آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
متروپل باز‌هم فروریخت
کد خبر: 292370 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۱ شنبه ۷ آبان - 05:09

سخن مدیرمسئول

متروپل باز‌هم فروریخت

علی‌اکبر بهبهانی

«خشت اول چون نهد معمار کج/ تا ثریا می‌رود دیوار کج» خدایا این چه سرنوشتی‌ست که از بدو خلقت آدمی و از اوانی که در گوشه‌ای از دنیا، کشوری سرافراز با نام پرشین، پرسین یا ایران، روزگار آغاز کرد و سر‌به‌آسمان سایید تا‌اینکه روزی قوی‌ترین کشور باستانی جهان در کنار دو قدرت دیگر جهان، چون رُم و یونان باستان، بر قسمت بزرگی از جهان سروری می‌کرد؛ همیشه ساخت بناها و ابنیه، محکم و پایدار نمی‌بود؟! تا‌جایی‌که در روزگار کنونی و حتی در قرن 21، معمولاً شاهد ریزش ساختمان، فرونشست زمین، زیرآوار ماندن مردم هستیم و بالاخره در مواقع حفر چاه، معمولاً قربانی داده‌ایم و می‌دهیم. این برای کشور و ملت ما، عادت و روشی معمول شده است. آیا به‌غیر‌از بی‌توجهی و منفعت‌آوری و به‌دنبال آن ثروت‌اندوزی، می‌توان مورد مهمی را عامل آن بدانیم؟ من نویسنده که نمی‌دانم و درکی جدای از آن نمی‌بینم، اما شما خواننده عزیز این مقاله، به‌یقین به‌اندازه من بدبین نیستید و آن‌را حاصل ندانم‌کاری می‌پندارید. به‌هرروی دگرباره، باز‌هم به‌عنوان خبر فوری در چهارشنبه‌شب، زیرنویس اخبار شبکه سراسری سیمای ملی ایران، خبر از ریزش دوباره ساختان متروپل شهر آبادان داد و درنتیجه باز‌هم من که از نسل قدیم هستم، بر باور قدیمی خود که ساخت‌و‌سازها در کشورمان به‌جهت سود بیشتر، معمولاً غیراستاندارد است، مانده‌ام؛ به‌ویژه زمانی‌که سازنده از جنس بساز‌و‌فروش‌ها باشد و چون چنین می‌کنند،‌ همیشه شاهد فروریزی ساختمان‌های بدون استحکام و سازه‌های ضعیف و مصالح غیربادوام خواهیم بود و ظاهراً این بدعتی زشت و دائمی شده که مردم عزیز ما، کم‌کم با قبح آن سازگاری می‌کنند و درنتیجه وقتی مجدداً ساختمان متروپل آبادان فرومی‌ریزد و ده‌ها قربانی و مصدوم می‌گیرد، اکثر مردم، عکس‌العمل مناسبی از خود بروز نمی‌دهند؛ یعنی اینکه ما با این‌مسائل سازگاری پیدا کرده‌ایم که در‌این‌صورت خو‌گرفتن ما با حوادث غیرعادی و غیرمترقبه را به امری عادی تبدیل کرده است؛ اما باید پرسید که چرا باید در شهر آبادان که هنوز ساختمان‌های صد‌ساله شرکت نفت درآن‌منطقه، استوار و قامت برافراشته، به مردم لبخند می‌زنند، دچار چنین شرایطی شود و متروپل آبادان که به‌دست یک ایرانی که خود را خادم مردم معرفی می‌کند، ساخته شده، چرا باید آن‌قدر ضعیف و بی‌دوام باشد که بدون کوچک‌ترین حرکت یا لرزش زمین، خود‌به‌خود بلرزد و فرو‌‌ریزد؛ ده‌ها قربانی بگیرد و ده‌ها‌نفر را بی‌خانه‌و‌کاشانه ‌کند که به‌ناچار آواره، دربه‌در و سربار فامیل شوند؟ سازنده‌ای که مثلاً نسبت 70 به 30 سیمان به خاک را برعکس کرده و 70‌درصد ساختمان را از گل برمی‌گزیند و برای ساخت ستون‌ها به‌جای برخورداری و استفاده از آهن‌های 24 و دوپهلو، از آهن 12 و 18 استفاده می‌کند و در‌مورد حائل‌سازی نیز به‌جای آهن از نبشی‌ها استفاده می‌کند و میلیاردها‌میلیارد از قِبَل ساخت این برج غیراستاندارد،‌ به جیب مبارک می‌زند؛ جان مردم و همشهریان خود را به بازی می‌گیرد و شهری را عزادار دست‌پخت مسموم و کشنده خود می‌کند؛ تا‌جایی‌که هنوز زمستان نیامده و بارانی ریزش نکرده است، مجدداً تکه دیگری از ساختمان فرومی‌ریزد و بیچاره بانویی را به دیار عدم می‌فرستد؛ اما متأسفانه هنوز ما شاهد وقایع ناگواری از‌این‌دست هستیم و ظاهراً‌ تمامی ندارد. وقتی دادگاه آبادان، بلافاصله محاکمه کسانی را که در این فاجعه دخیل بوده‌اند، آغاز کرد؛ در اندک‌مدتی خاطیان را به مردم معرفی کرد و آنان را روانه زندان و حبس کرد، نور امیدی بر دل‌های بازماندگان ساختمان متروپل و اهالی خونگرم آبادان تابید؛ اما چقدر‌زود این واقعه دردناک به فراموشی سپرده شد؛ تا‌اینکه مجدداً بقایای این برج ریزش کرد و باز‌هم تخریب و ویرانی بیشتری بر جای گذاشت. اینک سؤال اصلی اینجاست؛ چگونه است که ساختمانی فرومی‌ریزد و ده‌ها‌نفر را به قتل می‌رساند؛ اما باز‌هم مسئولین شهری بی‌توجه به پیامد ریزش اصلی، ساختمان را رها کرده و بی‌توجه به آینده، همه‌شب راحت و آسوده‌خاطر سر بر بالین می‌گذارند؟ آیا بازهم باید دست‌روی‌دست گذاشته و منتظر باشیم که ساختمان بعدی در چه‌زمانی ریزش می‌کند و چه کسانی قربانی آن خواهند شد؟

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه