کد خبر:
292449
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ يکشنبه ۲۲ آبان -
06:00
پاندمی کرونا چگونه سد راه مدرسهرفتن دختران شد؟
بازماندن «برابریِ جنسیتی» از ادامه تحصیل!
قرنها بود که بشر برای قدمگذاشتن به ماه، کشف ناشناختهها و بهسیطرهدرآوردن بخش عظیمی از طبیعت، برای رفع نیازها و فراهمآوردن آسایش خود، برنامهریزی و تلاش میکرد تا به نقطه کنونی دست یابد. رفتهرفته پیشرفتهای چشمگیری نیز در نوع زندگی و کیفیت زیست او حاصل شد و فاتحانه بر فراز پیچیدگیها و مجهولات علمی، بهداشتی و تخصصی فراوانی ایستاد تا با لبخندی پیروزمندانه، در جمع دیگر همنوعانش فریاد بزند: «به عصر تکنولوژی و پساتکنولوژی خوش آمدید!» در تمام مراحل طیشده قرار انسان با خودش اینبودکه دنیا به جای بهتری برای زندگیکردن تبدیل شود؛ اما اینروزها با سرازیرشدن خیل اخبار ناگوار از جنگ، بحرانهای زیستمحیطی، فقر، کمبود آب و غذا، بیکاری، ظهور ویروسهای ناشناخته و صدها واقعیت ترسناک دیگر که محاصرهمان کردهاند، کار به جایی رسیده که بسیاریازما در شرایط دلهرهآوری که ناگزیر از تجربه روزمرهشان هستیم، میخواهیم فریاد بزنیم: «ایکاش خوش برگردیم!» اما چارهای نیست جز حرکتکردن و ادامهدادن در مسیری که باید تلاش کنیم مناظر دلفریبی را به آن بیفزاییم تا بتوانیم اندکی نفس بکشیم. یکیازمواردیکه در ابتدای خلقت وجود داشت و اندکاندک بهفراموشی سپرده شد، عدالت میان انسانها در برخورداری از مواهب موجود در جهان بود. اینکه بهگواه نشانهها و بازماندههای بشر از تاریخ درابتدا فارغ از جنس، رنگ و نژاد، تمامی افراد میتوانستند برای راهرفتن، حرفزدن، غذاخوردن، کارکردن، لباسپوشیدن و ... برای خود تصمیم بگیرند؛ موضوعاتی پیشپاافتاده که بهمرور به چالشی بزرگ در زندگی بشر تبدیل شد. گروهی که بهواسطه اتفاقات و پدیدههای مختلف که دراینجا فرصت پرداختن به آنها مقدور نیست، به گروه مقتدر و تصمیمگیرنده برای اکثریت تبدیل شدند؛ زورمدارانی که آرامآرام حلقه خودی و ناخودی را تنگ و تنگتر کردند و بهمرور، زنان را با واهمه دزدیدهشدن قدرتی که خود زمانی آنرا از دیگری دزدیدهاند، از حلقه تصمیمگیریها بیرون رانده و پسازآن با کوچکترکردن دایره، رنگینپوستان، فقرا، کمتوانان ذهنی و فیزیکی و صاحبان نژادها، زبانها، ادیان و جنسیتهایی جز خود را نیز با برچسب «اقلیت» به حاشیه راندند. حالا سالهاست انسانهای پایبند به اصل انسانی درحالتلاش برای احقاق و بازپسگیری این حقوق ازدسترفته هستند. هرچندکه پیشرفتهایی نیز در زمینههای مختلف برای دستیابی به برابری صورت گرفته است؛ اما چنان «جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است» که گویا تا دستیابی به نقطه مطلوب، قرنها راه باقی مانده است؛ مثلاً در حوزه مسائل مربوط به زنان، طبق آمار منتشره در CNN، با وجود حصول پیشرفتهای جهانی، تنها 68.1درصد از شکاف جنسیتی برطرف شده و 132سالدیگر طول میکشد تا زنان به برابری جنسیتی در سراسر جهان برسند! و قابلتوجه اینکه این نابرابری در تمام حوزهها؛ اعم از سیاست، علم، هنر، فرهنگ و اقتصاد کموبیش خود را نشان میدهد. دراینفرصت نگاه متمرکزتری به تحصیل و شکاف آن میان دختران و پسران خواهیم داشت.
باوجودیکه «بانک جهانی» اعلام کرده آموزش دختران یک اولویت توسعه استراتژیک است و بسیاری از جوامع باور دارند که سرمایهگذاری در بخش آموزش دختران، جوامع، کشورها و کل جهان را متحول میکند؛ اما هنوزهم آمارها خبر از نارساییهای فراوانی دراینحوزه میدهد. قابلتأمل و البته تأسفآور است که در همینقرن و درحالیکه بهویژه زنان تلاش میکنند برای رسیدن به شرایط مطلوب گامهای بلندتری بردارند، در گوشهای از دنیا بهنام افغانستان با رویکارآمدن حکومتی واپسگرا که بهخودیخود در قرن 21 تعجببرانگیز است، از سال گذشته تاکنون بیش از یکمیلیون دختر نوجوان در کل کشور، از تحصیل محروم شدهاند. حالا اگرچه «سازمان ملل متحد» در بیانیه اخیر خود ممنوعیت حضور دختران دبیرستانی افغان در مدرسه را غمانگیز و شرمآور خوانده و از طالبان خواسته مدارس دخترانه را بازگشایی کند؛ اما واقعیت ایناستکه هرچقدر هم گفته شود این ممنوعیت مشابهی در جهان ندارد و این رفتار، غیرانسانیست؛ باز این چرخه درحالتکرارشدن است و باور کنیم یا نه، دیر یا زود، دانسته یا ندانسته تاوان حقوق تضییعشده دختران این نسل افغان را در دهکده جهانی امروز تمام داعیهداران دموکراسی و اخلاق باید بپردازند. ازسویدیگر، در آفریقا نیز اوضاع چندان بهتری حاکم نیست؛ هرچند در آنجا عمده دلایل این شکاف نه بهسبب دیکتاتوری سیاسی حاکم؛ بلکه متوجه دیکتاتوری فرهنگی و اجتماعی آنمنطقه است. «یونیسف» در تازهترین آمار خود اعلام کرده تنها 49درصد از کشورها در آموزش ابتدایی به برابری جنسیتی دست یافتهاند و در سطح متوسطه، این شکاف بیشتر میشود: 42درصدِ جوامع در آموزش متوسطه ابتدایی، به برابری جنسیتی دست یافتهاند و 24درصد در آموزش متوسطه عالی.
همانطورکه گفته شد؛ وجود این شکاف دلایل بسیار دارد. موانع تحصیل دختران از فقر و ازدواج کودکان گرفته تا خشونت مبتنیبر جنسیت در کشورها و جوامع متفاوت وجود دارد. این واقعیت نیز همچنان دیده میشود که خانوادههای فقیر معمولاً هنگام سرمایهگذاری در آموزش، از «پسرانِ خود» حمایت بیشتری میکنند. در برخی نقاط، مدارس، نیازهای ایمنی و بهداشتی دختران را برآورده نمیکنند. در برخیدیگر، شیوههای آموزشی به جنسیت پاسخ مناسبی نمیدهد و منجر به شکافهای جنسیتی در یادگیری و توسعه مهارتها میشود. براساس گزارش منتشره در وبسایت Africarenewal حدود 33میلیون کودک در جنوب صحرای آفریقا در سال 2012 از مدرسه بازمانده بودند؛ مثلاً در «نیجریه» حدود 5.5میلیون دختر و در «اتیوپی» بیش از یکمیلیوننفر. درحالیکه وضعیت تحصیل دختران در آفریقا از کشوری به کشور دیگر و بین مناطق روستایی و شهری متفاوت است؛ اما این گزارش میافزاید که بهطورکلی 56درصد از کودکان بازماندهازتحصیل، دختر هستند. در آمار منتشرشده توسط «یونیسف» در جون سال 2022 آمده است: «درحالیکه بیش از دوسوم کشورها در تعداد ثبتنام دانشآموزان دختر و پسر در آموزش ابتدایی به برابری جنسیتی (با شاخص GPI بین 0.97 تا 1.03) رسیدهاند؛ اما در کشورهایی که به برابری نرسیدهاند؛ بهویژه در آفریقا، خاورمیانه و آسیای جنوبی، همچنان دختران بیشتر از پسران درمعرضخطرند؛ مثلاً در «چاد» و «پاکستان»، مقدار GPI بهترتیب 0.78 و 0.84 است؛ بهاینمعناکه بهازای هر 100 پسر، 78 دختر در «چاد» و 84 دختر در «پاکستان» در مدارس ابتدایی ثبتنام میکنند».
