آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
موج سرکشِ نارضایتی در جهان امروز
کد خبر: 292309 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۴ مهر - 06:55

پژوهشگران گزارش Blind Spot مجموعه Gallup هشدار دادند؛

موج سرکشِ نارضایتی در جهان امروز

به‌ادعای گزارش Blind Spot شرکت تحقیقاتی و داده‌پردازی Gallup؛ میزان «ناشادی» برای یک‌دهه در سطح جهان در‌حال‌افزایش بوده است؛ و تقریباً همه رهبران جهانی، از ظهور آن غافل شده‌اند؛ زیرا در‌حالی‌که دولت‌ها، به معیارهایی نظیرِ «مسکن»، «تولید ناخالص داخلی» یا «بیکاری» توجه زیادی داشته‌اند، تقریباً هیچ‌یک‌از‌آن‌ها «رفاه شهروندان» خود را دنبال نکرده‌اند. پیامدهای این‌امرِ مغفول‌مانده بسیار‌مهم و گسترده است؛ دولت‌ها نباید نارضایتی شهروندان را که باعث حوادثی نظیر شورش‌های عربی، برگزیت و انتخاب دونالد ترامپ شد، نادیده بگیرند. درحالی‌که بسیاری از چیزها به شکل‌گیریِ تصویر یک «زندگی عالی» کمک می‌کنند، Gallup پنج خواسته مشترک همه مردم را پیدا کرده است: کار، امور مالی، سلامت جسمانی، جامعه امن و روابط با نزدیکان. اگر درهریک‌از این عناصر، احساسی مطلوب دارید، به‌احتمال‌زیاد در زندگی «موفق» خواهید بود. برای کشف این پنج عنصر، کارشناسان «گالوپ» با مرور بسیاری از ادبیات گسترده درمورد شادی و رفاه شروع کردند. اگر واژه «بهزیستی» را در Google Scholar جست‌وجو کنید، بیش از 1.9‌میلیون مقاله دانشگاهی را خواهید یافت؛ و درمورد واژه «خوشبختی» این‌رقم به بیش از 2.7‌میلیون مقاله می‌رسد. قطعاً یک‌نفر نمی‌تواند همه این مقالات را درطول عمر خود بخواند؛ ازاین‌جهت، پژوهشگران «گالوپ»، بر فراتحلیل‌ها که نتایج مطالعات متعدد را ترکیب می‌کنند؛ و مطالعاتی که بیشترین تأثیر را در تحقیقات سلامتی داشتند، تمرکز کردند. سپس نظرسنجی‌هایی در 170 کشور انجام دادند که شامل تقریباً دومیلیون مصاحبه در ایالات‌متحده و سه‌میلیون مصاحبه در سایر کشورها بوده. تحقیقات رفاهی «گالوپ» تقریباً شامل هر گروه قومی، مذهب و سطح درآمد و تقریباً هرنوع تجربه انسانی در کل جهان است که چکیده‌اش را می‌خوانید.

یکی از معروف‌ترین اکتشافات حاصل از انجام پژوهش‌ها در موضوع احساس خوشبختی و رضایت از زندگی، «منحنی U» است که نشان می‌دهد چگونه «سن» با «سلامتی» مرتبط است. دراین‌تحقیق مشخص شده که «جوانان» به زندگی خود، امتیاز بالایی می‌دهند و همچنین «سالمندان»؛ اما افراد «میان‌سال» کمترین رتبه را به زندگی خود می‌دهند. این‌روند، تقریباً هرساله در همه کشورهای جهان وجود دارد. «منحنی U» را با نام مستعار «منحنی شادی» نیز می‌شناسند؛ زیرا وقتی به نمودار نگاه می‌کنید، شبیه U به‌نظر می‌رسد و برخی به‌شوخی می‌گویند که نمودار، «لبخند» می‌زند. این، تنها یافته دراین‌امر نیست و تحقیقات متنوعی تاکنون انجام شده و نتایجشان منتشر شده؛ چندمورد دیگر از اکتشافات درزمینه خوشبختی و شادی؛ که قانع‌کننده بوده‌اند، عبارت‌اند از:
- افرادی‌که عاشق شغل خود هستند، از اولین روزه هفته کاری، «متنفر» نیستند.
- بدهی‌های مربوط به تأمین هزینه تحصیل می‌تواند باعث ایجاد «زخم عاطفی» شود که حتی پس از پرداخت بدهی نیز باقی می‌ماند.
- «اقدام خیرخواهانه داوطلبانه»، تنها برای آن‌ها‌‌که کمکشان می‌کنید، خوب نیست؛ بلکه برای شما نیز خوب است.
- «ورزش» در رفع خستگی، بهتر از داروهای تجویزی‌ست.
- «تنهایی» می‌تواند خطر مرگ براثر بیماری قلبی را دوبرابر کند.
این نتایج و نظایر آن‌ها می‌توانند زمینه‌ساز ایجاد طرح‌های توسعه‌ای و نقشه‌راهی برای آینده جوامع باشند؛ اما چقدر واقعاً به آن‌ها بهای لازم داده می‌شود؟ وضعیت متلاطم جهان امروز و تنش‌های ‌حاضر نشان می‌دهد که تقریباً همه این‌‌دست تحقیقات، بعد از رسانه‌ای‌شدن، به بایگانی‌ها فرستاده شده و سیکل معیوبِ موجود، به راه خود ادامه داده است. آیا پژوهش تازه «گالوپ»، به استثناء تبدیل خواهد شد؟ باید صبر کرد و دید ...

رکوردشکنی احساس نارضایتی در جهان امروز
همه مدیران، از «شاخص»‌ها برای اندازه‌گیری «پیشرفت» استفاده می‌کنند؛ مثلاً اگر از مدیران عامل بپرسید که چه شاخص‌هایی را بیشتر دنبال می‌کنند؟ احتمالاً می‌گویند که «رشد درآمد» یا «قیمت سهام». همین‌موضوع درمورد رهبران جهان نیز صدق می‌کند؛ اما دانستن پاسخ آن‌ها دشوارتر است. آیا آن‌ها می‌گویند «تولید ناخالص داخلی؟»، «آمار بیکاری؟»، «نرخ فقر؟»؛ مثلاً شاید پادشاه عربستان سعودی بگوید: «قیمت نفت!» مطمئن نیستیم که پاسخ آن‌ها چه خواهد بود؛ اما می‌دانیم که آن‌ها احتمالاً به چه‌ موردی اشاره نمی‌کنند: هیچ‌کدام از آن‌ها نمی‌گویند «شادی!» درنتیجه، هیچ‌یک‌ازآن‌ها نمی‌دانند که امروز چقدر «ناراحتی» و «نارضایتی» در جهان وجود دارد؛ و این نگران‌کننده است؛ زیرا احساس «عدم‌خوشبختی» اکنون به رکورد بالایی رسیده است. به‌ادعای مرکز داده‌سنجی Gallup؛ مردم اکنون بیش‌از‌هر‌زمان دیگر احساس خشم، غم، درد، نگرانی و استرس می‌کنند. شاید بگویید که «برای دانستن این‌موضوع، به آمار و پژوهشی نیاز نبوده؛ چراکه همه‌گیری کرونا همه را بدبخت کرد!» خب بروز و گسترش کووید-19 برای همه ما بد بوده است؛ اما نمی‌توانیم افزایش نارضایتی را تنها به گردن پاندمی بیندازیم. «بدبختی جهانی» خیلی قبل از این همه‌گیری نیز درحال‌افزایش بود. درواقع، بدبختی برای یک‌دهه به‌طورپیوسته درحال‌افزایش بوده؛ و به‌نظر می‌آید که منشأ و مبدأ ظهور آن تقریباً در «نقطه کور» دید همه تحلیلگران و تصمیم‌گیران دنیا قرار داشته که متوجهش نشده‌اند. کارشناسان می‌دانند که چگونه تقریباً همه‌چیز را بشمارند: میزان انتشار CO2، اندازه جمعیت حاشیه‌نشین‌ها، سهم گردشگری در اقتصاد هر کشور و حتی تعداد درختان را در صحرای بزرگ آفریقا؛ اما درحالی‌که به‌نظر می‌رسد کارشناسان قادرند همه‌چیز را حساب می‌کنند، نمی‌توانند احساسات مردم را به‌طور سامانمند، اندازه‌گیری ‌کنند.

