آیا میتوان موضوع کودکآزاری در یزد را نادیده گرفت؟!
علی لطیفی
خبر کوتاه بود، کوتاه و عمیق، عمیق و دردناک، آنقدر دردناک که پس از خواندن تیتر آن دلت نمیخواست تا پایان آن را بخوانی، "در یک مرکز نگهداری از کودکان بیسرپرست آنها را تنبیه بدنی میکنند". مگر میشود در یزد، شهر شهر مقتدایان به حسین(ع) چنین رفتاری با کودکان یتیمی داشته باشیم. نقطهی عطف ماجرا که در بررسیهای بیشتر به دست آمد این بود که این مرکز نگهداری از کودکان بیسرپرست زیرنظر یکی از پزشکان سرشناس یزد اداره میشود و گروهی از مطلعین از این اخبار معترف بودند که شخص ایشان در جریان این حوادث بوده است. هرچقدر ایما و استعاره و آرایه ادبی بلد باشی نمیتوانی این واقعه را آنگونه که شایسته است بنویسی، نمیتوانی نقدی بنویسی که از زبان یتیمانی باشد که غیر از خدا و آن مرکز هیچ مأمن آرامشی ندارند، نمیتوانی خود را جای آن کودکی بگذاری که هنوز راست و درست زندگی و سرد و گرم روزگار را نچشیده و حتی قادر نیست ظلمی که بر او رفته است را تشریح کند اما به خاطر رفتار غریضی کودکانهاش آنگونه که در شرح خبر آمده بود تنبیه کنند و از سوی دیگر ماجرا هم نمیتوانی جای آن فردی باشی که هیچ دلبستگی عاطفی به آنان ندارد. خواهر و برادر عزیزمان که روزگار خود را در اداره اینگونه مراکز میگذرانید، شاید درک این سخت نباشد که سختی کار شما بالا است، شاید خیلی از ما در تربیت کودکان خودمان که تعدادشان اندک است و دلبستگی عجیب عاطفی به آنان داریم نتوانیم رفتار مناسبی داشته باشیم اما شغل شما، سوای آنکه یک شغل پر مشغله و پر دردسر است یک جهاد عظیم اجتماعی است، همه ما در قبال هر کودکی که بیسرپرست یا بدسرپرست میشود، مسئولیم و این بخشی از مسئولیت اجتماعی ماست. بارها و بارها خبرهای خوب و بد بسیاری از اینچنین مراکزی به گوش رسیده است که برخی دل انسان را شاد میکند و برخی مثل همین آخرین خبر سخت وجدان آدمی را میرنجاند. اما ضلع آخر این ماجرا نهاد نظارتی حاکم بر این موسسات است، نهاد نظارتی که نمیدانیم خطاب به آن، چه بگوییم یا چه بنویسیم! شاید نظارت گاه و بیگاه و سر زده به صورت مرتب و هفتگی از این مراکز بتواند در ارتکاب برخی افراد خاطی تاثیر بهسزایی داشته باشد. مجموعه مدیریتی بهزیستی در استان یزد باید بدانند که بچههای مردم، اماناتی گرانبها هستند که شاید موجبات رحمت و برکت در این سازمان باشند. مدیران بهزیستی استان یزد بدانند مردم شریف استان تا زمانیکه احساس کنند آنان به فکر این کودکان هستند آرام خواهند بود و زمانیکه عدم مدیریت صحیح علت بروز حوادثی از این دست باشد مردم به عنوان ولی نعمتان جامعهی اسلامی این رفتار و کاستیها را برنمیتابند. بهزیستی استان بداند یارانهی اندکی که به این مراکز واریز میکند اگر کم شود ولی نظارت آن سازمان به صورت شبانهروزی و حتی با نصب دوربینهای مداربسته انجام شود، میتواند تاثیر بیشتری در ادارهی بهینه اینگونه مراکز داشته باشد. از هر دری که بگوییم و از هر راهی که بنویسیم این اتفاق افتاده است و نوشتن و گفتن از آن نیز دردی را درمان نخواهد کرد ولی باید در برخورد با خاطیان اشد مجازات قانونی در نظر گرفته شود، جا دارد مدیریت بهزیستی استان یزد برخورد مناسبی با افراد خاطی داشته باشد و مدیریت استان یزد نیز باید به صورت جدی موضوع را پیگیری کند، حتی اگر مجوز چنین مراکزی لغو شود بهتر از آن است که یتیمان را در آن به باد کتک و تنبیه با فلفل بگیرند. اگر این اتفاق در کشورهای غربی افتاده بود، از مربی تا مسئول دولتی مربوطه ضمن عذرخواهی از مردم از سمت خود استعفا میدادند، حال باید ببینیم مدیران دارالعباده یزد چگونه در اینخصوص موضع میگیرند و انجام وظیفه میکنند، البته پاک کردن صورت مسئله با یک نامه تکذیبیه نمیتواند راهحل اساسی باشد. علاوهبر اینکه خاطی را جریتر میکند، باعث میشود اینگونه حوادث باز تکرار شود و به طرز فجیعتری خود را نشان دهد.