در صنعت سریالسازی، تهیهکنندگان و مدیران ارشد شبکههای تلویزیونی اهمیت زیادی به «لاگلاین» یا «تعریف دوخطی» پروژه شورانر میدهند و این اهمیت، بهقدریست که درصورت نبود جذابیت در «لاگلاین» یا نبود ساختار مناسب، تهیهکننده در همان گام اول، پروژه ارائهشده ازسوی شورانر را رد میکند. البته فیلمنامهنویسان باید بدانند که تفاوتی میان نگارش «لاگلاین» سریال و «لاگلاین» فیلم وجود دارد.
«لاگلاین» در صنعت هالیوود قدرت زیادی دارد، چون نشاندهنده اولین ارتباط مدیر برنامه، تهیهکننده اجرایی، تهیهکننده، کارگردان و بازیگر با فیلمنامهایست که در وضعیت بررسی قرار دارد. «لاگلاین» باید حدود ۲۵ تا ۳۰ کلمه باشد تا فیلمنامهنویس بتواند آنرا به شرکتهای فیلمسازی، استودیوها، شبکهها و پخشکنندهها بفروشد. «لاگلاین» هسته اصلی طرح فیلمنامهنویس است و باید شامل معرفی شخصیتها و قهرمانهای داستان پروژه مدنظر باشد. متأسفانه، هر فیلمنامهای توسط افراد مرجع یا شاخص صنعت فیلم و تلویزیون خوانده نمیشود. همچنین چنانچه فیلمنامه از نظام فیلترینگ هالیوود (جاییکه خوانندگان حرفهای، دستیاران و کارآموزان اثر را موردمطالعه میدهند) عبور کند، بازهم کلیه محتوای سناریو بهطورکامل بررسی نمیشود. فیلمنامههای تلویزیونی زیادی در صنعت سریالسازی حالحاضر نوشته میشوند. تنها افرادی با رزومه بسیارقوی توانایی ارسال فیلمنامه به افراد شاخص و بازیگران شناختهشده را دارند؛ اما «لاگلاین» میتواند ابزار قدرتمندی برای جایگزینی مسیر طولانی و منسوخشده هالیوود باشد. یک «لاگلاین» قوی میتواند بازیگر مطرح را بهخود جلب کند. نیز «لاگلاین» اولین ارتباطیست که تهیهکنندگان و بازیگران با پروژه تلویزیونی شورانر خواهند داشت؛ اما همانطورکه پیشتر گفتیم؛ تفاوتی میان نگارش «لاگلاین» یک سریال و «لاگلاین» یک فیلم است.
اصول نگارش «لاگلاین»
پیشازاینکه به تفاوتهای ظریف بین «لاگلاین» سریال و «لاگلاین» فیلم سینمایی بپردازیم، بهتر است مروری بر اصول نگارش «لاگلاین» داشته باشیم. ابتدا فیلمنامهنویس نباید تصور کند که کلیه داستان را باید در یک یا دو جمله بگنجاند. این، طریقه نوشتن صحیح «لاگلاین» نیست. در «لاگلاین» تنها باید مفهوم اصلی طرح و جایگاه شخصیتها (قهرمانها) ذکر شود. فیلمنامهنویس بهتر است که نسخههای پیشنویس متعددی از «لاگلاین» مدنظر خود بنویسد تا ببیند چهحرفهایی بهبهترینشکل جریان مییابند و با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. فیلمنامهنویس باید بهخاطر داشته باشد بهکارگیری از عناصر شخصیتهای مکمل، داستانهای فرعی، پیچشها، چرخشها و افشاگریها در «لاگلاین» اجتناب کند.
آشنایی با ساختار معمول «لاگلاین»
ساختار یک «لاگلاین» مناسب باید پیرو موارد زیر باشد:
وقتی (حادثه تحریککننده رخ میدهد ...)
یک فرد (نوع شخصیت ...)
باید (تعریف هدف ...)
پیش از (شرح خطرها، موانع و عواقب ...)
اکنون موارد فوق را در یک نمونه (لاگلاین سریال «اوزارک») موردبررسی قرار میدهیم:
«وقتی یک مشاور مالی متوجه میشود زندگی خانوادهاش درخطر است، او باید آنها را از شیکاگو به اوزارک میسوری منتقل کند تا مشتریاش، رئیس کارتل مواد مخدر را پیش از انقضای اعتبار خود نزد او، با انجام پولشویی بهمبلغ ۵۰۰میلیوندلار طی پنجسال راضی نگه دارد».
«لاگلاین» فوق همراه با سایر متغیرها، فرمول اصلی نگارش این «تعریف دوخطی» را شکل میدهند که میتواند در شروع به فیلمنامهنویس تازهکار کمک کند. البته این فرمولی نیست که فیلمنامهنویس باتکیهبر واژگان مشخصشده، تنها جاهای خالی را پُر و تظاهر کند یک «لاگلاین» درست خلق کرده. این فرمول بهسادگی به فیلمنامهنویس اجازه میدهد تا حادثه محرک/درگیری اصلی، قهرمان(ها)، هدف داستان و موانع اصلی را شناسایی کند. پس از تکمیل نسخه پیشنویس «لاگلاین»، اکنون فیلمنامهنویس باید تغییراتی در واژگان و ساختار جمله ایجاد کند و آنرا تا حتیالامکان کوتاه، جذاب و به نقطهای دقیق برساند تا باعث شود خواننده تمایل بیشتری نسبت به خواندن و شنیدن سایر بخشهای داستان از خود نشان دهد. اکنون نسخه اصلاحشده لاگلاین سریال «اوزارک» را درادامه میخوانید:
«یک مشاور مالی، خانوادهاش را از شیکاگو به اوزارک میسوری منتقل میکند؛ جاییکه باید در مدت پنجسال، ۵۰۰میلیوندلار پولشویی کند تا یک رئیس کارتل مواد مخدر را راضی نگه دارد».
دایره واژگانی یک «لاگلاین»
فیلمنامهنویس بهتر است در نگارش «لاگلاین»، از ۲۵ تا ۳۰ کلمه استفاده کند و تاجاییکه ممکن است به قانون ۲۵کلمهای «لاگلاین» پایبند باشد. انجام درست اینامر زمان زیادی را میطلبد؛ اما وقتی فیلمنامهنویس شروع به شناسایی عناصر اصلی «لاگلاین» خود کند، حذف کلمات اضافه و زائد برای او آسانتر خواهد شد. در کنار رعایت ساختار اولیه، اولین پیشنویس لاگلاین سریال «اوزارک» دربرگیرنده ۴۶ کلمه بهجا بود؛ اما «لاگلاین» رسمی یک سریال تلویزیونی باید به ۲۶ کلمه خلاصه شود؛ موردی که در نمونه دوم مشاهده شد. نوشتن «لاگلاین» جذاب و مؤثر با آزمونوخطای بسیاری همراه است. فیلمنامهنویس باید در قدم اول با ساختار معمول یک «لاگلاین» آشنا شود تا عناصر درونِ طرحِ خود را شناسایی کند؛ سپس محلِ قرارگیریِ آن عناصر در ساختارِ جمله را طبق مشاهدات او تغییر دهد. یک فیلمنامهنویس باید نزدیک 10 تا 20 نسخه «لاگلاین» بنویسد، سپس همه آنها را مرور و برجستهترین عناصر را با یکدیگر ادغام کند. فیلمنامهنویس با انجام اینروش، بهتدریج متوجه میشود دو تا سه نسخه از «لاگلاین»، دارای عناصری هستند که میتواند با ادغام آنها به بهترین نسخه «لاگلاین» مدنظر خود برسند.
عناصر یک سریال تلویزیونی
باتوجهبه آشنایی فیلمنامهنویس با اصول و ساختار معمول «لاگلاین»، باید تفاوت میان «لاگلاین» یک سریال با «لاگلاین» یک اثر سینمایی را آشکار کنیم. شناخت این تفاوت ساده است: «لاگلاین» سریالهای تلویزیونی دربرگیرنده شخصیتها و جهانهای جذاب است. دو عنصر مذکور، پرطرفدارترین اپیزودهای پایلوت تلویزیونی را ایجاد میکنند. مدیوم تلویزیون برخلاف مدیوم سینما، تنها به ارائه طرح به تهیهکننده یا شبکه ختم نمیشود؛ بلکه مدارک دیگری نیز برای خلق یک پروژه تلویزیونی جاهطلب باید به آنها داده شود.