7.7‌میلیارد شهروند عزیز جهان؛ زندگی شما چگونه پیش می‌رود؟
در سال 2006، شرکت مشاوره مدیریتی «گالوپ» شروع به انجام تحقیقات جهانی درمورد «رفاه ذهنی» کرد که به‌جای «خوشبختی» استفاده می‌شود. هدف از این تحقیق، گزارش قطعیِ (برپایه کشور) چگونگی روند زندگی مردم از دیدگاه آن‌ها بود. آیا دنیا استرس بیشتری داشت؟ مردم امیدوارتر بودند؟ آیا آن‌ها عصبانی‌تر می‌شدند؟ برای دوره جدید این بررسی، هزاران مصاحبه‌کننده با مردم در خانه‌هایشان نشسته‌اند یا با آن‌ها تماس گرفته‌اند و از آن‌ها درمورد زندگی‌شان سؤال کرده‌اند. درواقع، این تحقیق، مشتمل‌بر انجام بیش از پنج‌میلیون مصاحبه است که گستره جمعیتیِ 98درصد از نقاط مختلف جهان را پوشش می‌دهد. قابل‌توجه است که مردم چقدر درمورد به‌اشتراک‌گذاشتن غم، درد یا عصبانیت خود، راحت هستند؛ اما درعین‌حال نگران‌کننده است که افراد بسیاربیشتری این احساسات منفی را نسبت به پژوهش سال 2006 به‌اشتراک می‌گذارند. چرا؟ چرا تعداد بیشتری از مردم، چنین احساسی دارند؟ پاسخ مربوط به نوعی از نابرابری‌ست که جهان، با آن آشنا نیست. رهبران، نابرابریِ درآمد را درک می‌کنند: شکاف فزاینده بین دارایی‌ها و نداشتن‌های مالی. چیزی‌که آن‌ها با آن آشنا نیستند، شکاف فزاینده بین دارندگان و نداشته‌های یک زندگی عالی‌ست. به این می‌گویند: «نابرابریِ رفاه».

رفاه ذهنی و پارادوکس ایسترلین
بهتر است اول درباره «رفاه ذهنی» صحبت کنیم. نظریه اقتصادی «پارادوکس ایسترلین»؛ یافته‌ای‌ست در «اقتصاد شادی» که در سال 1974 توسط «ریچارد آینلی ایسترلین» (زاده ۱۲ ژانویه ۱۹۲۶) استاد اقتصاد در دانشگاه «کالیفرنیای جنوبی»، ارائه شد. وی، اولین اقتصاددانی‌ست که داده‌های شادی را مطالعه و فرموله کرد. این پارادوکس، بیان می‌کند در یک مقطع زمانی، «شادی» مستقیماً با درآمد؛ هم در بین کشورها و هم در داخل کشورها متفاوت است؛ اما با‌گذشت‌زمان، «شادی» روند صعودی ندارد؛ باآنکه درآمد همچنان به رشد خود ادامه می‌دهد. وجود این پارادوکس که البته طبق داده‌هایی تجربی بنا شده بود (نتیجه‌گیری اولیه برای ایالات‌متحده و بر‌پایه داده‌های 1946 تا 1970 بود)، به‌شدت توسط محققان دیگر مورد‌ِمناقشه قرار گرفت؛ اما شواهد بعدی تا سال 2014 یافته‌های اولیه را تأیید کردند: روند شادیِ ایالات‌متحده طی تقریباً هفت‌دهه که در آن، درآمد واقعی بیش از «سه‌برابر» شده بود، «ثابت» یا حتی اندکی «منفی» بود! وی برمبنای پژوهش خود، مفهوم «رفاه ذهنی» را ارائه داد که درادامه، منجر به ورود شاخه‌ای جدید در علم اقتصاد باعنوان «اقتصاد شادی» شد. در تعریف ساده آن باید گفت که به‌رغم اهمیت و تأثیر قابل‌توجه رفاه مادی بر احساس رضایت؛ اما عوامل مؤثر دیگری نیز دراین‌امر دخیل هستند که پایداریِ «رفاه در شکل کلی»، به کم‌وکیف آن‌ها وابسته است.

