یادداشت
رفتن رکنالدین خسروی ضایعهای بزرگ در تئاتر است
من افتخار داشتم که دانشجوی استاد رکنالدین خسروی باشم و به صورت حرفهای هم با او همکاری کنم. من در نمایش «باغ آلبالو» به کارگردانی خسروی بازی کردم و او استاد پایاننامه کارشناسی من بود. قطعا خسروی از ارکان اصلی تئاتر کشور به حساب میآید. او همردیف استاد حمید سمندریان بوده و هست. نسل قبل از من، همدورههای من و آنهایی که بعد از من آمدند، همه به نحوی از آموختهها و ثمرات رکنالدین خسروی بهره بردهاند و او در ذهن همه جاودان است. خسروی اول در منش و اخلاق و رفتار اول بود و بعد در هنر هم بینظیر بود. من نزدیک به 25سال مستمر تدریس میکنم و روش آموزشی خودم را از حمید سمندریان و رکنالدین خسروی آموختم و امروز دانشجوهای من هم این روش تدریس را دوست دارند. رفتن رکنالدین خسروی یک ضایعه بزرگ برای همه هنرمندان تئاتر است. او وصیت میکرد که هنر اصیل تئاتر، هنری تجاری نیست. هنرمندان باید ارزشگذاری شوند و قدرشان را بدانیم. نباید وقتی آنها را از دست دادیم، به فکر جبران باشیم که فایدهای ندارد. وقتی سمندریان زنده بود، گفت که آرزوی اجرای نمایش «گالیله» به دلم مانده است. خسروی هم که ترک دیار کرده بود و سالها خارج از کشور زندگی میکرد و ما از موهبت وجود او بیبهره بودیم. چرا شرایط به شکلی باشد یک هنرمندی که باید در کنار ما باشد، آن سوی دنیا زندگی کند و خارجیها از او بهره ببرند و خودمان او را در دسترس نداشته باشیم تا روزی که برای همیشه از دست برود. جمشید لایق از بازیگران نمایش «باغ آلبالو» به کارگردانی خسروی بود. او قبل از مرگش گفته بود که نان برای خوردن ندارم؛ این فاجعه است. یک اجرا از هنرمندی مثل خسروی میتوانست در ایران به منزله یک ترم درسی باشد. این بزرگان به اندازه انگشتان دست نیستند که متأسفانه بسیاری از آنها فوت کردهاند. خیلی خوشحالم که آخرین اجرای امسال خودم را در خردادماه با نام «اکتبر 1942 پاریس» تمام و کمال به استاد رکنالدین خسروی تقدیم کرده بودم.
مسعود موسوی/ ایرانتئاتر