود را «ابرقدرت» دانسته، بازیهای المپیک را نیز زمین رقابت بر سر پرستیژ و جایگاه سیاسی در عرصه بینالمللی و منطقه دانسته و انواع پشتیبانیهای مالی٬ رفاهی٬ تجهیزاتی و ... را فراهم میکنند. چنانچه چینیها که در اقتصاد و افزایش قدرت تلاشهای زیادی داشتهاند با برگزاری باشکوه المپیک ۲۰۰۸ پکن، قدرت و اعتبار چین را در کلیه مسائل نمایان کردند و اکنون نیز رقابت شانهبهشانه آنها در صدر جدول مدالها با ایالاتمتحده آمریکا بازگوی رقابت دو ابرقدرت در ساختار نظام بینالملل است. بهعلاوه در بین 10 کشور با رتبه بالا در جدول المپیک توکیو 2020 بعد از آمریکا و چین در بالای جدول رتبه و مدالها، ژاپن، بریتانیا، روسیه، استرالیا، فرانسه، آلمان، هلند و ایتالیا حضور دارند. همه این کشورها جایگاه خوبی در عرصه اقتصاد توسعهیافته، قدرت نظامی، قدرت جهانی و منطقهای دارند. در رتبههای 10 تا 20 نیز جدا از کوبا (چپگرای لاتینی)، مجارستان (درحالتوسعه اروپایی) و کنیا (قدرت منطقهای در شرق آفریقا) عملاً همه کشورها توسعهیافته یا چون برزیل و لهستان بهشدت درحالافزایش قدرت هستند. درواقع، جدا از استثناهایی در شبهقاره هند (با قدرت جمعیتی، نظامی و اقتصادی گسترده) و جهان عرب بیشتر کشورها با تولید ناخالص داخلی و قدرت نظامی در جهان رتبه خوبی را در المپیک بهخود اختصاص داده و مدالهای بیشتری نیز بهدست آوردهاند. گذشتهازاین نیز جدول و رتبه کشورها در المپیک در کنار علل دیگر میتواند دماسنجی برای نشاندادن رشد و توسعه و بروز و افول، فرازونشیب کشورها در ساختار اقتصاد و نظام بینالملل نیز باشد. اگر نیک بنگریم و نگاهی مقایسهای به جایگاه کشورها در سه المپیک اخیر توکیو، ریو و لندن داشته باشیم، کانادا از جایگاه 27 در المپیک لندن به 20 در ریو و 11 در توکیو رسیده است. این صعود مطمئناً با قدرت اقتصاد و رویکرد مهاجرپذیری این کشور ارتباط دارد. همچنین باید توجه داشت که رتبه 67اُم هند، 58 در المپیک 2012 لندن به رتبه 48 هند در توکیو بیانگر افزایش قدرت اقتصادی هند و تلاش بیشتر دهلینو در توجه به ورزشهای غیربومی نیز هست. همچنین فرود معنادار آفریقای جنوبی از رتبه 20 در لندن و 30 در ریو به رتبه 52 در المپیک توکیو بیانگر چالشهای این کشور است. درکنارآن نیز ظهور کنیا با رتبه 30 در المپیک لندن به رتبه 19 در توکیو توانسته است این کشور را سرآمد آفریقاییان در المپیک و بالاتر از قدرتهای عمده مصر، نیجریه و آفریقای جنوبی کند. در خاورمیانه نیز هرچند ایران در بین کشورهای اسلامی و خاورمیانه رتبه نخست را دارد ولی فرود از رتبه ۱۲ ایران در المپیک لندن به رتبه 27 در توکیو و افزایش جایگاه قطر از رتبه 69 ریو به رتبه 41 در توکیو (بالاتر از همه قدرتهای عربی در جهان عرب) شایسته تأمل و بررسیست.
*پژوهشگر ارشد روابط بینالملل
مرکز بینالمللی مطالعات صلح-ipsc