یافته‌های جدید چه می‌گویند؟
در ابتدای نظرسنجی، از مردم خواسته شده تا بگویند چقدر زندگیِ خوبی دارند؟ دراینجا سؤال با فرض یک تصویر ساده مطرح شده است: «لطفاً نردبانی با پله‌های شماره‌گذاری‌شده از صفر در پایین تا 10 در بالا تصور کنید. بالای نردبان، نشان‌دهنده بهترین زندگی ممکن برای شما و پایینِ ‌آن، نشان‌دهنده بدترین زندگی ممکن برای شماست. شما در کدام پله از این نردبان ایستاده‌اید؟» وقتی برای اولین‌بار در سال 2006 این سؤال از مردم جهان پرسیده شد، 3.4‌درصد پاسخ‌دهندگان به «گالوپ» گفتند که زندگی آن‌ها 10 است؛ یعنیِ بهترین زندگی ممکن؛ و تنها 1.6‌درصد گفتند که زندگی آن‌ها صفر است؛ یعنی بدترین زندگی ممکن. حال پس از 15‌سال پیگیری، این‌اعداد به‌میزانی قابل‌توجه تغییر کرده‌اند. تعداد افرادی‌که بهترین زندگی خود را دارند، بیش از دوبرابر شده (رسیدن به 7.4درصد)؛ درحالی‌که تعداد افرادی‌که بدترین زندگی خود را دارند، بیش از چهاربرابر شده (رسیدن به 7.6درصد). صبر کنید! وضعیت «بدتر» نیز می‌شود. اگر 20‌درصد از مردم جهان را که به زندگی خود، بهترین رتبه را می‌دهند، جدا و آن‌ها را با 20‌درصد از افرادی‌که به زندگی خود، بدترین رتبه را می‌دهند، مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که جهان چقدر ازنظر رفاه و شادی، نابرابر می‌شود. در 15سال‌قبل، 20‌درصدِ مردم جهان که به زندگی خود، بهترین رتبه را دادند، میانگین رتبه زندگی 8.3 داشتند و 20‌درصدی که به زندگی خود بدترین رتبه را دادند، میانگین امتیاز زندگی‌شان 2.5 بود. به سال 2021 نگاه کنید: 20‌درصدی که به زندگی خود بهترین رتبه را داده‌اند، میانگین رتبه‌بندی زندگی 8.9؛ و 20‌درصدی که به زندگی خود بدترین رتبه را داده‌اند، میانگین رتبه‌بندی زندگی 1.2 را دارند! شکاف در‌این‌رتبه‌بندی‌های زندگی، اکنون 7.7 امتیاز است؛ بالاترین رقم شکاف در تاریخ ردیابی مؤسسه «گالوپ». 20‌درصد برتر جهان به‌سختی می‌توانند بهتر عمل کنند؛ و 20‌درصد پایین نیز به‌سختی می‌توانند عملکرد بدتری داشته باشند.

