موسیقی، همواره بهعنوان یکی از هنرهای پرطرفدار و سرگرمکننده، درمعرض توجه مخاطبان قرار دارد و با بهروزشدن مِتُدهای آموزشی، دسترسیِ بیشتر به سازها و گسترش کلاسها و آموزشگاهها، طرفداران بیشتری پیدا کرده است. دراینمیان، انتخاب معلم و مدرس خوب موسیقی برای آغازِ یک راهِ هنریِ سالم و سازنده، بهعنوان یک «انتخاب مهم و اساسی» شناخته میشود؛ و تحقیق و مشاهده دراینزمینه برای علاقهمندان، بسیارمهم و ضروریست. بااینبهانه، به گفتوگو با یکی از هنرمندان فعال در عرصه موسیقی پرداختیم. «خاطره تقیبخشی»؛ آهنگساز، نوازنده و مدرس موسیقی، متولد 16 آذرماه 1364 است که دراینسالها با آموزشگاه موسیقی «بداهه» درحالفعالیت است. فرارسیدن زادروز این هنرمندِ باسابقه در میانه آذرماه؛ ما را برآنداشت تا بههمینمناسبت و بهبهانه مرور روزهای شیرین فعالیت، با او به گپوگفت بنشینیم و نظراتش را در حوزه موسیقی و فعالیتهای جاری جویا شویم. ضمن تبریک بهمناسبت فرارسیدن زادروز این هنرمند، مخاطبان را به همراهی دراینگفتوگو دعوت میکنیم.
ورود به امتحانی پرچالش و سخت؛ بدون شناخت از ساز
«خاطره تقیبخشی» بابیاناینکه خودِ او باعث انتخاب اینمسیر نشده؛ اما از انتخابی که والدین برای او انجام دادهاند، خرسند و راضیست، گفت: «از زمان کودکی، ریتمها را بسیارخوب میشناختم و بهخاطر تسلط در ریتم و توانایی در زمزمه صدای ژوست و کوک اصوات، پدرومادرم وقتی ۱۰ساله بودم، هنرستان موسیقی دختران که آنزمان، هنرستان سرود و آهنگهای انقلابی دختران نامیده میشد را پیدا کردند؛ و من، بدون کوچکترین آموزش یا شناختی از ساز، وارد امتحان پرچالش و بسیارسختی شدم». وی بااشارهبهاینکه هیئت ژوری این هنرستان درآنزمان بهخاطر هوش قویِ او، ساز ویولن را برایش انتخاب میکند، افزود: «استاد اولم، باعث شد که آنقدر از این ساز زَده شوم که چهارسال این ساز را با زجر ادامه دادم؛ و بعد، رفتاری از خود نشان دادم که دیگر درآنمدرسه درس نخوانم و بیرون بیایم!» وی بااشارهبهاینکه دوست داشت اگر قرار است در هنرستان ادامه تحصیل دهد، ساز ویولن را بیاموزد، گفت: «از عَمد، تمام برگههای خود را سفید دادم و استاد ظهیرالدینی، در همینزمان، کارنامه تخصصی موسیقی مرا بیرون کشید و گفت تمام نمرات این فرد 19 و 20 است، حالا باید ببینیم که چه عاملی باعث شده است که رفتاری بکند که معدلش به 9.26 برسد. درآنزمان، معدل زیرِ 15، اخراج از مدرسه بود و شانس مجددی وجود نداشت که فرد بتواند در مدرسه حضور داشته باشد». وی افزود: «استاد ظهیرالدینی از من پرسیدند دوست داری آهنگسازی بخوانی؟ من هم پرسیدم که پیانو ساز تخصصی من میشود یا نه؟ گفتند اگر آهنگسازی بخوانی، لازمهاش ایناستکه در کنارش پیانو بزنی؛ و بعد، ایشان به من گفتند که اگر بناست آهنگسازی بخوانی، باید دوباره از اول، پایه اول دبیرستان را دوباره بخوانی. من هم گفتم هیچ مشکلی ندارم و حتی اگر شما بگویی از اول راهنمایی، دوباره این پایه را میخوانم؛ چراکه همینقدر عاشقانه پیانو را دوست داشتم و همین شد که بعد از چهارسال آهنگسازی، پیانو شد، ساز تخصصی من. ویولن هم شد ساز دوم من که آنرا زیرنظر استاد سیاوش ظهیرالدینی آموختم. قانون را زیرنظر استاد ملیحه سعیدی که آنزمان مدیر هنرستان موسیقی نیز بودند و پیانو را هم زیرنظر استاد نیلوفر فرزندشاد (همسر استاد کاوه یغمایی) آموختم». وی ضمن ابراز خرسندی از اینکه خوشبختانه مقابل اساتیدش، سربلند بیرون آمده و توانسته بعد از ششماه، اولین پارت موسیقی خود را بنویسد و به استاد کامبیز روشنروان ارائه کند، افزود: «همینامر موجب شد اول ساز ویولن را بهعنوان ساز تخصصی برایم درنظر بگیرند؛ اما بعدها درکل، همهچیز تغییر کرد و بهصورت تخصصی، آهنگسازی را زیرنظر استاد کامبیز روشنروان، آریا عظیمینژاد و دورههای تخصصی پیانو را نیز نزد استاد نیلوفر فرزندشاد، آغاز کردم». وی، ضمن تقدیر از فعالیتهای اساتید ارزشمند خود در عرصه موسیقی، ادامه داد: «بنابهدلایلی که بابت این اتفاق، دستهای پرمهرِ استاد سیاوش ظهرالدینی را میبوسم، پیانو ساز تخصصی من شد و ویولن را زیرنظر خود استاد سیاوش ظهرالدینی آغاز کردم و ساز قانون را نیز در محضرِ استاد محترم، سرکار خانم ملیحه سعیدی آموختم».
ساعتها بیدارماندن برای ساخت، تنظیم و نوشتن قطعات
این مدرس موسیقی، بااذعانبهاینکه عاشقانه اینمسیر پرتنش و بسیارسخت را تحمل کرده و درکل، همواره روبهروشدن با چالش برایش جذاب بوده است، گفت: «اکنون، فقط پیانو را تدریس میکنم؛ چون عاشقانه این ساز را دوست دارم و زمانیکه آهنگسازی را یاد گرفتم، در دوره اول (یادگیری هارمونی) توانستم اولین قطعه خود را بسازم و ساعتها بهخاطر ساختن و تنظیم برای کوئینتت برای نوشتن پارتهای مختلف بیدار میماندم». وی آشنایی با استاد آریا عظیمینژاد را از مهمترین اتفاقات تأثیرگذار دوران حرفهای موسیقیِ خود خواند و گفت: «بهیقین اگر راهنماییهای ایشان نبود، شاید هرگز وارد شاخه آموزش نمیشدم و نمیتوانستم مسیر درست را انتخاب کنم». وی بااشارهبهاینکه آهنگسازی برای گروه «سِوِن» در آلبوم شماره یک و دو بهمدیریت برنامه ماهان حیدری (درآنسالها دو گروه بهایننام وجود داشت) را نیز در کارنامه دارد، افزود: «درآنمقطع سه کار ساختم که هرسه با صدای دکلمه شهاب حسینی در آلبوم و بازار موسیقی وجود دارد. همکاریهای دیگری نیز با گروههای مختلف نمایشی و موسیقایی داشتهام. از مهمترین آنها میتوانم به موسیقی نمایش شاخهنبات؛ بهنویسندگی و کارگردانی مهدی شمسایی اشاره کنم که درکل این همکاری اتفاق جالبی بود».
موسیقی بهمثابه غذای روح هر انسان
وی که بهتازگی یک رسیتال پیانو را با همکاری و همراهی هنرجویانش بهپایان رسانده است، گفت: «در رسیتال اخیر، بیشترین دغدغه و چالش برایم اینبودهکه هنرجویان و خانوادهها، نتیجه تلاش و تمرین را، خودشان ارزیابی کنند و باتوجهبه روزمرگیهای منفی و اخیری که جامعه را دربرگرفته، متوجه شوند موسیقی واقعاً غذای روح هر انسانیست و من باید دراینمیان، از هنرجویانم و بهویژه آسمانه قاسمی، روشنا رمضانی، غزل آزادی، ملودی شادمانی، تینا آخوندی، پارسا حاجیحسینی، تینا تائبی، هلیا و ایلیا معززی، امیرمتین هوشمند، نیما شهبازی، فربد میرزائیان، مهرانا ناصری، رادوین ابوالفتحی و مهفام حسنپور تشکر کنم». این مدرس موسیقی باتأکیدبراینکه روند انتخاب قطعات درایناجرا، برای او، امری بسیار پرچالش بود، تأکید کرد: «اینموضوع را درنظر داشتم و میخواستم هر هنرجو بهترین نسخه خودش را به مخاطب نشان دهد و برگزاری این رسیتال، برای تمرینهای بیشتر، انگیزه و چالش بیشتری برای آنان ایجاد کند. دراینمیان، جدیتم در تدریس را نیز قاطعانه لمس کنند».
سالها انتشار کتابهایی با مِتُد غلط و آموزشهای غلط
«تقیبخشی» بااشارهبهاینکه تجربه همزمانش در آهنگسازی و تدریسی، سالهایسال درهمتنیده شده و باابرازتأسفازاینکه سالهایسال است شاهد انتشار کتابهایی با مِتُد غلط و آموزشهای غلط هستیم، گفت: «موارد مذکور مرا برآنداشت تا با علم و آگاهی، بر دانش آهنگسازی و تنظیم، به گردآوری یک کتاب آموزشی دراینزمینه درست بزنم تا شاید بتوانم ذرهای از آموزشهای درستی را که ما از اساتید برجسته زمان خود دریافت کردهایم، در آن بگنجانم و گوشهای از زحماتشان را جبران کنم و ازاینگذرگاه باید گفت که گاهی تدریس، تألیف یا ساخت و تنظیم موسیقی، با هم در تضاد یا تناقض قرار میگیرند».
12سال سکوت بهخاطرِ یک خاطره تلخ!
این آهنگساز باسابقه، باابرازتأسفازاینکه در کارنامه هنریاش آثاری را داشته که بهدلایلی غیرهنری مجبور شده آنها را در آرشیو شخصیِ خود نگاه دارد و موفق به انتشار آنها نشده، افزود: «اتفاقی را در کارنامه خویش دارم که باعث شد ۱۲سال در آهنگسازی سکوت کنم و درطولِ اینمدت، بسیاری از مدیران برنامههای مختلف، از من درخواست همکاری داشتند؛ اما آنقدر خاطره تلخی برایم بهجا مانده بود که دلم نمیخواست این سکوت را بشکنم». وی ضمن ابراز خرسندی از اینکه اکنون بعد از ۱۲سال سکوت را شکسته است، ادامه داد: «بهامید خدا کار بعد از ۱۲سال، بعد از تنظیم و میکس و مستر با ترانه همکار و هنرمند درجهیک کامران رسولزاده، منتشر میشود».
نبود یک نظام آموزشی یکپارچه و علمی؛ بزرگترین مشکل آموزش موسیقی
وی درپاسخبهاینکه آموزش موسیقی در ایران را چگونه ارزیابی میکند و بزرگترین چالش اینحوزه، امروز چیست؟ باابرازتأسفازاینکه آموزش موسیقی در سالهای اخیر ازنظر تعداد آموزشگاهها و علاقهمندان رشد بسیار داشته؛ اما ازنظر سیستم آموزشیِ استاندارد، منابعِ بهروز و تربیتِ مدرس حرفهای با چالش روبهروست، افزود: «بهنظرم بزرگترین مشکل، نبود یک نظام آموزشیِ یکپارچه و علمیست؛ چراکه در شرایط فعلی، هر مدرس براساس تجربه شخصی تدریس میکند و کمتر برنامه مشخص، مرحلهمند و آکادمیکی وجود دارد و باید گفت که ازطرفی، نگاه فرهنگی به موسیقی هنوز در بعضی خانوادهها و نهادها با تردید همراه است و همینموضوع، مسیر یادگیریِ هنرجویان را سختتر میکند». وی درباره چالشهای موجود در تدریس موسیقی و تفاوتهای موجود میان تدریس سازهای ایرانی و غربی، باتأکیدبراینکه سازهای ایرانی مثل قانون و دف، بیشتر بر بداههنوازی، گوشپروری و انتقال شفاهی تکیه دارند، گفت: «یعنی در چنین روشی، هنرجو باید بشنود، حس کند و بعد بنوازد؛ و درمقابل، آموزش سازهایی مثل پیانو و ویولن ساختارمندتر است و طبقِ نتخوانی، تکنیک و روشهای استاندارد جهانی پیش میرود». وی بابیاناینکه در سازهای ایرانی، احساس و روایتِ موسیقایی، اهمیت بیشتری دارد و در سازهای غربی، دقت، نظم و تکنیک؛ گفت: «هردو جهان برای من جذاباند و ترکیبشان باعث میشود نگاه هنریام کاملتر شود».
وابستگیِ کیفیت آموزش به ارتباط انسانی و امنیت روانی کلاس
وی با بیان تأثیر رخدادهای فرهنگی در روند آموزش موسیقی و هنر در کشور و بااشارهبهاینکه اینروند، میتواند جریان آموزش موسیقی را نیز تحتتأثیر خویش قرار بدهد، افزود: «من، مخصوصاً در آموزش به کودکانونوجوانان، گاه مجبور بودهام انتخاب قطعات یا متن برخی ترانهها را تغییر دهم یا برخی مفاهیم را سادهتر و غیرمستقیم بیان کنم تا با فضای فرهنگی خانوادهها هماهنگ باشد. ازنظر من، اینموضوع گاهی سرعت یادگیری را کُند میکند؛ درعوض، اعتماد خانواده و هنرجو را بیشتر میکند. نهایتاً اعتقاد دارم کیفیت آموزش فقط به محتوا وابسته نیست؛ به ارتباط انسانی و امنیت روانی کلاس همبستگی دارد».
قضاوتنکردن انگیزه هنرجویانم در موسیقی
«تقیبخشی» درپاسخبهاینکه «تَبِ شهرت» را در هنرجویانش چگونه کنترل میکند یا چه واکنشی به ایندست از رفتارها دارد؟ بااشارهبهاینکه در پله اول تلاش میکند تا انگیزه هنرجویانش را قضاوت نکند، افزود: «در بسیاریازموارد، همین انگیزههای اولیه درطول مسیر تبدیل به عشق واقعی به موسیقی میشود؛ اما با آنها صریح صحبت میکنم و میگویم موسیقی بیشازهرچیز مسئولیت است؛ نهفقط دیدهشدن. دراینمسیر، اگر آماده تمرین مداوم، مطالعه و صبر باشند، کنارشـان میمانم؛ اما اگر فقط دنبال نتیجه سریع و بدون تلاشاند، سعی میکنم با احترام، واقعیتهای اینمسیر را نشان بدهم».
موسیقی؛ بخشی عاطفی و شخصی از زندگی
وی درباره سختیهای موجود در تولید و ساخت آثار موسیقایی نیز سخن گفت و بابیاناینکه برای او، مرحله «تصمیم نهایی و رهاکردن اثر» سختترین بخش است، خاطرنشان کرد: «آهنگسازی، تنظیم و ضبط هرچقدر سخت باشند، قابلمدیریتاند؛ اما زمانیکه باید اثر را منتشر کنم و بپذیرم دیگر متعلق به من نیست و باید شنیده، نقد یا حتی فراموش شود، آنلحظه همیشه برایم پُر از تردید است. شاید چون موسیقی برایم بخشی عاطفی و شخصی از زندگیست». وی با مرور برخی از محدودیتهای موجود در حوزه فعالیتهای موسیقی در ایران، بااشارهبهاینکه امکانات ایدئال همیشه وجود ندارد، گفت: «یاد گرفتم که بهجای توقف، راه جایگزین بیابم؛ مثل ضبط خانگی با کیفیت مناسب، همکاری با نوازندگان همفکر، استفاده از نرمافزارهای بهروز و تمرکز بر ایده و احساس بهجای وابستگی کامل به تجهیزات گرانقیمت. همیشه فکر میکنم اگر ایده زنده باشد، راه خودش را پیدا میکند».
موسیقی، محل گفتوگوی روحهاست؛ نه محل رقابت
وی وجود تضاد هنری در سلیقه هنرمندان را طبیعی خواند و بابیاناینکه همکاری بدون اختلافنظر تقریباً غیرممکن است، گفت: «گاهی سلیقهها متفاوت است یا برداشت هرکس از موسیقی، فرق دارد؛ سعی میکنم اول گوش بدهم، بعد گفتوگو کنم و اگر نتیجه مشترک پیدا شود، همکاری ادامه مییابد؛ اگرنه، محترمانه جدا میشویم؛ چراکه همواره معتقدم موسیقی محل رقابت نیست، محل گفتوگوی روحهاست».
نسل جدید موسیقی؛ با گوش جهانی و قلب ایرانی
این مدرس موسیقی، درپاسخبهاینکه آینده موسیقی ایران را چطور میبیند؟ بااذعانبهاینکه با وجود همه محدودیتها، به نسل آینده موسیقی ایران امیدوار است، گفت: «نسل جدید، جسورتر است، دسترسی به منابع جهانی دارد و میتواند مرزهای موسیقی را جابهجا کند. ازاینرو، معتقدم که اگر ساختارهای حمایتی و آموزشی کمی اصلاح شوند، قطعاً شاهد موج تازهای از خلاقیت خواهیم بود؛ چراکه این نسل، گوش جهانی و قلب ایرانی دارد؛ ترکیبی که میتواند آیندهای متفاوت بسازد».
نگاه به موسیقی؛ مانند یک «راه» و نه یک «نتیجه»
وی در پایان این گفتگو، بااذعانبهاینکه یک هنرجوی موسیقی، همواره باید به موسیقی مثل یک «راه» نگاه کند، نه یک «نتیجه»، گفت: «اگر فقط بهدنبال اجرا، شهرت یا تحسین باشید، خیلیزود خسته میشوید؛ اما اگر یاد بگیرید از تمرین، از سکوت، از فهمیدن یک آکورد جدید لذت ببرید، موسیقی تا آخر عمر همراهتان خواهد ماند؛ زیرا معتقدم موسیقی قبلازهرچیز، گفتوگوی صادقانه با خودتان است».
امین کردبچه چنگی