هدایت افکار منفی بهسمت رفتار مثبت
از کاه «کوه» نسازیم!
امروزه علم روانشناسی ثابت کرده که تأثیر افکار بر زندگی افراد بیشتر از چیزیستکه انسانها تصور میکنند. لیلا ماهر (روانشناس) درمورد اهمیت مراقبت از افکار گفت؛ اندیشه انسان، اشاره به این توانایی دارد که ما میتوانیم اشیا، افراد و وقایع را در غیاب آنها تجسم؛ و تغییراتی در آنها اعمال کنیم. افکار انسان، در دو مقوله «مثبت» و «منفی» دستهبندی میشود و اعتقاد برایناستکه غلبه هریکازآنها بر ذهن فرد، شیوه زندگی او را درحدی وسیع نشان میدهد. ماهر تأکید کرد که طبق این دستهبندی؛ افکار مثبت آندسته از افکاری را شامل میشود که تأثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار فرد بهجا میگذارند، هدایتکننده هستند و اغلب موجبات زندگی دلپذیر را فراهم میسازند. افرادیکه دارای چنین افکاری هستند، کمتر در دام استرس و فشار روانی گرفتار میشوند یا حداقل بهراحتی خود را میتوانند از چنین شرایطی رها کنند. اینافراد اعتمادبهنفسی بالاتر و دیدی خوب نسبتبهخود دارند و بهطورکلی افکار آنها حولوحوش خوببودن، سالمبودن و واقعبین بودن دور میزنند. افکار منفی، تحریککننده هیجانات منفی در انسان هستند و اغلب دراثر وقایع بیرونی که بار منفی دارند برای افراد ناراحتکننده هستند راهاندازی میشوند. این افکار چسبندگی فوقالعادهای در ذهن انسان دارند و درگیری و مشغله شدیدی برای صاحب خود ایجاد میکنند. افتادن در چرخه این افکار و عدم تلاش برای خروج از این چرخه، اغلب مشکلات جدی روانی را ممکن است بهبار آورد. روانشناسان شناختی معتقدند اغلب اضطرابها و افسردگیها، اختلالات ارتباطی، مشکلات زناشویی و انواع مسائل دیگر از زندگی فرد ناشی از غلبه افکار منفی بر ذهن فرد است.
چگونه افکار منفی را از بین ببریم و به آرامش برسیم؟
ماهر ادامه داد؛ ازبینبردن افکار منفی رویدادی نیست که خودبهخود اتفاق بیفتد؛ و نیازمند آگاهی و تمرین بسیار است؛ چراکه بخش اعظم افکار ما خودکار به ذهن خطور میکنند و درواقع ما نسبت به بسیاریازآنها آگاهی چندانی نداریم. درادامه به چند راهکار علمی اشاره کردهام که به شما کمک میکند تا بتوانید تحریفهای شناختی خود را کاهش دهید و بر افکار منفی غلبه کنید.
شناسایی افکار و ثبت آنها
اولینقدم برای تغییر شیوه نگرش و نحوه تفکر ایناستکه افکار منفی خود را شناخته و بدانیم بیشتر چه مواقعی سراغ ما میآیند. آگاهی از اینمسئله به ما کمک میکند تا بتوانیم هنگام قرارگرفتن در این موقعیتها نسبت به افکار خود هشیارتر باشیم و کمتر تحتتأثیر آنها قرار بگیریم. برای شناسایی افکار خود از روش کشیدن جدولی با سه ستون استفاده کنید. در یک ستون، یک موقعیت که باعث رنجش و ناراحتی شما شده را یادداشت؛ و در بخش دیگر تلاش کنید تا بهیاد بیاورید آنلحظه چهچیزی از ذهن شما عبور میکرد. در آخرین بخش لازم است احساس خاصی که درآنلحظه داشتید بنویسید. آنچه دراینمرحله بسیار اهمیت دارد ایناستکه بتوانید تفاوت بین افکار و احساسات را تشخیص دهید و آنها را با یکدیگر اشتباه نگیرید. احساسات همان هیجانات غم، شادی، نفرت، خوشحالی، خشم، عشق و مواردی ازایندست هستند؛ اما افکار درواقع صدای ذهن ما و آنچه از ذهن عبور میکنند را شامل میشوند. اگر اینبخش از فرایند مبارزه با افکار منفی را بهکمک یک روانشناس متخصص در حیطه شناختی رفتاری پیش برده، میتوانید اطلاعات بیشتری کسب؛ و با مهارت بیشتری عمل کنید. همچنین روانشناس، خطاهای شما در انجام این تکلیف را شناسایی کرده و با بازخورددادن درمورد آنها میتواند به شما کمک کند تا در مسیر صحیحتری گام بردارید.
پیداکردن افکار منفی غالب بر ذهن
درطولروز ممکن است هزاران فکر از ذهن ما عبور کند و بسیاریازآنها محتوای منفی داشته باشد؛ اما اگر شما افکار خود را یادداشت کنید، متوجه میشوید برخیازاینها بیش از سایرین تکرار شده و بیشازهمه در شما هیجانات منفی نظیر خشم و غم را برمیانگیزند. اینمسئله به شما کمک میکند بتوانید میان افکار منفی خود، به نوعی از اولویتبندی دست یابید و بفهمید که باید از کجا شروع کنید و چهچیزهایی را اول تغییر دهید.
پیداکردن جایگزین و تغییر زاویه دید
روانشناسان شناختی معتقدند ریشه تمام هیجانات و اعمال ما را افکارمان تشکیل میدهند؛ مثلاً دراینزمینه از یک مثال معروف استفاده میکنند. آنها میگویند تصور کنید نیمهشب در خانه ناگهان از بیرون اتاق صدای شکستن بشنوید؛ اگر آنلحظه از ذهنتان عبور کند که نکند «دزد» وارد خانه شده، درپیآن بهاحتمالزیاد هیجان «ترس» را تجربه خواهید کرد و درنتیجه دست به عملی برای دفع خطر خواهید زد. ماهر ادامه داد؛ حال اگر بهجای فکرکردن به دزد، فکر میکردید که گربهای از پنجره خانه وارد شده و این صدا ناشی از شکستن گلدان است، آیا بازهم دچار همان احساس ترس و وحشت میشوید؟ آیا اقدامی که انجام میدهید همان اقدامی خواهد بود که درمواجههبا یک دزد، انجام میدهید؟ مسلماً خیر. از این مثال نتیجه میگیریم که احساسات و هیجانات منفی ما ناشی از افکار و باورهای ما هستند. با نگاهکردن به جدولی که نوشتید، از خود بپرسید چنددرصد به این افکار معتقد هستید؟ چقدر احتمال دارد اتفاقات بهگونه دیگری رقم خورده باشد. تلاش کنید تا ببینید آیا میتوانید افکار دیگری را جایگزین افکار فعلی پیدا کنید یا خیر.
پاکسازی افکار منفی با کمک افراد متخصص
ماهر گفت؛ انجام همه این مراحلی که گفته شده تنها برای افرادی قابلاجراست که افکار منفی آنها کاملاً بر ذهنشان مسلط نشده و بهنوعی اختلال نظیر افسردگی یا اختلالات اضطرابی دچار نشدهاند؛ چراکه مبتلایان به اختلالات روانی نوعی سوگیری ذهنی شدید نسبت به موارد منفی پیدا میکنند که ذهنشان قابلیت خود اصلاحی را تاحدزیادی از دست میدهد. کمکگرفتن از روانشناس میتواند در بهبود شرایط اینافراد کمک کند.