سخن مدیرمسئول
گل بود به سبزه نیز آراسته شد
سالهای بسیاریست که مردم خوزستان از گرمای شدید هوا در تابستان و حتی اواخر بهار شاکی بوده و ازنظر سلامتی در قیاس با سایر استانهای کشور بیشتر درمعرض خطرات قلبی قرار دارند؛ گواینکه فقط هوای گرم نیست که موجب عذاب خوزستانیها میشود؛ بلکه دودهای ناشی از سوختن گاز چاههای نفت نیز مزیدبرعلت است؛ تاجاییکه در این استان که برخلاف روزها، شبها دارای هوای مطبوعی بوده است؛ بهجز شهرهای آغاجاری و بهبهان که در محاصره چاههای نفت و سوختن گازها بودند و البته این دو شهر نیز هوای مطبوع و ملایمی داشت، امّا کسانیکه در هوای آزاد یا در پشتبامها میخوابیدند، صبح یک قشر دوده را بر روی خود میدیدند که برای این مردم عادی بود؛ ولی متأسفانه در سه شهر اهواز، آبادان، خرمشهر، مردم مدتهای مدیدیست که درگیر ریزگردها هستند و بهنوعی با زندگی مردم خوزستان عجین شده است و کار را به جایی رسانده که پارهای از روزها هواپیماها میخکوب شده و قادر به پرواز نیستند. اگر برادران عراقی و عربستانی کمی همت میکردند و مانند گذشتههای قبلازانقلاب، به درختکاری و مالچپاشی اقدام میکردند، اینهمه مشکلات برای خوزستانیها پیش نمیآمد؛ تاجاییکه هماینک بسیاری از مردم این استان بهسبب ابتلا به بیماریهای تنفسی و ریوی روزهای سختی را میگذرانند؛ کمااینکه میزان مرگومیر ناشی از صدمات قلبی، تنفسی 40درصد است. حال اگر در کنار هوای بد، آمار زیاد مرگومیر ناشی از صدمات این هوای آلوده را درنظر بگیریم، شاید در این استان تعداد روزهای سالم بهزحمت به ۳۰روز برسد که این مشکلات خود زاییده هوای آلوده استان خوزستان است؛ از سویی گرما و هوای آلوده و توقف پروازها و قطارها و قطع مداوم آب و برق، در این استان زرخیز، انبوهی از مشکلات را تقدیم مردم کرده است که موجب شده تعداد زیادی از این مردمان به استانهای فارس و اصفهان، تهران، کرج و شمال کشور کوچ کنند. از دست بر قضا، حدود سههفته است که تالاب هورالعظیم از قسمت عراقیها، آتش گرفته و جریان باد، انبوهی از دودها را به مردم خوزستان بهخصوص شهر اهواز هدیه داده و ساعت ۵ صبح، از بوی نامطبوع این سوختن از خواب بیدار میشوند و اما پیرامون تنها تالاب بهجامانده در استان خوزستان که تالاب هورالعظیم است باید گفت که ظاهراً بهعلت عدم توجه به آن و آتش گرفتن گاهوبیگاه آن در آستانه خشک و نابود شدن است که متأسفانه بهجای آن ریزگردهایی ایجاد شده که اینبار منشاء ریزگردها کاملاً داخلی بوده و برای آن راه نجاتی باقی نمانده است و لذا تنها تالاب سالمی که در خوزستان برجایمانده بود، آنهم به سرنوشت تالابهای دیگر کشور دچار میشود؛ اما و متأسفانه خشکشدن این تالاب بهگفته ساکنان اهوازی نزدیک به تالاب بهعلت وجود یک منبع عظیم نفتیست که از مدتها قبل به آن توجه نشد تا که با خشکشدن آن امکان بهرهبرداری از نفت آن مسیر شود؛ بدینروی بهگفته شاعر نامی: «گل بود به سبزه نیز آراسته شد»! تا مردم اهواز همچنان طعم زندگی در هوای سالم را نچشند.