این «حال بد»، ما را به کجا خواهد برد؟
شاید فکر کنید که «نابرابری درآمد»، مفاهیمی نظیرِ «نابرابری رفاه» و درنتیجه «افزایش ناخشنودی» را توضیح می‌دهد. این، قطعاً بخشی‌ازآن است؛ اما یک «زندگی عالی» چیزی بیش از داشتنِ «پول» است. «گالوپ» پس از مطالعه بر روی 20‌درصدِ افرادی‌که گزارش می‌دهند زندگی عالی دارند، متوجه شده که آن‌ها پنج ویژگیِ مشترک دارند: از شغلشان راضی‌اند، استرس مالی کمی دارند، در جوامع عالی زندگی می‌کنند، از سلامت جسمانی خوبی برخوردارند و عزیزانی دارند که می‌توانند برای کمک به آن‌ها مراجعه کنند. درمقابل، 20‌درصد از افرادی‌که به زندگی خود بدترین رتبه را داده‌اند، از هیچ‌یک ازاین‌موارد برخوردار نبوده یا بسیارکم برخوردار هستند. آن‌ها شغل باکیفیتی ندارند، درآمدشان برای گذران زندگی کافی نیست، در جوامع ازهم‌گسیخته زندگی می‌کنند، گرسنه بوده یا دچار سوءتغذیه هستند و کسی را در زندگی ندارند تا زمان کمک، رویش حساب کنند. 20‌درصدی که زندگی خود را به این‌میزان پایین ارزیابی می‌کنند، «غمگین‌تر»، «پراسترس‌تر» و «عصبانی‌تر» از همیشه می‌شوند.

افغانستان و لبنان در قعر جدول رده‌بندی
ناخشنودی در سال 2021 در سرتاسر جهان افزایش یافت؛ زیرا جهان به‌طورکلی به مکانی غمگین‌تر، نگران‌تر و پراسترس‌تر تبدیل شد؛ اما در دو کشور افغانستان و لبنان، مردم بیشتر از هرجای دیگر روی کره زمین در شرایط ناگوار زندگی می‌کردند. سال گذشته (میلادی)، افغانستان و لبنان، دو بالاترین امتیاز را در جهان (59 و 58) در شاخص تجربه منفی «گالوپ» به‌دست آوردند که معیاری ترکیبی از تجارب روزانه مردم از غم، استرس، نگرانی، خشم و درد فیزیکی‌ست. نمرات بالاتر در شاخص معنایش این‌است‌که تعداد بیشتری از جمعیت، این احساسات را تجربه می‌کنند. نمرات بالای افغانستان و لبنان در سال 2021 به‌ویژه عراق را که هنوز در بین کشورهایی با «نامطلوب‌ترین شرایط» قرار دارد، از رتبه اول شاخص تجربه منفی که در دوسال‌قبل اشغال کرده بود، جابجا کرد. عراق درطول جنگ خود علیه داعش، امتیازاتی مشابه امتیازات کنونی افغانستان و لبنان کسب کرد. اکثر جوامعی که بالاترین امتیاز را در شاخص تجربه منفی داشته‌اند، در سال 2021 با نوعی بی‌ثباتی اقتصادی یا سیاسی دست‌وپنجه نرم کردند که در سلامت عاطفی آن‌ها منعکس شده است. وقتی «گالوپ» در 2021 درحالی‌که طالبان، کنترل فضا را مجدداً در دست گرفتند و ایالات‌متحده نیروهایش را از این‌کشور خارج کرد، افغانستان را موردبررسی قرار داد، وضعیت عاطفی افغان‌ها منعکس‌کننده هرج‌ومرج و نا‌اطمینانی بود. نگرانی، استرس و غم در افغانستان به بالاترین حد خود رسید و به بالاترین سطح در جهان رسید: 80‌درصدِ افغان‌ها نگران، 74‌درصدشان دچار استرس و 61‌درصد نیز غمگین بودند. قابل‌ذکر است؛ هیچ جمعیت دیگری در جهان هرگز این‌میزان نگرانی را در تاریخ داده‌پردازیِ «گالوپ» گزارش نکرده است. در لبنان نیز تنش‌های سیاسی و بی‌ثباتیِ اقتصادی، به یک امر عادی تبدیل شده؛ اما آخرین فروپاشی اقتصادی این‌کشور از زمان جنگ داخلی، سخت‌تر از هر مبارزه‌ای برای مردم بوده است. کیفیت زندگی به‌قدری بدتر شده است که 63‌درصد از بزرگ‌سالان لبنانی گفته‌اند اگر بتوانند، برای همیشه کشور را ترک خواهند کرد و این تمایل، در بین کسانی‌که احساسات منفی را تجربه می‌کنند، قوی‌تر است. با سخت‌ترشدن زندگی دراین‌کشور، احساسات منفی به اوج خود رسید. تقریباً از هر چهارنفر، سه‌نفر (74درصد) در سال 2021 گفتند که «مدت زیادی از روز» (روز قبل از انجام پرسش کارشناسان گالوپ) استرس را تجربه کرده‌اند. حدود نیمی از مردم لبنان نیز گفته‌اند که غم‌واندوه زیادی (56درصد) و خشم (49درصد) را تجربه کرده‌اند. لبنان در سال 2021 سردمدار کشورهایی با بیشترین احساس خشم در جهان بود.

عدم‌تعادل در «بهزیستی ذهنی»
«بهزیستی ذهنی»، یکی از معیارهای سنجش سلامت روان و شادی‌ست که آن‌را پیش‌بینی‌کننده مهمی برای سلامت، تندرستی و طول عمر فرد می‌دانند. «بهزیستی ذهنی» دو بخش دارد: 1. اینکه یک‌نفر چگونه زندگی خود را می‌بیند و 2. اینکه یک‌نفر چگونه زندگی می‌کند. بخش اول، یک ارزیابی کلی از زندگی آن‌هاست (برآیند زندگی). بخش دوم، چگونگیِ تجربه زیست هرروزه افراد را نشان می‌دهد (احساساتشان). هر‌دوی آن‌ها مهم هستند؛ زیرا چیزهای مختلف را می‌سنجند و با‌هم بینش عمیق‌تری از زندگی مردم ارائه می‌دهند. رتبه‌بندی بزرگ‌سالان افغان و لبنانی از زندگی خود در سال 2021 تصویری حتی بدتر از شرایط فعلی‌شان را ترسیم می‌کند. آن‌ها علاوه‌بر داشتن بدترین سلامت عاطفی در جهان در سال 2021؛ به زندگی خود بدترین رتبه را داده‌اند؛ به‌طوری‌که افغان‌ها در مقیاس صفر تا 10 به زندگی خود 2.4؛ و بزرگ‌سالان لبنانی به زندگی خود 2.2 داده‌اند. جایگاه افغان‌ها در انتهای رده‌بندی، اتفاق جدیدی نیست. به‌طورمتوسط، افغان‌ها از سال 2017 به زندگی خود، کمتر از 3‌امتیاز داده‌اند؛ اما حضور لبنان در لیست پایین‌ترین رتبه‌بندی زندگی، پدیده‌ای جدیدتر است. از سال 2006 تا 2018، لبنانی‌ها به‌طورمتوسط به زندگی خود 5 از 10‌امتیاز داده‌اند. از سال 2019، این رتبه‌بندی‌ها سقوط کرد و به امتیاز 4 در سال 2019، امتیاز 2.6 در سال 2020 و امتیاز 2.2 در سال 2021 رسید. نظرسنجی «گالوپ» در سال 2019 در لبنان یک‌ماه پس ‌از انقلاب 17 اکتبر و نظرسنجی 2020 چندماه پس‌ازآن انجام شد؛ یعنی بعد از واقعه انفجار بندر. برای مقایسه بیشتر، باید بدانید که درحالی‌که 24‌درصد از بزرگ‌سالان در کل جهان به زندگی خود 3 از 10 یا کمتر نمره دادند، 72‌درصد از بزرگ‌سالان لبنانی و 87‌درصد از بزرگ‌سالان افغان، زندگی خود را این‌گونه ارزیابی کرده‌اند.

حرف پایانی بر یک جریانِ بی‌پایان
در سال دوم همه‌گیری، مردم حتی با عدم‌اطمینان بیشتری نسبت به سال قبل زندگی می‌کنند. باوجوداینکه واکسن‌ها عرضه شده و افراد کمتری براثر کووید-19 جان خود را از دست داده‌اند؛ اما مردم در شرایطی نامطلوب‌تر به‌لحاظ حسی، از سال‌ اول کرونا بسر می‌‌برند. درحقیقت، پاندمی به‌طورکامل مقصر افزایش احساسات منفی نیست. روند گزارش‌های «گالوپ» دراین‌سال‌ها نشان داده که جهان برای یک‌دهه در مسیری منفی قرار دارد.

مصطفی رفعت

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه