بررسی ادغام سازمان ملیجوانان و تربیت بدنی؛
سهم هفت میلیاردی جوانان از 819 میلیارد بودجهی وزارتخانه!
نرجس بهشتیان
هشتم دیماه 1389، وزارتخانهای با دو کارکرد متفاوت بهدنیا آمد. ادغام سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان، به وزارت ورزش و جوانان تبدیل شد. مجموعه فعالیتهایی که درخصوص ورزش باید زیرنظر این وزارتخانه باشد قابل پیشبینی است اما آنچه قرار است در حوزهی جوانان رخ دهد پس از حدود ششسال در هالهای از ابهام است. ورزش که شاخهای از سلامت است میتوانست به وزارت بهداشت و درمان الحاق و تاسیس وزارت سلامت را موجب شود اما با سازمانی که از ابتدا عملکرد مبهم به دلیل چند متولیگری داشت، ادغام شد و نتیجه آن جز صرف پول بیتالمال برای برخی تیمهای ورزشی باشگاهی مانند پرسپولیس و استقلال نشد. درحالیکه مسائل جوانان به کلیه حوزهها یعنی آموزش، اشتغال، سلامت، فرهنگ و غیره وابسته است، هر قسمت را تکه و به یک وزارت سپردهاند. مسئله اشتغال جوانان همراه با مسائل بازنشستگان هر دو به وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی داده شده است، آموزش در عنفوان جوانی وظیفه وزارت آموزش و پرورش و در ادامهی آن به دستان وزارت علوم سپرده شده است. فرهنگ هم که مسلما حوزهی وزارت ارشاد اسلامی و رسانهی ملی است. تولیدکنندگان جوان صنعتی و کشاورزی هم که وزارتهای خودشان را دارند. با این حال در اهداف وزارت ورزش و جوانان چنین آمده است:
1- پرورش نیروی جسمانی و تقویت روحیه سالم در افراد.
2- توسعه و تعمیم ورزش و هـماهنگ ساختن فعالیتهای تربیت بدنی و تفریحات سالم.
3- ایجاد و اداره امور مراکز ورزش وتوسعه و ترویج ورزش قهرمانی بهمنظور تحقق اهداف نظام.
4- حل مسائل جوانان
5- اعتلا و رشد نسل جوان کشور
6- استفاده بهینه از استعداد و تواناییهای نسل جوان
طبق آنچه در هدف چهارم این وزارتخانه آمده است مسائل جوانان که طبعا شامل آموزش، اشتغال، ازدواج، تفریح و سرگرمی، مسکن و غیره است باید توسط این وزارتخانه حل شود. اما بنابر آنچه در بالا ذکر شد هرکدام از این موارد به حوزههای دیگر سپرده شده است. با یک چرخ سریع در حوزهی اینترنت دریافته میشود که در مسائلی که ذکر شد خبری از اقدام و واکنش این وزارتخانه نیست. اکثر مدیران آن هم در زمره فعالان ورزشی محسوب میشوند. بنابر اظهار مناف هاشمی معاون پشتیبانی و توسعه منابع انسانی وزارت ورزش و جوانان، بودجه جاری وزارت در سال 1393،کمتر از دویست میلیارد تومان بوده که آنها توانستهاند نود و نه و نیم درصد از این رقم را تخصیص داشته باشند. وی، رقم اختصاص داده شده به فدراسیونها را، هفتاد و پنج میلیارد تومان، هیئتهای ورزشی استانها بیست میلیارد تومان و کل پول دریافتی وزارت در حوزه عمرانی، نود و سه میلیارد تومان اعلام کرد که با کسر حقوق و خرجهای جاری وزارتخانه رقم چندانی برای حل مسائل جوانان نمیماند چه برسد به اینکه بتوانند به هدف پنجم و ششم برسند. در همین رابطه امیررضا خادم، معاون حقوقی، امور مجلس و هماهنگی امور استانهای وزارت ورزش و جوانان بودجه جوانان وزارت ورزش و جوانان طی سال گذشته را ۷ میلیارد تومان اعلام کرد. این در حالیست که به گفته منافهاشمی بودجه سال 1394 این وزارتخانه هشتصد و نوزده میلیارد تومان بوده است. سوال اساسی این است که چگونه بودجه نیمی از اهداف وزارتخانه از خوردهی بودجهی آن نیز کمتر میتواند باشد؟ اگر ورزش در کشور جوان ایران اینقدر رشد دارد که کل بودجه یک وزارتخانه به آن تعلق گیرد پس چرا در آوردگاههای جهانی ورزشی در حد بودجه اختصاص یافته درخشش نداشتهایم؟ اگر جوانان با هفت میلیارد تومان مسئله آموزششان حل میشود و بر قلههای علمی میدرخشند، یا کار پیدا کرده ازدواج میکنند، با خرید مسکن رکود ساخت و ساز را حل میسازند، در زمینههای قرآنی، هنری و فرهنگی رشد مییابند و در جهان مطرح میشوند چرا جوانانی که در ورزش حرفهای مشغولند بودجهای صد برابری میگیرند؟ بیشک رشد ورزش در تمام سنین و رشتهها باید در کشور صورت بگیرد اما این دلیل نمیشود که یک وزارتخانه فقط نیمی از وظیفه و مسئولیتش را انجام دهد. شاید اگر ورزش به وزارت بهداشت و درمان سپرده یا یک وزارتخانه مجزا میشد یا تمامی امور مربوط به جوانان یا حداقل نیمی از آن در یک وزارتخانه جمع میشد هم در تخصیص بودجه و هم در اجرا موفقتر بودیم. در حالیکه وزارت ورزش و جوانان برای مدالآوران المپیکی که به واقع حقشان است پاداش قرار میدهد چرا از جوانانی که در المپیادهای علمی، ادبی، هنری و قرآنی اغلب رتبههای نخست را کسب میکنند چندان تجلیل به عمل نمیآورد؟ بیشک ورزشکاران هم در زمره جوانان محسوب شده و تنها دغدغه ایشان ورزش نیست پس باید راهکاری برای پرداخت واقعی به مشکلات جوانان طراحی شود. ایراد بر هیچ وزیر یا مدیری نیست ایراد از ادغامی است که شاید چندان درست صورت نگرفته است.