آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
راهکارهای افزایش تاب‌آوری انرژی در ایران
کد خبر: 406122 | تاریخ مخابره: 1404 سه‌شنبه 17 تير - 03:55

راهکارهای افزایش تاب‌آوری انرژی در ایران

حرکت به‌سوی یک نظام انرژی تاب‌آور در ایران، تنها درگرو منابع‌طبیعی یا فناوری‌های نو نیست؛ بلکه نیازمند مجموعه‌ای هماهنگ از سیاست‌گذاری هوشمند، اصلاح ساختارها، سرمایه‌گذاری هدفمند و مشارکت فعال مردمی‌ست. انرژی، ستون فقرات اقتصاد ملی و ضامن امنیت و رفاه اجتماعی جوامع است. برای کشوری مانند ایران که با دومین ذخایر گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفت‌خام جهان شناخته می‌شود، مدیریت هوشمندانه و پایدار انرژی نه‌تنها یک مزیت اقتصادی؛ بلکه الزامی راهبردی برای تداوم حیات ملی‌ست. ایران در سال‌های اخیر با چالش‌های فزاینده در حوزه انرژی مواجه شده؛ از ناترازی میان تولید و مصرف، فرسودگی زیرساخت‌ها و تحریم‌های سنگین تا تهدیدهای امنیتی و تغییرات اقلیمی. دراین‌شرایط پرریسک، مفهوم «تاب‌آوری انرژی» به‌عنوان راهی برای حفظ پایداری، پاسخگویی در برابر بحران‌ها و تضمین امنیت انرژی اهمیت دوچندان یافته است. به‌گزارش امین عربی (شانا)؛ این مقاله با هدف بررسی جامع وضعیت تاب‌آوری انرژی در ایران، می‌کوشد با بهره‌ از تجارب جهانی، ظرفیت‌های بومی و تحلیل نارسایی‌های کنونی، راهکارهایی کاربردی و بومی‌سازی‌شده برای گذار به یک سیستم انرژی پایدار، عادلانه و مقاوم ارائه کند. اگرچه وضعیت کنونی دشوار است، مدیریت جهادی، منابع‌طبیعی، سرمایه انسانی و روحیه اجتماعی موجود در کشور، زمینه‌ساز امید به بازآفرینی آینده‌ای تاب‌آور برای انرژی ایران خواهد بود.

تاب‌آوری انرژی مفهومی کلیدی و راهبردی در مدیریت سیستم‌های انرژی مدرن است که به ظرفیت یک کشور برای حفظ کارکرد پایدار شبکه انرژی درمواجهه‌با اختلال‌های گوناگون اشاره دارد. اختلال‌ها می‌توانند ناشی از بحران‌های طبیعی، تحریم‌های اقتصادی، تحولات ژئوپلیتیک، حملات سایبری، نوسانات قیمت جهانی یا حتی ناکارآمدی نهادی و مدیریتی باشند. در چنین بستری، تاب‌آوری انرژی فقط به‌معنای عبور از بحران نیست؛ بلکه توانایی برای پیش‌بینی، مقابله، سازگاری، بازسازی سریع و حتی بهبود ساختارها پس از بحران است. یک سیستم انرژی تاب‌آور، سیستمی‌ست که نه‌تنها در برابر شوک‌ها از پا نمی‌افتد بلکه از دل بحران‌ها قوی‌تر و منعطف‌تر بیرون می‌آید. در راه تحقق تاب‌آوری، اولین مؤلفه حیاتی، تنوع‌بخشی به منابع تأمین انرژی‌ست. هرگاه نظام انرژی یک کشور بیش‌ازاندازه به یک منبع خاص وابسته باشد مانند ایران که بیش از ۷۰‌درصد سبد انرژی آن بر گاز طبیعی متمرکز است ریسک‌پذیری شبکه، افزایش می‌یابد. تجربه زمستان ۱۳۹۹ و سال‌های بعد که در آن مصرف گاز از ظرفیت تولید فراتر رفت و سبب کاهش تولید صنعتی شد، مثالی گویاست. درمقابل کشورهایی مانند آلمان با تنوع گسترده در سبد انرژی از باد، خورشید، زیست‌توده تا واردات هوشمندانه ال‌ان‌جی توانسته‌اند در بحران‌هایی چون قطع واردات گاز روسیه، پایداری شبکه را حفظ و حتی در کوتاه‌مدت ظرفیت جایگزینی ایجاد کنند. این تجربه‌ها نشان می‌دهد: تنوع منابع، نه یک انتخاب؛ بلکه ضرورتی برای تاب‌آوری‌ست. دومین مؤلفه حیاتی، انعطاف‌پذیری فناورانه است. سیستم‌هایی که با فناوری‌های نوین، سریع به تغییرات تقاضا و اختلالات پاسخ دهند، مزیت راهبردی دارند. فناوری‌هایی مانند شبکه برق هوشمند، تولید پراکنده، ذخیره‌سازی انرژی و ابزار دیجیتال مدیریت مصرف، از ابزارهای نوینی‌اند که کشورهایی مانند ژاپن، پس از بحران فوکوشیما، در اولویت قرار دادند. ژاپن با ارتقای زیرساخت‌ها و نصب سیستم‌های پشتیبان در منازل و بیمارستان‌ها، توانست شبکه‌ای منعطف و قابل‌اتکا ایجاد کند که در بحران‌های بعدی تاب‌آوری خود را به رخ کشید. در ایران نیز پروژه‌های خورشیدی پراکنده در مناطق روستایی و مرزی، اگرچه محدود اما نمونه‌ای از بهره‌ بومی از فناوری‌های غیرمتمرکز است که می‌تواند توسعه یابد و تاب‌آوری محلی را افزایش دهد. سوم، حکمرانی و ساختار نهادی منسجم است. حتی بهترین منابع و فناوری‌ها، بدون مدیریت یکپارچه و تصمیم‌گیری شفاف، به نتایج مطلوب منجر نخواهند شد. یکی از آسیب‌های نظام انرژی ایران، تداخل وظایف، هماهنگی ضعیف بین وزارت نفت، وزارت نیرو و نهادهای تنظیم‌گر و کم‌توجهی به نقشه‌راه اجرایی برای توسعه انرژی تجدیدپذیر است. این‌درحالی‌ست‌که کشورهای موفق مانند نروژ یا دانمارک، با نهادهای مستقل و شفاف، توانسته‌اند سیاست‌های پایدار انرژی را طی چنددهه ادامه دهند و ساختاری قابل‌پیش‌بینی برای سرمایه‌گذاران و مردم ایجاد کنند. چهارمین بُعد، مشارکت اجتماعی و اعتماد عمومی‌ست. مردم باید بخشی از راه‌حل انرژی باشند؛ نه صرفاً مصرف‌کننده یا دریافت‌کننده یارانه. در آلمان، بیش از ۴۰‌درصد نیروگاه‌های تجدیدپذیر به مالکان خانگی یا تعاونی‌های محلی تعلق دارد؛ آن‌ها نه‌تنها انرژی پاک تولید می‌کنند؛ بلکه از فروش برق درآمد کسب می‌کنند. این‌مدل که برپایه اعتماد، آگاهی و سیاست‌گذاری هوشمندانه شکل گرفته، سبب شده تاب‌آوری انرژی در آلمان برخلاف تصور سنتی از تمرکزگرایی، برپایه تولید پراکنده و مردمی بنا شود. در ایران نیز نمونه‌هایی همچون همکاری جوامع روستایی با سازمان‌های مردم‌نهاد برای نصب پنل‌های خورشیدی، نشان می‌دهد اگر بستر مشارکت فراهم شود، مردم ظرفیت بالایی برای همراهی، نوآوری و مسئولیت‌پذیری دارند. سرانجام تاب‌آوری انرژی بدون زیرساخت‌های مقاوم، ایمن و قابل بازیابی ممکن نیست. آسیب‌پذیری زیرساخت‌ها در برابر تهدیدهای سایبری، فرسودگی تجهیزات، یا فقدان پشتیبان‌های اضطراری، پاشنه آشیل بسیاری از نظام‌های انرژی در جهان بوده. حمله سایبری به شبکه سوخت‌رسانی آمریکا در ۲۰۲۱ (Colonial Pipeline) نمونه‌ای از تهدیدهای نوظهور است که سبب شد امنیت انرژی، نه‌فقط به‌معنای فیزیکی؛ بلکه به مفهوم سایبری و دیجیتال نیز تلقی شود. در ایران حمله به جایگاه‌های عرضه سوخت و گاهی قطع برق در برخی سال‌ها نشانگر ضرورت نوسازی فوری، امنیت سایبری و مدیریت ریسک در لایه‌های زیرساختی‌ست. برآیند تجربه‌های جهانی این‌است‌که تاب‌آوری انرژی نه با یک پروژه خاص؛ بلکه با تحول اساسی در برنامه‌ها، طراحی ساختارهای منعطف و مشارکت فراگیر تحقق می‌یابد. ایران با دارابودن منابع متنوع طبیعی، سرمایه علمی گسترده و تجربه عبور از بحران‌ها، اگر بتواند الگوی بومی خود را از تاب‌آوری انرژی ترسیم کند، نه‌تنها از چالش‌های امروز عبور می‌کند؛ بلکه در آینده به الگویی منطقه‌ای برای مدیریت هوشمند انرژی بدل خواهد شد. ایران با ذخایر عظیم نفت و گاز، همواره به‌عنوان یکی از قدرت‌های انرژی جهان شناخته شده است. با بیش از ۳۴تریلیون‌مترمکعب ذخایر گاز طبیعی و بیش از ۱۵۰میلیاردبشکه ذخایر نفت‌خام، کشور ازنظر منابع فسیلی در جایگاه ممتاز جهانی قرار دارد. بااین‌حال، جایگاه ژئوپلیتیکی و منابع غنی به‌تنهایی برای تأمین امنیت و تاب‌آوری انرژی کافی نیست. تجربه سال‌های اخیر نشان می‌دهد تکیه صرف بر منابع، بدون اصلاح ساختارها، تنوع‌بخشی و به‌روزرسانی فناوری، می‌تواند مزیتی را به چالشی جدی بدل سازد. در سال‌های اخیر کشور با پدیده ناترازی انرژی به‌ویژه در بخش گاز طبیعی مواجه بوده. مصرف داخلی گاز به‌ویژه در فصل‌های سرد، بارها از ظرفیت تولید عبور کرده است؛ مثلاً در زمستان ۱۳۹۹ مصرف روزانه گاز از ۷۶۰میلیون‌مترمکعب فراتر رفت درحالی‌که ظرفیت تولید عملی کشور کمترازآن بود. این‌مسئله به ‌قطع یا کاهش گاز برخی صنایع، نیروگاه‌ها و حتی خاموشی‌های برق منجر شد؛ رویدادهایی که هم رفاه اجتماعی را مختل کردند و هم تولید صنعتی را در تنگنا قرار دادند. چنین فشارهایی نه‌تنها تبعات اقتصادی گسترده دارند؛ بلکه اعتماد عمومی به مدیریت انرژی کشور را نیز خدشه‌دار می‌کنند. افزون‌براین، زیرساخت‌های انرژی ایران از پالایشگاه‌ها تا نیروگاه‌ها و خطوط انتقال، عمدتاً دارای عمر بالا بوده و با استانداردهای روز جهانی فاصله دارند. بسیاری از این زیرساخت‌ها در دهه‌های قبل احداث شده‌اند و درشرایطی‌که تحریم‌ها مانع واردات تجهیزات مدرن و انتقال فناوری شده‌اند، نگهداری و نوسازی آن‌ها با دشواری‌های روبه‌رو شده است. برآوردها نشان می‌دهد نوسازی کامل شبکه برق و گاز ایران نیازمند چندمیلیارد‌دلار سرمایه‌گذاری‌ست؛ رقمی که با محدودیت‌های بودجه‌ای و دشواری جذب سرمایه خارجی، دستیابی به آن‌را تاحدودی دشوار کرده است. ازسوی‌دیگر تهدیدهای امنیتی چه به‌صورت حملات سایبری و چه تهدیدهای منطقه‌ای، سیستم انرژی کشور را در موقعیت آسیب‌پذیری قرار داده‌اند. حملات سایبری به زیرساخت‌های انرژی، مانند حمله به جایگاه‌های سوخت یا اختلال در شبکه توزیع برق در برخی از استان‌ها، زنگ خطری برای مدیریت انرژی هوشمند و ایمن به‌صدا درآورده‌. در‌کناراین‌ها، عدم‌بهره‌گیری مؤثر از انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز (که می‌توانست یک منبع مکمل مهم باشد) به‌دلیل چالش‌های بین‌المللی، همچنان به‌عنوان ظرفیتی استفاده‌نشده باقی مانده. این مجموعه عوامل می‌تواند آثار اقتصادی و اجتماعی قابل‌توجهی به‌همراه داشته باشد. درنتیجه بی‌توجهی و عدم‌اقدام بی‌ثباتی در تأمین انرژی، سبب کاهش تولید در صنایع انرژی‌بر و افزایش هزینه‌های تولید می‌شود؛ مسئله‌ای که رقابت‌پذیری اقتصاد ملی را تضعیف می‌کند، همچنین ناترازی انرژی به رشد کسری بودجه یارانه‌ها و افزایش بار مالی بر دولت منجر خواهد شد. براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، در ۱۴۰۲ یارانه پنهان انرژی بیش از ۴۰۰‌هزارمیلیاردتومان برآورد شد که نه‌تنها سهم بزرگی از منابع کشور را به‌خود اختصاص داده بلکه انگیزه‌ای برای اصلاح الگوی مصرف نیز باقی نگذاشته. بااین‌حال نباید فراموش کرد همین وضعیت پرچالش، بستر مناسبی برای تغییر نیز فراهم کرده است. اگر ایران بتواند با جسارت، نگاه سنتی به انرژی را کنار بگذارد و به تنوع‌بخشی، توسعه فناوری‌های بومی، اصلاح حکمرانی و مشارکت مردم میدان دهد، حتی از دل بحران‌ها می‌توان الگویی تاب‌آور و پایدار برای آینده ساخت. هرچند فشارها جدی‌ست اما ظرفیت‌های داخلی کشور از نیروی انسانی متخصص گرفته تا دانش فنی، تجربه تاریخی و موقعیت ژئواستراتژیک هنوزهم مزایایی بزرگ هستند. اکنون زمان آن فرارسیده که به‌جای تداوم وضعیت موجود، با نگاهی علمی و آینده‌نگر، تحول در نظام انرژی ایران را آغاز کنیم. اگرچه نظام انرژی ایران در شرایط کنونی با چالش‌های قابل‌توجهی روبه‌روست، کشور از مجموعه‌ای غنی از ظرفیت‌های طبیعی، فناورانه، انسانی و فرهنگی برخوردار است که با به‌کارگیری هوشمندانه، می‌توانند بنیان تاب‌آوری پایدار انرژی را شکل دهند. میان ظرفیت‌ها، منابع تجدیدپذیر، زیرساخت‌های دانشی و نخبگان و فرهنگ اجتماعی، سه ستون اصلی برای تحول آینده انرژی به‌شمار می‌روند. اولین و مهم‌ترین فرصت، ظرفیت بی‌نظیر انرژی‌های تجدیدپذیر در ایران است. کشور ازنظر جغرافیایی در کمربند خورشیدی زمین واقع شده و بیش از ۳۰۰روز آفتابی در سال در بخش زیادی از قلمرو خود دارد. برآوردها نشان می‌دهد بیش از ۲۲۰۰کیلووات‌ساعت در مترمربع تابش سالانه در برخی مناطق کشور وجود دارد که به‌مراتب بالاتر از بسیاری از جوامع اروپایی‌ست. استان‌هایی مانند یزد، کرمان، سیستان‌وبلوچستان، خراسان‌جنوبی، فارس و حتی بخش‌هایی از بوشهر و هرمزگان، موقعیتی ایدئال برای احداث نیروگاه‌های خورشیدی دارند. سرعت باد نیز در مناطقی