کد خبر:
291443
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۰ يکشنبه ۸ اسفند -
07:59
سخن مدیرمسئول
روسیه و اوکراین؛ بعد چین و تایوان
علیاکبر بهبهانی
بهیقین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و درکنارآن بیداری شیر زرنگ خفتهای بهنام چین کمونیست، بسیاری از سیاستمداران حرفهای غربی، پیشبینی میکردند که روسیه بهعنوان ابرقدرت ضعیفشده، دگرباره قد علم خواهد کرد و داعیه رهبری بر کشورهای مستقل آسیای غربی و اروپای جداشده از روسیه را خواهد داشت و درنتیجه رسید روزیکه پوتین آغاز حمله رسمی را از اوکراین برای بازپسگیری رهبری خود، بر شرق به جهانیان فهماند و پیشازآن در بلاروس هم تمرین چنین روزهایی را کرده بود. بههرروی همانطوریکه در آغاز مقاله گفتم، اراده پوتین عملی شد و از هوا و زمین و دریا، دوست دیرینه خود، کشور اوکراین را موردهجوم قرار داد تا دنیا بداند که ابرقدرتان در عرصه جهانی، سیریناپذیر هستند. آمریکا هیچگاه از سیاست و روشهای استثمارگرانه خود عدول نمیکند و در سرشت روسیه هم بسان آمریکا و چین، داعیه رهبری نهفته است. اینک پس از حمله روسیه به اوکراین باید منتظر بود که چین کمونیست که ادعای مالکیت چین تایپه یا تایوان را دارد، این رفتار را تکرار کند. شاید روزی جهان از خواب بیدار شود که زرادخانههای چین و سلاحهای انبار شده آن، از انبارها بیرون آید و ایوان نیز از دریا، هوا و زمین موردحمله قرار گیرد؛ اما بهیقین؛ حمله چین بسان حمله روسیه نخواهد بود؛ زیرا بیش از 20درصد مردم اوکراین را روسها تشکیل دادهاند که تااندازهزیادی دست پوتین را برای توسعه عملیات و استفاده از موشک و بمبارانها بسته است؛ اما درمورد چینتایپه چنین نیست و اگر اوکراین 30سال است که از روسیه جدا شده، چینتایپه بیش از دوبرابر اینزمان، سابقه جداشدن از چین کمونیست را دارد و درنتیجه قرابتهای نسبی و سببی کمتر از حالت روس و اوکراین است. تنها تفاوتی که چینتایپه با اوکراین دارد، انبار تسلیحات مدرن و پیشرفته آمریکایی و اروپایی در چینتایپه است که بهواسطه درآمد بسیاربالای تایوان، مجهز به پیشرفتهترین ابزار نظامی شده است که اگرچه نمیتواند در برابر ارتش نیرومند چین کمونیست، پیروز جنگ باشد؛ اما میتواند روزها و هفتهها در برابر غول شرق آسیا که اینروزها اولین اقتصاد جهان شده است، مقاومت کند و ازسویدیگر ژاپن، آمریکا، کره جنوبی و سایر کشورهای شرق آسیا نیز در کنار تایوان خواهند بود؛ درنتیجه نمیتوان تصور کرد که چین حاضر به جنگی شود که آمریکا و اروپا و آسیا با هم متحد شده و در برابر او ایستادگی کنند. ازسویدیگر؛ وقتی چین کمونیست توانسته است در یک پروسه زمانی 50ساله، به درجهای از ترقی برسد که در معادلات اقتصادی جهان، فعلاً سخن اول را بگوید و با نقش بیبدیل او که رفتهرفته ازطریق اعطای وام، کشورهای زیادی را بهخود وابسته کرده است، بخواهد به این روند بهواسطه منضمکردن تایوان به خود، لطمه وارد کند، چنین است که چین کمونیست میتواند در درازمدت ازنظر اقتصادی، تایوان را زیر سلطه خود بکشد؛ بنابراین، بهنظر نمیرسد که رهبران چین کمونیست، با حمله به تایوان بهنیت اصلی خود برسند؛ چراکه آمریکا و همپیمانانش که پیشبینی چنینروزی را کردهاند، کمکم از خاورمیانه فاصله گرفته و تمام حواس خود را معطوف به بلندپروازیهای چین کمونیست کردهاند و چهبسا برای بهزانودرآوردن چین کمونیست و لطمهزدن شدید به اقتصاد جوشان آن، مایل باشند که بهانهای داشته باشند تا بهبهانه جنگ، اقتصاد چین کمونیست را تضعیف کنند و شاید هم استراتژی آمریکا، برای رهایی از حضور در خاورمیانه، درگیر ساختن چین کمونیست دراینمنطقه باشد که همیشه مانند دیگ جوشان آماده انفجار است؛ تااینکه خاورمیانه برای چین باتلاقی شود که خلاصی از آن ساده نباشد. همانطوریکه ممکن است اوکراین، باتلاقی برای روسها شود.