سهیلا انصاری
«اریو راقب کیانی» در «نامه اداری» به دل بروکراسی فرسایندهای میزند که طی سالها تجربه در سازمانها لمس کرده است؛ جهانی که انسانها در آن به چرخدندههایی بیصدا بدل میشوند. او از ایده شکلگیری نمایش، چالشهای کارگردانی، شیوه بازیگری و جهان ابزورد آن میگوید.
ایده اولیه نمایش «نامه اداری» از کجا شکل گرفت و چهچیزی شما را به ساخت آن ترغیب کرد؟
ایده اولیه از سازوکارهای بوروکراتیکی نشئت گرفت که طی ۱۷-۱۸سال تجربه کاریام در ادارات و سازمانها عیناً مشاهده کردهام. این ساختارها بهگونهای عمل میکنند که افراد، بهمرور تبدیل به ماشینهایی فرمانبردار شده؛ بیآنکه اختیار، اراده یا امکان مخالفت داشته باشند. «بلهقربانگویی سیستماتیک» باعث میشود انسانها در سازمانها صدای خود را از دست داده و در سلسلهمراتب خشکِ اداری حل شوند. ازآنجاکه این تجربه برای من بسیار ملموس بود و علاقه شخصی زیادی به نوشتههای «واتسلاو هاول» دارم (پیوندی که در کار قبلیام؛ «هتل کوهستانی» هم برقرار شده بود) سراغ متن رفتم. خواستم جامعهای را ترسیم کنم که به یک «توده خاموش» تبدیل شده؛ جامعهای کوچکتر در قالب یک اداره که قواعد و قوانین بیدلیل در آن بهمرور رنگ ایدئولوژی میگیرد و کارمندان را به «کاربران منفعل» بدل میکند.
در روند تبدیل ایده به نمایشنامه، مهمترین چالش شما چه بود؟
بزرگترین چالش ما انتخاب «زمان» بود. اینکه نمایش در زمانه «هاول» روایت شود یا در زمان حال؛ آیا ۳۰-۴۰سالقبل را بازآفرینی کنیم یا به فضای امروز نزدیک شویم؟ درنهایت، تلاش کردیم امانتدار قلم «هاول» بمانیم و زمانه او را به زمانه خودمان پیوند بزنیم؛ حتی اگر استفاده از برخی کلیشهها برای مخاطب امروزی چندان آشنا یا جذاب نباشد. بهباور من؛ در بعضی اجراها، استفاده از کلیشه نهتنها ضروریست؛ بلکه بخشی از زبان اثر را میسازد.
آیا این اثر براساس تجربه شخصی، مشاهدات اجتماعی یا منبع الهام خاصی نوشته شده است؟
همانطورکه در سؤال نخست اشاره کردم، تجربه شخصی و مشاهداتم در ادارات منبع الهام اصلیام بوده است. رفتارهای مطیعانه، بیعملی و همنواییِ کامل با چرخدندههای سازمانی، همیشه برایم پرسشبرانگیز بوده. اینکه چرا بسیاری از کارکنان «چرایی و چگونگی» کارها را نمیپرسند و نسبت به ساختار، پرسشگر نیستند. روابط سازمانی (از مصلحتاندیشی تا منافع شخصی و از همکاری تا همدلی) نیز برایم مهم بود. متأسفانه تجربهام نشان داده رفتار همدلانه شاید کمتر از پنجدرصدِ روابط سازمانی را شکل میدهد و همینمسئله، در نمایش هم بازتاب پیدا کرده است.
پیام یا دغدغه اصلی «نامه اداری» چیست و میخواهید تماشاگر با چه حسی سالن را ترک کند؟
دغدغه اصلی آن، قدرت «نه گفتن» و جسارت مخالفت است؛ اینکه با نگاهی نقادانه و شکآمیز با پدیدههایی روبهرو شویم که وارد زندگیمان میشوند. این نمایش میخواهد مخاطب در برابر هر امر تازهای، بدون پرسش و پذیرش کورکورانه تسلیم نشود؛ چه زبانی ساختگی مانند «تایدپه» و «چروکر» باشد و چه هر قاعده بزرگوکوچک اجتماعی. رسالت نمایش ایناستکه مخاطب را به پرسشکردن تشویق کند؛ پرسشی که او را به پاسخ درست و منطقی برساند.
چرا موضوع سازمان، اداره و بوروکراسی را برای محور اثر انتخاب کردید؟
بهعقیده من؛ هر سازمان یک «مقیاس کوچک جامعه» است. جاییکه قدرتطلبی، سلسلهمراتب و آرمانگرایی شکستخورده دیده میشود. سازمانی که قصد دارد آرمانشهری برای کارکنان ایجاد کند؛ اما به ضد مانیفست خود تبدیل میشود. سازمان برای من ویترینیست از رفتار انسانها نسبت به بالادستیها و زیردستهایشان؛ تصویری کوچکشده از جامعه بزرگ.
اگر بخواهید نمایش را دریکجمله توصیف کنید، آن جمله چیست؟
یکی از دیالوگها بهخوبی عصاره این اثر را بیان میکند: «صبر تودهها زیاد نیست!» این جمله برای من مخلص کلام «نامه اداری» است.
در کارگردانیِ این اثر، از چه رویکرد یا سبک بصری بهره گرفتهاید؟
نگاه ما ترکیبی از طنز، فانتزی و فضای ابزورد بوده است. ابزوردی که بر تکرار استوار است؛ تکراری که در جابهجایی شخصیتها، موقعیتها و ریتم اثر نمود مییابد. هدف اینبودکه از دل همین تکرار، ریتم و تمپوی اصلی نمایش شکل بگیرد.
طراحی فضای اداری نمایش، چگونه انجام؛ و چرا ایننوع دکور انتخاب شد؟
فضای نمایش کاملاً مینیمال طراحی شده؛ میزها و صندلیها ساده و خلاصهاند. این انتخاب، آگاهانه بود تا «تجمل» حذف؛ و سردی و بیروحیِ رنگ سفید بر فضا غالب گردد. چنین فضایی نگاه پوچگرایانه و جهان ابزورد نمایشنامه را تقویت میکند.
آیا از تکنیکهای خاصی مانند طنز تلخ، ریتم اداری یا حرکات تکراری استفاده کردهاید؟
زبان نویسنده مبتنیبر تکرار است؛ دیالوگهایی که در پردههای مختلف شنیده میشوند؛ اما در هر موقعیت معنایی تازه مییابند. این تکرار، ریتمی شتابدار برای نمایش میسازد. پایانبندی نیز طبق ترکیبی از حرکات تکراری طراحی شده است. فضای کلی نمایش، طنزی تلخ یا کمدی سیاه است که تعمداً کلیشههای اداری را بهسخره میگیرد.
انتخاب بازیگران براساس چه معیارهایی انجام شد؟
انتخاب بازیگران برپایه تحلیل شخصیتها و الگوهای رفتاری آنها شکل گرفت؛ از فیزیک و اندام تا نوع بیان و ریتم دیالوگگویی. در دومورد، جنسیت شخصیتها (استادلیر و پیلار) بهدلایل دراماتیک تغییر کرد. بازیگران با تحلیل روانکاوانه نقشها همراه شدند و این دقت و هوشمندی، یکی از امتیازهای مهم کار است.
مهمترین نکتهای که از بازیگران خواستید رعایت کنند چه بود؟
تأکید اصلی اینبودکه بازیگران امانتدار دیالوگهای ترجمه «زهرا آقاعباسی» باشند. متن کامل اثر، حدود دوساعت و ۱۵دقیقه بود که بهدلیل محدودیتهای سالن آنرا به یکساعت و ۳۰دقیقه رساندیم؛ اما کلیت اثر و پیام آن، بدون دستکاری باقی ماند. پس از اینمرحله، تمرکز بر میزانسن، ایستاییها، مکثها، سکوتها و ضرباهنگ بازیها بود.
تمرینات نمایش چقدر طول کشید و چه تجربهای برای شما ویژه بود؟
تمرینها از 20 شهریور آغاز شد و حدود دوماه ادامه داشت. مهمترین تجربه برای من اینبودکه گروهی ۱۱نفره همراهِ عوامل پشتصحنه باجانودل برای یک هدف مشترک تلاش کردند: «نامه اداری». این همافزایی برایم تجربهای بسیارارزشمند و تأثیرگذار بود.
چرا «سالن انتظامی» را برای اجرای نمایش انتخاب کردید؟
فضای بلکباکس این سالن، تناسب زیادی با حالوهوای اثر دارد. طول زیادِ سالن باعث نزدیکترشدن تنفس بازیگر و تماشاگر میشود و میزان درگیرکنندگی اثر را افزایش میدهد.
بازخوردهای تماشاگران تا امروز چگونه بوده است؟
در روزهای اول اجرا، بازخوردها بسیارخوب بوده. امیدواریم ازآنجاییکه این نمایش برای اولینبار در ایران اجرا میشود؛ که خود، ریسکی جدی برای گروه بود، اثرگذاری آن بهخوبی به مخاطب منتقل شود.
بزرگترین چالش اجرای «نامه اداری» برای شما چه بود؟
بزرگترین چالش اینبودکه مخاطب امروزی بتواند با جهان متن ارتباط برقرار کند و آنرا با وضعیت امروز خود مقایسه کرده و تطبیق دهد. ایجاد این پل ارتباطی میان زمانه اثر و زمانه حال، مهمترین چالش ما بود.