کد خبر:
291003
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۰ سه شنبه ۲۵ آبان -
07:28
کاهش 97درصدی بارشها
علیاکبر بهبهانی
بسیاری از کارشناسان محیط زیست و اقلیمشناسان را عقیده بر آناستکه اگر در آیندهای دور یا حتی نزدیک، قرار باشد جنگ جهانی سوم روی دهد، حتماً و یقیناً یک پای جنگ یا یکمورد از دلایل این جنگ، در دعوای بین کشورها بر سر آب خواهد بود. بلی! آب یا همان مایه حیات بشری که وقتی به گذشتههای دور توجه کنیم، جغرافیدانان جهانی معتقد بودند که هشتنهم وسعت کره زمین را دریاها و رودخانهها تشکیل میدهند. آنروزها هیچگاه بهنظر نمیرسید که در آینده پیشِروی، مشکل مهم زیست مردم دنیا را باید آب و بیآبی دانست. این فرضیه فراوانی آب تا پنجدههپیش که از وارونگی هوا، گرمایش زمین و خشکسالی سخنی نبود، مردم این کره خاکی را به تفکر نمیانداخت تا از ذخایر بیحدوحساب آب، بیپروا و بدون اندیشه بهرهبرداری نکرده و بهقولمعروف ریختوپاش نکنند؛ درنتیجه این مقدمه را گفتم تا به اصل سرمقاله و به وضعیت آبوهوایی کشور عزیزمان برسم. برای من نگارنده که پنجدههپیش را دانشجو بودم و از خطه گرم خوزستان برای تحصیلات دانشگاهی ناگزیر به سکونت در تهران شده بودم، بارش فراوان برف و باران، تقریباً رفتوآمد من و امثال مرا در تهران با مشکل مواجه میکرد. وفور مهمترین نعمت حیات یعنی آب، بهحدی بود که حتی گاه تخریب خانهها را در پی داشت؛ گواینکه تهران دارای 15میلیوننفر جمعیت نبود و بهگفته آماربرداران شهری، تهران بین 5/1 تا دومیلیوننفر جمعیت داشت و تاجاییکه در خاطر دارم، در سال 1350 دقیقاً در سه مرحله برف در فواصل نزدیک در تهران نازل شد؛ بهنحویکه اینقدر هوا سرد بود که برفهای هر سهنوبت یخ زد و در کوچههای تهران ارتفاع برف به سهمتر میرسید و یخبندانهای تهران، عبورومرور را برای مردم مشکل میکرد. در پائیز و زمستان و حتی در اوایل بهار، قلههای البرز و توچال و شمال تهران، پوشیده از برف بود و چون روزگار اینچنین رقم خورده بود، مردم تهران و ایران، در مصرف آب نهتنها صرفهجویی نمیکردند؛ بلکه درحداسراف هم مصرف میکردند که اینهمه نعمات الهی، مردم را بیخیال کرده بود و مسئولین هم هیچگاه به آینده فکر نمیکردند و ادامه اینرویه، امروز بیآبی و خشکسالی را برای کشور ما و بسیاری از جوامع بشری رقم زده است که از اثرات بد آن، افزایش دودرجهای گرمای کره زمین است. دیگر خبری از برفها، یخچالها و یخ بستن دریاها نیست که نیست؛ و بازهم بسیاریازافراد در جامعه ما در اصطلاح «بیخیال»، همچنان به مصرف بیرویه آب ادامه داده و میدهند؛ تاجاییکه بسیاری از رودخانههای کشور، خشک شده و از برکههای آب خبری نیست. حفر چاه و قنات در جایجای کشورمان، آبی را عیان نمیکند و درنتیجه کشاورزی و حتی کارخانههای مصرفکننده آب، روزگار ناخوشی را تجربه میکنند. دیگر نه کارون، آن رود خروشان قبلیست و نه ارتفاعات کهگیلویهوبویراحمد و چهارمحالوبختیاری پوشیده از برف است و نه زایندهرود آبی دارد و نواهای خوانندگان در حولوحوش آن جاریست. رود هیرمند که سیستانوبلوچستان را سیراب میکرد، در کشور ما پنداری وجود نداشته است. رود ارس میان ایران و روسیه روزگار خوش گذشته را ندارد. دریاچه ارومیه بهجای آب تا چشم کار میکند تپههای گچی را به نمایش میگذارد. اروندرود سرفراز نمیتواند به خوزستان آب دهد و در غرب کشور هم سدهای زیادی که ترکیه بر روی رودهای دجله و فرات زدهاند، خشکی را به دو کشور ایران و عراق هدیه کرده است؛ درنتیجه در آیندهای دورتر، اگر قرار باشد بر روی آب سخن گفته شود، شاید سخنها تماماً قهرآمیز و از روی جنگ و ستیز باشد. در شرق کشور، با افغانستان و پاکستان مسئله آب داریم؛ در جنوب و غرب کشور با ترکیه و عراق مشکل آب داریم؛ در شمال کشور با روسیه و دریای مازندران یا خزر، اختلاف و تضاد عقیده داریم؛ و اینمورد خاص کشور ما تنها نیست؛ بلکه بحران آب برای کل کره زمین، مشکلآفرین است. باید گفت؛ آب را گل نکنید.