طرح
تنها ابزار معرفی پروژه تلویزیونی نیست
طرح و ایدههای سریال در هر فصل تغییر میکند. در فصل اول «اوزارک»، طرح سریال پیرامون خانواده ثروتمندیست که در حومه شهر شیکاگو زندگی میکنند. آنها مجبور میشوند تمام داراییهای خود را رها کنند تا به دنیای عجیب اوزارک میسوری پناه ببرند. آنها برایاینکه اعتبار ازدسترفتهشان را بازگردانند، تصمیم میگیرند ۵۰۰میلیوندلار را برای کارتل مواد مخدر پولشویی کنند. بااینحال، طرح سریال «اوزارک» از فصل دوم تغییر میکند؛ اکنون آنها بهعنوان یک خانواده معمولی در اوزارک زندگی میکنند؛ اما باید خواستههای کارتل مواد مخدر را با جنایتکاران محلی قدرتمند وفق دهند. این تفاوت میان یک فیلم سینمایی و یک سریال تلویزیونیست؛ یک فیلم دارای یک طرح اصلی و مرکزیست که آن در مدت دوساعت ارائه میشود؛ اما یک سریال، بهرغم تکیهبر طرح ابتدایی خود، درطول هر فصل تکامل مییابد. پس برای نگارش «لاگلاین» تلویزیونی، طرح آنچنان جایگاه مهمی ندارد. بهجایش، شخصیتها و جهانهای جذاب و منحصربهفرد، عوامل محرک «لاگلاین» هستند.
عنصر اول؛ شخصیتهای جذاب
شخصیتهایی مانند «والتر وایت» (بریکینگ بد)، «ساول گودمن» (بهتر است با ساول تماس بگیرید)، «تونی سوپرانو» (خانواده سوپرانو)، «دان دریپر» (مردان منطقه مدیسون)، «مایکل اسکات» (اداره) و «مارتی بیرد» (اوزارک)، دلایلیاند که باعث میشود سریالهای فوق موردتوجه مخاطبان قرار گیرند. بهترین قهرمانان سریالهای تلویزیونی عیبونقصی دارند و مدام دچار کشمکش میشوند. این قهرمانان دوستداشتنی هردو کشمکش درونی و خارجی را تجربه میکنند. اینمورد را میتوان در سریالهای کمدی و سیتکامها هم مشاهده کرد. این، موردیست که سریالها برای مخاطب جذاب و قانعکننده میشوند. مخاطب در سریالهای درام مانند «مردگان متحرک»، «بازی تاجوتخت»، «این ما هستیم» و «لاست»؛ و کمدی مانند «دوستان»، «خانواده مدرن»، «آشنایی با مادر» و «دنیای مالکوم»، قوسها و ماجراجویی شخصیتهای چندلایه را میبینند. وقتی فیلمنامهنویس با شخصیتهای متعدد سروکار دارد که در هر قسمت کانون توجه داستان هستند، باید از ترفندی برای جذابکردن پویاییها استفاده نماید. فیلمنامهنویس بهتر است با تفاوت موجود در همه شخصیتها بازی کند. این ترفند را میتوان در هر ژانری بهکار گرفت؛ بنابراین، وقتی شورانر درحالتولید یک سریال تلویزیونیست، او باید در انتخاب ویژگی شخصیتها دقت زیادی بهکار ببرد. فیلمنامهنویس میتواند با لاگلاینش، پویایی شخصیتها را بهبهترینشکل ممکن نشان دهد.
عنصر دوم؛ جهانهای جذاب
دومین عنصر یافتشونده در «لاگلاین» فیلمنامهنویس، اشاره به جهان درگیرکننده و جذاب است که شخصیتها در آن بهدنبال انجام اهداف خود هستند. برخورد بین ثروت و عدالت نافرجام در اوزارک، مافیا، قاچاق مواد مخدر، جامعهای دیکتاتوری که زنان در آن توسط مردان تحقیر میشوند، زامبیهای آخرالزمانی، اوج کارهای تبلیغاتی در دهه ۶۰ آمریکا، زندگی اداری، آپارتمانی مجلل در آسمان و ... اینها جهانهایی هستند که بهطرز درخشانی با شخصیتهای جذاب مطابقت دارند. شبکه HBO در آغاز کار، تمرکز خود را از تولید سریالهای طرحمحور کاهش داد و بهجایآن جهانهایی را خلق کرد که برای مخاطبان جذاب بهنظر آیند؛ مخاطب بهخوبی در «خانواده سوپرانو» (اشاره به مافیاها)، «دوروبریها» (اشاره به بازیگران مطرح هالیوود)، «بَری» (اشاره به کشمکش بازیگران در هالیوود)، «فوتبالیستها» (اشاره به زندگی اشرافی بازیکنان فوتبال آمریکایی) و «دره سیلیکون» (اشاره به کارمندان صنعت فناوری)، جهانهای منحصربهفرد را بهبهترینشکل ممکن تجربه میکند. ازسویدیگر، «نتفلیکس» جهانهای ویژهای برای مخاطبان میلیونی خود خلق کرده است؛ این جهانها بهخوبی در سریالهای «اوزارک» (اشاره به اوزراک میسوری)، «نارکوها» (اشاره به قاچاقچیان مواد مخدر در کلمبیا و مکزیک)، «نارنجی رنگ محبوب من است» (زندان زنان) و «گُلو» (اشاره به کُشتی حرفهای زنان در دهه ۸۰) بهتصویر کشیده میشوند. فیلمنامهنویس باید جهانی جذاب برای پروژه تلویزیونی مدنظر خود ترسیم کند. او باید جهان مدنظرش را در «لاگلاین» برای خواننده مشخص کند.
