یادداشت
مولفههای موفقیت در شرکتهای نوپای E&P
موفقیت شرکتهای کوچک و متوسط اکتشاف و تولید (E&P) و به ویژه شرکتهای نوپا در این زمینه، مستلزم درک شرایط محیطی کسب و کار، نیروی انسانی متخصص، چابکی در عملیات، استراتژی درست و مناسب فناوری و قدرت ویژه در شناسایی فرصتهای اکتشاف، توسعه و تولید است. بخش بالادستی نفت و گاز، بخش بسیار پرسودتری نسبت به بخش پایین دستی این صنعت به شمار میرود؛ با این تفاوت که ریسک بالاتری دارد و نقش دانش و فناوری در موفقیت آن بسیار موثرتر است. از سوی دیگر بخش بالادستی نسبت به بخش پاییندستی، با فشارهای سیاسی و اجتماعی کمتری در تعیین قیمت محصولات خود مواجه است و بهطور جدی تابع تعادل عرضه و تقاضاست. بخش بالادستی، رویکردی دانشبنیان دارد و نقش فناوریهای جدید در افزایش تولید و افزایش درآمد شرکتهای فعال در این بخش بسیار پررنگتر است. از اینرو در قیمتهای پایین نفت، تنها عامل اصلی و تعیینکننده افزایش سود شرکتها، توان افزایش تولید و ضریب بازیافت از میدانها ضمن افزایش کارایی و کاهش هزینههای عملیات است. افزونبر شرکتهای عامل اکتشاف و تولید، بازیگران متعدد دیگری در زنجیرهی عرضه حوزه بالادستی نفت و گاز فعالیت داشته و تعامل این بازیگران با یکدیگر، نقش عمدهای در نوآوری و تولید فناوریهای نو در این حوزه دارد. به عنوان مثال، همکاریهای فزاینده شرکتهای عامل با تامینکنندگان و سازندگان کالاها و تجهیزات از دهه ١٩٨٠ میلادی به بعد، منجر به معرفی فناوریهای گوناگون و متعددی شده است. این تعامل به گونهای است که استراتژیهای فناوری این دو بخش به صورت مکمل یکدیگر به منظور حل مشکلات عملیات اکتشاف و تولید تعریف میشود. از سه دهه پیش به این سو، شرکتهای بینالمللی ارائه دهنده خدمات (ISC) نیز به عنوان یکی دیگر از چهارگوشه عوامل اصلی چرخهی فناوری در حوزهی بالادستی، نقش بهسزایی در نوآوریهای فناورانه ایفا کردهاند. تمام این عوامل در تعامل با مراکز پژوهشی و دانشگاهها در تولید دانش چرایی فناوریها (Know Why) و حرکت به سوی سطوح بنیادین همکاری دارند. هرچند، براساس پژوهشهای میدانی بینالمللی، نقش دانشگاهها نسبت به مراکز پژوهشی مستقل یا وابسته به شرکتهای IOC و یا ISC بسیار کمتر بوده است. فناوریهایی نظیر روشهای لرزهنگاری سهبعدی و چهاربعدی، حفاری چاههای انحرافی و افقی و چاههای چند شاخهای، استفاده از فیبر نوری، پمپهای چندفازی و سیستمهای اندازهگیری چندفازی، بهرهمندی از چاههای هوشمند، دکلهای حفاری قابل حمل و تجهیزات نمودارگیری حین حفاری، همه نمونههایی از فناوریهای حاصل از همکاری عوامل نامبرده به شمار میروند. موفقیت در چنین محیطی برای شرکتهای کوچک و متوسط و به ویژه نوپا مستلزم شرایط مختلفی است که در زیر به برخی از آنها اشاره شده است:
درک دقیق و صحیح از شرایط محیطی کسب و کار: این شرکتها باید آشنایی دقیقی با میدانهای نفتی و گازی، زمینشناسی و مشخصههای مخزنی، محیط قراردادی و شرایط کسب و کار خود داشته و از مدیران خوشنامی برای هدایت فعالیتهای خود بهره گیرند.
سرمایهی انسانی متخصص: آنها باید از بهترین و زبده ترین نیروهای متخصص بالادست برای گرفتن تصمیمهای صحیح بهره گیرند.
چابکی در عملیات: این شرکتها باید چابکی در عملیات و کاهش هزینههای عملیاتی را به عنوان یکی از استراتژیهای رقابتی خود سرلوحه خود قرار دهند.
راهبرد صحیح و مناسب فناوری: شرکتهای کوچک و متوسط در رقابت با شرکتهای بزرگتر، توان سرمایهگذاری بسیار کمتری در توسعه دانش و فناوریهای بالادستی دارند و این امر در صنعت بالادستی نفت و گاز به معنی کاهش توان تولید و ضریب بازیافت است، مگر آن که استراتژی مناسبی در انتخاب، توسعه و بهکارگیری فناوریهای جدید و روز بالادستی در دنیا در تعامل با دیگر بازیگران حوزهی فناوری مانند دانشگاهها، موسسات فناوری و شرکتهای خدمات نفتی و نیز در مشارکت با شرکتهای بینالمللی نفتی (IOC) اتخاذ کنند.
قدرت ویژه در شناسایی فرصتهای اکتشاف، توسعه و تولید: این شرکتها باید با درک و دانش بالا از بلوکهای اکتشافی، مخازن نفت و گاز توسعه نیافته و میدانهای در حال تولید و بررسی دقیق ریسکهای مترتب بر هر یک از آنان و در نظر گرفتن میزان سرمایهبری، بهترین ترکیب را برای شروع و ادامهی حیات فعالیتهای خود انتخاب کنند. این هدف بدون داشتن گروههای تخصصی فنی، اقتصادی، مالی و حقوقی ممکن نیست.
انتخاب صحیح شریک خارجی و برنامهی جذب فناوری: این موضوع در حال حاضر بیشتر به شرکتهای ایرانی اکتشاف و تولید معطوف است و این شرکتها باید از فرصت استثنایی که وزارت نفت در اختیار آنان قرار داده تا عملیات اکتشاف، ارزیابی، توسعه و تولید را بهصورت مشترک با شریک یا شرکای خارجی خود انجام دهند، حداکثر استفاده را داشته باشند. /کامران فتاحی/ شانا