کد خبر:
292469
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ سه شنبه ۲۴ آبان -
06:41
سخن مدیرمسئول
مقایسه باشگاههای ورزشی ایران و اسپانیا
علیاکبر بهبهانی
امروز میخواهم، درود به روان پاک مردانی که صدهاسالپیش گفتند؛ با ایجاد هر باشگاه ورزشی، یک زندان برچیده میشود، بفرستم؛ آنانکه باور داشتند ورزش میتواند جوانان را از ضلالت و گمراهی برهاند و جامعه را پویا، ایمن و منزه از زشتیها بدارد. باوری که بهعینه در جهان پیشرفته، جاری و ساریست و درنتیجه آن مشکلات پارهای از کشورهای جهان سوم را ندارند؛ اما در همین کشورهای پیشرفته دیده شده است پارهایازاوقات، جوانان در دام اعتیاد افتاده و روزگار و سرنوشت شومی را برای خود و جامعه کوچک خانواده و بالاخره جامعه بزرگ کشور رقم زدهاند؛ بههمینسبب بر آن شدم تا سرمقاله امروز را به گفتاری که صدهاسالپیش رایج بود اختصاص دهم؛ زمانیکه مردمان، ورزش را عاملی میدانستند تا جوانان روح و جسم سالمی داشته باشند. نخست باشگاهداری در اسپانیا را بررسی میکنم تا شاید به رمزوراز موفقیت این کشور در ورزش و بهخصوص در فوتبال نظری داشته باشیم. اینروزها باشگاهداری و اداره باشگاههای ورزشی درآنکشورها، بهصورت یک صنعت پولساز درآمده و صدهانفر در اشتغال آن باشگاه هستند و در کل شاید چندینمیلیوننفر از قِبل باشگاههای فوتبال، زندگی خود و خانواده را با رفاه نسبی بگذرانند و چون سیستم باشگاهداری بهصورت علمی و اصولی اداره میشود، نهتنها هزینهای را برای اقتصاد دولت ایجاد نمیکند، بلکه با مالیاتی که باشگاهها بابت فروش کالاهای مختلف ایجاد میکنند و فروش البسه با آرم مخصوص لوگوی باشگاه و همچنین با خریدوفروش بازیکنان، صاحب ثروت هنگفتی هم شدهاند. علاوهبرآن، هرکدام از باشگاههای فوتبال دراینکشور، به کارهای بازرگانی مشغولند؛ حتی در سطح بینالمللی صنایع خود را با تبلیغات گسترده به سایر کشورها صادر کرده و میلیاردهادلار ازاینراه وارد کشور اسپانیا میکنند؛ اما چرا در کشور ما اینگونه نیست و باشگاهها پارهایازاوقات، در پشت خودروی سرپرست باشگاه اداره میشوند و بهاصطلاح صاحب حتی یک دفتر چهارمتری هم نیستند؟! اگر دو باشگاه مردمی پرسپولیس و استقلال که در خارجازکشور و بهخصوص در سطح آسیا، اشتهار زیادی داشته و طرفداران فراوان فراکشوری نیز دارند، بهگفته قدیمیها، بعضیاوقات محتاج به نان شب میشوند؛ باید از خود پرسید که این چه نوع باشگاهداریست که سالهاست این دو باشگاه تأسیس شده، فعالیت میکنند و میلیونها علاقهمند دوآتشه دارند؛ اما سالی که 12ماه است، دههانفر گاهوبیگاه با کسب آرای قضائی، حسابهای مالی باشگاه را توقیف کرده و حتی شاهد بودهایم که محل باشگاه یا زمینهای تمرین باشگاه را نیز توقیف میکنند. از اینها گذشته، همیشه کوس رسوایی بدهی این دو باشگاه تیتر اول رسانههای داخلی را بهخود اختصاص داده است و چون عملاً دو باشگاه مطرح و محبوب کشور ما زیرنظر تشکیلات سازمان یا وزارت ورزش هستند، هرروز باید با ساز یک وزیر جدید، همخوانی کنند و درراستای اهداف او قدم بردارند؛ و کار بهجایی میرسد که بعضیاوقات طی یکسال، هیئتمدیرههای تحمیلی به این باشگاه، دو تا سه مرتبه تغییر پیدا میکنند و درنتیجه داستان باشگاهداری در کشور ما، داستان شترمرغ را به اذهان متبادر میکند که در سرزمین شترها، خود را مرغ مینامد و در جایگاه مرغداریها، برای فرار از تخمگذاری، خود را شتر میداند! درواقع چون این باشگاهها در اصطلاح نه دولتی هستند و نه خصوصی، به آنان میتوان عنوان خصولتی را اطلاق کرد و چون ادارهکرد آن بدینگونه شده است، حتی ازسوی فدراسیون آسیا، آنرا غیردولتی نمیدانند و جرائمی هم متوجه این دو باشگاه شده است. درنتیجه دراینشرایط، مسئولین گماردهشده ازسوی وزارت ورزش، چون به آینده شغلی و مدتزمان مدیریت خود اطمینان ندارند، نمیتوانند برنامهریزیهای لازم را صورت دهند و دل بسوزانند؛ بنابراین چون قرار است هنوز در بر همین پاشنه بچرخد، امیدی به آینده این دو باشگاه نیست و نمیتوانیم دلخوش بداریم که باشگاههای ما بهاینزودیها بتوانند مثل باشگاههای رئال مادرید و بارسلونا خودکفا شوند و حالاحالاها برای فعالیت باید به کمکهای دولتی چشم داشته باشند.