نمونههای لاگلاین سریالهای مطرح تلویزیونی
وجود شخصیتهای جذاب و جهانهای منحصربهفرد در بدنه سریالها ضروریست. فیلمنامهنویس اغلب میتواند اینکار را با بهکارگیری یک واژه یا عبارت انجام دهد؛ بهخصوص وقتی «لاگلاین» باید تا حتیالامکان کوتاه و قانعکننده باشد. برخی سریالهای تلویزیونی بیشتر روی شخصیت(های) جذاب تمرکز میکنند؛ درحالیکه برخی بیشتر بر ترسیم دنیای ویژه و پرحادثه معطوف میشوند. «لاگلاین» یک فیلمنامهنویس میتواند این تعادل و تمرکز را منعکس کند. درادامه، چند «لاگلاین» از مطرحترین سریالهای تلویزیونی را برای علاقهمندان آوردهایم تا با مشاهده نمونهها؛ با ساختار، بازی با کلمات و اهداف آنها آشنا شوند:
«خانواده سوپرانو»
(شبکه اچبیاُ، ۱۹۹۹-۲۰۰۷)
تونی سوپرانو، رئیس اوباش «نیوجرسی»، با مسائل شخصی و حرفهای خانه و محیط کار سروکار دارد که بر وضعیت روحی و روانی او تأثیر میگذارد؛ مسئلهای که او را بهسمت مشاوره روانپزشکی سوق میدهد.
«بازی تاجوتخت»
(شبکه اچبیاُ، ۲۰۱۱-۲۰۱۹)
نُه خانواده نجیب برای کنترل سرزمین «وستروس» مدام با یکدیگر میجنگند؛ درحالیکه یک دشمن قدیمی پس از هزارانسال خفته به جهان بازمیگردد.
«روش کامینسکی»
(شبکه نتفلیکس، ۲۰۱۸-۲۰۲۱)
یک بازیگر سالخورده که مدتهاپیش مشهور بوده است؛ اکنون بهعنوان یک مربی بازیگری امرارمعاش میکند.
«بریکینگ بد/ افسارگسیخته»
(شبکه ایامسی، ۲۰۰۸-۲۰۱۳)
معلم شیمی دبیرستان که به سرطان ریه غیرقابلدرمان مبتلا شده، تصمیم میگیرد برای تضمین آینده خانواده خود به تولید و فروش متآمفتامین روی آورد.
«بَری»
(شبکه اچبیاُ، 2018)
یک آدمکش از «مید وِست» به «لسآنجلس» نقل و مکان میکند و در صحنه هنرهای دراماتیک شهر گرفتار میشود.
«فرار از زندان»
(شبکه فاکس، ۲۰۰۵-۲۰۰۹)
یک مهندس سازه خود را در زندانی میاندازد تا برادر بهاشتباه محکومبهاعدام را از آنجا نجات دهد.
«متمایل به سیاه»
(شبکه ایبیسی، ۲۰۱۴-۲۰۲۲)
یک مرد خانواده درتلاش است حین بزرگکردن فرزندانش در محلهای عمدتاً سیاهپوست و فقیر، مفهوم هویت فرهنگی را بهدست آورد.
*ترجمه از ScreenCraft
پاورقی
همچنان معادل واحد و مشخصی از واژه Logline در لغتنامه فارسی یافت نمیشود؛ پس باتوجهبه ماهیت آن، معادل «تعریف دوخطی» را برای این واژه دراینمقاله انتخاب کردهام.
«شورانر» نیز در زبان فارسی معادل ندارد. ویکیپدیا آنرا تهیهکننده اصلی تلویزیون ترجمه کرده است. اینافراد در ایالاتمتحده بهعنوان تهیهکننده اجرایی و در جوامع دیگر مانند کانادا یا انگلیس بهاختصار بهعنوان تهیهکننده شناخته میشوند.
معادل فارسی واژه «پایلوت» در صنعت سریالسازی به اپیزود آزمایشی تعبیر شده. اپیزود پایلوت، همان اپیزود ابتدایی یک سریال است که جهان و شخصیتهای اصلی اثر را نشان میدهد. این اپیزود برای شبکه پخشکننده جنبه آزمایشی دارد؛ چون درصورت موفقیت این اپیزود، شبکه تصمیم به ادامه تولید سریال میگیرد.
سپهر گلمکانی