از استان‌های اردبیل، زنجان، خراسان‌شمالی و سواحل مکران به‌گونه‌ای‌ست‌که امکان بهره‌برداری اقتصادی از انرژی بادی را فراهم می‌سازد. ایران همچنین ظرفیت مناسبی برای تولید انرژی زیستی از پسماندهای کشاورزی، دامی و شهری دارد. کشورهایی نظیر هند و چین که مشابه ایران دارای جمعیت روستایی گسترده‌اند، بااستفاده‌از انرژی زیستی و پروژه‌های غیرمتمرکز روستامحور، توانسته‌اند تاب‌آوری شبکه‌های انرژی خود را ارتقا دهند؛ الگویی که می‌تواند در مناطق مستعد ایران نیز بومی‌سازی شود. دومین ظرفیت کلیدی، وجود نهادهای علمی و شبکه‌ای از نخبگان و شرکت‌های دانش‌بنیان در حوزه انرژی‌ست. ایران دارای زیرساخت علمی گسترده در دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و پارک‌های علم‌وفناوری در حوزه انرژی‌های نو، مهندسی برق، مکانیک، محیط‌زیست و هوش مصنوعی‌ست. تاکنون پروژه‌هایی درزمینهٔ طراحی و ساخت توربین‌های بادی بومی، پنل‌های خورشیدی، سیستم‌های بهینه‌سازی مصرف انرژی و تجهیزات ذخیره‌سازی باموفقیت انجام شده‌اند. بیش از ۲۰۰ شرکت دانش‌بنیان فعال در حوزه انرژی درحال‌توسعه فناوری‌هایی هستند که بخشی‌ازآن‌ها توانایی رقابت در بازارهای منطقه‌ای را دارند. تجربه کشورهایی مانند دانمارک و کره‌جنوبی نشان داده که پیوند مؤثر میان پژوهش، صنعت و سیاست‌گذاری، نقش مهمی در خلق سیستم‌های انرژی تاب‌آور ایفا می‌کند. چنین پیوندی در ایران نیز اگر تقویت شود و بوروکراسی فرساینده جای خود را به نظام‌های تسهیلگر بدهد، می‌تواند به جهش فناورانه در حوزه انرژی منجر شود. سومین فرصت راهبردی، فرهنگ اجتماعی و سرمایه انسانی مردم ایران است. جامعه ایرانی، به‌خصوص در دهه‌های اخیر، بارها توانایی خود را در مدیریت بحران، سازگاری و مشارکت جمعی نشان داده است. در شرایط تحریم یا بحران‌های زیربنایی، مانند زلزله‌ها یا کمبود گاز و برق، مردم ایران با روحیه همیاری و خلاقیت، راه‌حل‌های محلی و ابتکاری خلق کرده‌اند. بسیاری از روستاها و مناطق کم‌برخوردار در سال‌های اخیر، با مشارکت مردمی و همکاری نهادهای غیردولتی، به سیستم‌های خورشیدی کوچک، آب‌گرم‌کن‌های خورشیدی، یا روشنایی مبتنی‌بر LED مجهز شده‌اند. فرهنگ صرفه‌جویی، استفاده بهینه از منابع و نگاه معنوی و اخلاقی به طبیعت و مصرف که در فرهنگ ایرانی و دینی نیز ریشه دارد، می‌تواند با آموزش و انگیزش هدفمند، به ستون اجتماعی تاب‌آوری انرژی تبدیل شود. تجربه آلمان و ژاپن نشان داد اعتمادسازی و مشارکت عمومی، سنگ‌بنای موفق‌ترین نظام‌های تاب‌آور انرژی بوده‌اند. درکناراین‌ها، موقعیت ژئوپلیتیکی ایران به‌عنوان پل ارتباطی شرق و غرب و دارنده مرزهای انرژی‌بر با همسایگان، فرصت‌هایی بی‌نظیر برای صادرات برق تجدیدپذیر، گاز یا حتی فناوری انرژی پاک فراهم می‌سازد، همچنین زیرساخت‌های موجود در حوزه انرژی فسیلی، درصورت نوسازی می‌توانند به‌عنوان دارایی‌هایی راهبردی در دوران گذار انرژی استفاده شوند. درمجموع اگرچه چالش‌های نظام انرژی ایران کم نیست، ظرفیت‌های بالفعل و بالقوه کشور، بیش از آن‌چیزی‌ست‌که در نگاه نخست دیده می‌شود. آنچه نیاز است، اراده‌ای برای بهره‌گیری هدفمند ازاین‌ظرفیت‌ها، طراحی سازوکارهای منسجم و جسارت در اصلاحات نهادی و فناورانه است. ظرفیت‌هایی که اگر به‌درستی دیده و مدیریت شوند، می‌توانند نه‌تنها تاب‌آوری انرژی کشور را ارتقا دهند، بلکه الگویی نو برای حکمرانی انرژی در جهان درحال‌توسعه ارائه کنند. حرکت به‌سوی نظام انرژی تاب‌آور در ایران، تنها درگرو منابع‌طبیعی یا فناوری‌های نو نیست بلکه نیازمند مجموعه هماهنگ از سیاست‌گذاری هوشمند، اصلاح ساختارها، سرمایه‌گذاری هدفمند و مشارکت فعال مردمی‌ست. این فرآیند باید در سطوح موازی و مکمل پیش برود: حکمرانی، فناوری و نوآوری، اجتماعی و آموزشی. در گام نخست اصلاح سیاست‌گذاری در سطوح خرد و کلان ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. باید چارچوبی تدوین شود که ‌جای پاسخ مقطعی به بحران‌ها، برنامه‌هایی میان‌مدت و بلندمدت برای بهینه‌سازی مصرف انرژی در تمام بخش‌ها داشته باشد. در بخش خانگی، تشویق به عایق‌سازی ساختمان‌ها، بهره‌گیری از تجهیزات کم‌مصرف و اجرای طرح‌های تعرفه‌گذاری هوشمند می‌تواند مؤثر باشد. در بخش صنعتی به‌ویژه صنایع انرژی‌بر مانند فولاد، سیمان و پتروشیمی، باید با حمایت از نوسازی تجهیزات، استفاده از فناوری‌های سبز و اتصال بهره‌وری به سیاست‌های قیمت‌گذاری، مسیر بهینه‌سازی مصرف را هموار کرد. تجربه‌هایی مانند طرح «صفر انرژی خالص» در برخی مناطق چین و تقویت تعرفه پلکانی انرژی در کشورمان نشان داده‌اند پیوند سیاست با رفتار مصرفی نتایج ملموسی به‌بار می‌آورد. توسعه انرژی‌ تجدیدپذیر یکی از سریع‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راهکارهای افزایش تاب‌آوری‌ست. باتوجه‌به ظرفیت بالای ایران در انرژی خورشیدی و بادی، ضرورت دارد برنامه‌ای منسجم برای توسعه نیروگاه‌های کوچک‌مقیاس به‌ویژه در روستاها و شهرهای کم‌برخوردار طراحی شود؛ ‌که آغاز شده و باید باقدرت ادامه یابد. این‌پروژه‌ها علاوه‌بر کاهش فشار بر شبکه‌های مرکزی، به اشتغال‌زایی، کاهش نابرابری منطقه‌ای و تقویت مشارکت اجتماعی منجر می‌شود. تجربه موفق هند در پروژه‌های خورشیدی روستایی نشان داده که می‌توان از انرژی، ابزاری برای عدالت منطقه‌ای ساخت، همچنین حمایت از نصب پنل‌های خورشیدی خانگی، با تأمین مالی خرد، تضمین خرید برق مازاد و کاهش بوروکراسی، به اعتماد عمومی جهت جلب و ایجاد شبکه تاب‌آورتر کمک می‌کند. حرکت به‌سوی سیستم‌های غیرمتمرکز و تولید پراکنده انرژی یک راهبرد کلیدی در کاهش آسیب‌پذیری در برابر شوک‌های کلان است. 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه