کد خبر:
53489
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت -
09:10
بهمناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات؛
تقديم به كساني كه نَفَس جز به یاد آزادى نمیکشند
اسمعيل شاهمحمدي
يادمان باشد كه مطبوعات و رسانههاى آزاد، آيينه تمامنماى هويت ما، جامعه ما و طبقه مديران و مسئولان ماست. تقدیم به همه فرزندان اين سرزمين پاك كه جان خويش را در راه آزادى و آزادگى و بيان حقيقت ايثار كردند.
قسم به عزت و قدر مقام آزادی/ که روحبخش جهان است نام آزادی/ به پیش اهل جهان محترم بود آنکس/ که داشت از دل و جان احترام آزادی
روز جهانی آزادی مطبوعات را به شيرمردان و شيرزنان عرصه مطبوعات، همانهايي كه پینه قلم دستانشان بوی آزادى میدهد؛ همانهايي كه بغض فروخوردهاشان و سنگينى آن شانه کوه را مىلرزاند. همانهايي كه غربتشان وقتی هیچ تنفسى نيست، باز هم بوى خوش رشادت ميدهد؛ همانهايي كه زيت فكرت و شموخ همت و درايتشان، هر دولت و حكومتى را نكو دولتىست، تبريك و تهنيت ميگوييم. انسانهايي كه سری پرشور و دلی پردرد دارند، انسانهايي كه صداى غم و شادى مردم هستند و در نگاه و قلمشان جز وارستگى و آزادگى چيزى نميبينيد؛ همانا كه مانا و پاينده باشند. روزگاری بود که انسان جز شکار و کاشت و برداشت نمیدانست. در آن روزگار، برآمدن و فرورفتن خورشید مهمترین رویداد زندگی هر انسان بود و مهمترين كار هر روز شمارش روزها بود و چه بسيار افرادى بودند كه از بىدانشى و ناآگاهى بشر سود جستند و هر دروغ و خرافهاى را در طول تاريخ در مغز انسان فرو كردند و... و بالاخره معجزه واقعى، واقع شد، مطبوعات آمد و چارچوبی شد که در آن افکار و عقاید گوناگون جامعه با هم تلاقی كردند و از این برخوردها، اندیشههای تازهای شکل گرفت، راهحلهای جدیدی برای حل مسائل پدید آمد و انگیزههای تازهای برای حرکت و آفرینندگی و مشارکت و آزادى و آشنايى به حقوق بر حق هر انسانى برانگيخت؛ البته در طول زمان تجربه ثابت كرد كه سستی و بیرمقی و منفعل بودن مطبوعات، جامعه را فاسد و به فقر انديشه و زوال میکشاند. اگر تلاقى انديشهها و اطلاعرسانى نباشد، اگر مطبوعات آزاد نباشد، خودشیفتگی بعضى جريانها، تا جایی است که هیچگونه تفسیر انتقادی را نمیپذیرند و روزنامهنگاريشان نیز مصداق واقعی واعظانی هستند که این جلوه در محراب و منبر میکنند، چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند! ديدهايم بسيار خبررسانىهايي را كه به گزاف بر مسند فرهنگ تكيه زدهاند و چشم بر روى مصائب مردمان جهان بستهاند، هرگز كودكان آواره سوريه را نمىببيند، هرگز مردان و زنان يمن را لحاظ نمىكنند، هرگز صداى مردمان رنجديده نيستند، هيچ كدام طاقتشان را طاق نمیکند و غیرتشان را نمیجنباند و حتى توقع دارند و میخواهند کسی در نیت «خیرشان» شک نکند و مردم یقین کنند که نَفَس جز به یاد آزادى نمیکشند و قلم جز به پاس حقیقت نمیزنند. مطبوعاتى كه با شعار میان خالی، روزنامهنگار «بىطرف»برای فربهسازی گروه خودی به تحمیق خوانندگانش میپردازد، فقط حامل تفکر مسلط عوامزدگى است که به شکل سامانمند به ویرانسازی روشنگـری و سیاست عقـلانی و آزادی میپردازد. گاهى سعى ميكنند این انگاره را عمومیت ببخشند که در روزنامهنگاری، خبرنگار، بیطرفی کامل خود را حفظ كرده، این در حالیست که رسانهها با دادههای خود، در خبر سمتوسوى خبرنگار را نيز مشخص میسازند؛ يادمان نرود كه مهمترین وظیفه مطبوعات وفادارى به حقيقت است، پل ارتباطى بين مردم و مسئولان است نه شيپور يك نهاد يا يك شخص، روزنامهنگاری نبايد با مستاجران دولت، حکم رسم آموختن مروت با دوستان و مدارا با دشمنان باشد و... چه بگويم، بارى سخن كوتاه ميكنم اميد كه همه ما فعالان عرصه مقدس مطبوعات به اصول واقعى رسم روزنامهنگارى پايبند باشيم و با بيدارى و آگاهى مردم، با شرافت و صداقت به وظيفه خود عمل كنيم و وجدان بيدار جامعه باشيم و چون فرخى يزدى باشيم كه مرگ او ضربهای سهمگین بر پیکر ادبیات و روزنامهنگارى ایران وارد آورد، دهاندوخته و شجاعانه به استبداد حمله برد و تا ابد نام او بر بلندای تاریخ آزادی ایران میدرخشد و راهش ادامهدار خواهد بود. گرچه که قرنها بايد بگذرد، تا چنین افرادی پا به عرصه ظهور بگذارند. كاش نيايد روزى كه در برابر وجدان يا ملت، سر خميده و شرمسار باشيم، كاش بيايد روزى كه پاسداشت حقيقت ركن اساسى مطبوعات باشد و از دروغ و فريب افكار عمومى كه دور باطلىست، كه آتش بر پيكره وطن انداخته اجتناب كنيم و روزى بيايد كه از پس شعلههاى ناشى از دروغ و فساد بعضى نالايقان كه بر تن مام وطن افتاده برآييم. يادمان باشد كه مطبوعات و رسانههاى آزاد، آيينه تمامنماى هويت ما، جامعه ما و طبقه مديران و مسئولان ماست. به اميد روزى كه بيان حقيقت، فارغ از هر جناحبندى بر پيشانى هر رسانهاى خوش بدرخشد.