برپایه برآوردهای «یونسکو»؛ در سراسر جهان، 129میلیون دختر از تحصیل بازماندهاند که 32میلیوننفر در سن دبستان و 97میلیوننفر در سن دبیرستان هستند. بههمینسبب اگرچه در سطح جهانی، نرخ ثبتنام مدارس ابتدایی و متوسطه برای دختران و پسران (90درصد مرد، 89درصد زن) به یک برابری نسبی نزدیک میشود؛ اما درهمینحال که نرخهای ثبتنام مشابه است و درواقع، دوسومِ کل کشورها در ثبتنام مدارس ابتدایی به برابری جنسیتی رسیدهاند، نرخ تکمیل تحصیلات برای دختران در جوامع کمدرآمد که تنها ۶۳درصدِ دانشآموزان دختر دبستان، تحصیلات ابتدایی را بهپایان میرسانند، کمتر است. در کشورهای کمدرآمد، نرخ تکمیل دبیرستان برای دختران نیز همچنان جای تأمل دارد؛ بهطوریکه تنها 36درصد از دختران، دوره متوسطه ابتدایی را درمقایسهبا 44درصد پسران بهپایان میرسانند. نرخهای تکمیل دوره متوسطه در کشورهای کمدرآمد، نابرابری مشابه دارد؛ ایننرخ برای مردان جوان 26درصد و برای زنان جوان 21درصد است. این شکافها در شش کشور «کنگو، کوزوو، مالی، موزامبیک،توگو و زیمبابوه» که تحتتأثیر عوامل سهگانه «شکنندگی، درگیری و خشونت» (بهاختصار و اصطلاحاً FCV) قرار دارند، آشکارتر است. دراینکشورها دختران 2.5برابر بیشتر از پسران در دوره دبستان ترکتحصیل میکنند و اینرقم، در دوره متوسطه اینکشورها، نسبت به جوامعی که تحتتأثیر آن عوامل سهگانه (FCV) نیستند، 90درصد بیشتر است.
همانطورکه اشاره شد؛ مشکلات بر سر راه تحصیل دختران یکی،دوتا نیست و طیف گسترده موانع، قابلتوجه است. شاید باورکردنی نباشد؛ اما در جاهایی مانند «هند»، دختران بسیاری بهدلیل نبود امکانات بهداشتی مجبور به ترکتحصیلاند. اگرچه دخترانِ آنجا بهدلایل مختلفی ترکتحصیل میکنند؛ اما در بسیاریازموارد، این دلایل ارتباط مستقیم با «کمبود سرویس بهداشتی» و «وجود توالتهای غیربهداشتی» در مدارس آنها دارد؛ چراکه با ورود دختران به دوران نوجوانی، امکانات حمام مناسب و آب تمیز برای ماندن در مدرسه حیاتیتر میشود. «انوشا باتیاز» در مقالهای منتشره در Safetykart مینویسد: «طبق مطالعاتی؛ 30درصد زنان حاشیهنشین هند برای دسترسی به توالت عمومی مورد تجاوز فیزیکی و جنسی قرار میگیرند. 70درصدِ دختران نوجوان در محلههای فقیرنشین دهلی هرروز تحقیر را تجربه میکنند و بهدلیل کمبود امکانات در سرویسهای بهداشتی، 23درصد از دختران نوجوان ترکتحصیل میکنند. دختران بسیاری از مدارس مختلف دولتی در پایتخت، کمبود توالت و مسائل بهداشت را از دلایل ترکتحصیل خود برشمردهاند». طبیعتاً دراینشرایط با افزایش سن دختران، موانع بیشتر نیز میشوند. «باتیاز» به موارد مختلفی اشاره میکند؛ ازجملهاینکه بحران دوران چالشبرانگیز بلوغ برای دختران با وضعیت کمبود امکانات بهداشتی در «هند» تشدید شده. دختران در مدرسه اغلب مجبور میشوند با دانشآموزان پسر توالت مشترک داشته باشند و تهدیدهایی که آنها در نتیجه این فقدان حریم خصوصی متحمل میشوند، باعث میشود که بسیاری از مدرسه غیبت؛ یا کلاً ترکتحصیل کنند. ازطرفی، باتوجهبه فیزیولوژی دختران، شرایط بد بهداشتی و توالتهای غیربهداشتی در مدارس باعث میشود آنها سادهتر به عفونتهایی مانند عفونت ادراری و غیبت از مدرسه مبتلا شوند؛ همچنین اغلب، مدارس دارای طراحی ضعیفی برای دختران هستند، بدونتوجه به دفع مواد زائد قاعدگی. درایننوشته آمده است: «حدود 52درصد از جمعیت زنان در سنین باروری هستند و اکثر آنها هرماه پریود میشوند. اکثریت آنها به محصولات بهداشتی تمیز و ایمن دسترسی ندارند. یا به فضایی تمیز و خصوصی که در آن پارچهها یا پدهای قاعدگی را عوض کرده و بشویید. فقدان محصولات بهداشتی مناسب، ممکن است دختران قاعده را موقتاً یا گاهی برای همیشه از مدرسه خارج کند».
همانطورکه گفته شد؛ متأسفانه دختران بسیاری در سراسر جهان بهدلیل فقر، هنجارها و شیوههای فرهنگی، زیرساختهای ضعیف، خشونت و شکنندگی با موانع جدی برای آموزش مواجهاند؛ اما کلاً میتوان چندمورد را در شرایط کنونی جهان برشمرد. اولینش، «فقر» است؛ یکی از مهمترین عوامل که میتواند یک دختر را بهسمت ناتمامگذاشتن تحصیلاتش سوق دهد. مطالعات بهطورمداوم تأکید میکنند دخترانی که با چندین عامل بازدارنده مواجهاند؛ مانند درآمد کم خانواده، زندگی در مکانهای دورافتاده یا ضعیف یا افرادیکه دارای معلولیت هستند یا به یک گروه قومی-زبانی اقلیت تعلق دارند، ازنظر دسترسی و تکمیل آموزش از همه عقبتر میایستند. «خشونت» مانع دیگری سر راه تحصیل و تکمیل تحصیلات دختران است. اغلب دختران مجبور میشوند مسافتهای طولانی را تا مدرسه پیادهروی کنند و طبیعتاً درمعرض خشونت بیشتری نسبت به پسران قرار میگیرند و در کشورهای متعددی در مدرسه نیز خشونت را تجربه میکنند. آخرین دادههای منتشر در وبسایت «یونیسف» تخمین میزند که تقریباً 60میلیون دختر هرساله در راه یا در مدرسه مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند. اینمسئله اغلب پیامدهای جدی برای سلامت روحی و جسمی آنها بههمراه دارد و درعینحال منجر به کاهش حضور و افزایش نرخ ترکتحصیل در دختران میشود. تخمین زده میشود 246میلیون کودک، هرساله خشونت را در مدرسه و اطراف آن تجربه میکنند؛ بههمینسبب پایاندادن به خشونتهای جنسیتی مرتبط با مدرسه امری بسیارمهم است. «ازدواج کودکان» نیز چالشی حیاتی و بسیارمهم است. دخترانی که در سنین پایین ازدواج میکنند، نسبت به همسالان خود که دیرتر ازدواج میکنند، احتمال ترکتحصیل و تحصیلات کمتری دارند. حال در کشورهایی که بهفراخور مسائل فرهنگی، سن ازدواج دختران در آنها پایینتر است، دختران شرایط بحرانیتری نیز دارند. چنین دخترانی در سنین پایین بچهدار میشوند و درمعرض سطوح بالاتری از خشونت هستند که گاه توسط شریک زندگی خود صورت میگیرد. اینامر بهنوبهخود بر تحصیل و سلامت فرزندان آینده آنها و همچنین تواناییشان برای کسبدرآمد تأثیر میگذارد. طبق گزارش اخیر؛ روزانه بیش از 41000 دختر زیر18سال ازدواج میکنند که پایاندادن به اینروند، امکان دستیابی به دستاوردهای آموزشی موردانتظار زنان و همراه با آن، کسبدرآمد بالقوه آنها را افزایش میدهد. عامل دیگر که بیشتر بر عدم ادامهتحصیل دختران اثرگذار است، سوگیری جنسیتی در مدارس و کلاسهای درس است که امکان دارد پیامهایی را تقویت کند که بر سرکوب جاهطلبیهای مثبت دختران و ادراک آنها از نقشهایشان در جامعه تأثیر میگذارد و با تزریق کلیشههای موجود به ذهن آنان باعث ایجاد نابرابری برای مشارکت فعال دختران در بازار کار میشود؛ روندیکه نهایتاً به تفکیک شغلی دامن میزند. وقتی کلیشههای جنسیتی ازطریق طراحی سوگیرانه محیطهای آموزشی مدرسه و کلاس درس یا ازطریق رفتار اساتید، کارکنان و همسالان در مدرسه به کودک منتقل میشوند، تأثیرات پایداری بر عملکرد تحصیلی و انتخاب رشته تحصیلی آنها میگذارد که بخش عمدهای از آن تأثیرات منفی هستند. شاید اگر چنین نبود، شاهد حضور زنان جوان بیشتری در رشتههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (STEM) بودیم.
ازسویدیگر، شاید جالب باشد بدانید در دوسالاخیر با همهگیری کووید-19 این شکاف بهشکل دیگری نیز نمود یافته. درواقع، یافتهها حاکیازآناستکه کرونا تأثیر منفی بیشتری بر سلامت و رفاه دختران داشته و بسیاریازآنها پس از بازگشایی مدارس درمعرضخطر عدمبازگشت به مدرسهاند. تحقیقات موجود نشان داده شیوع خشونت علیه دختران و زنان طی همهگیری کرونا افزایش یافته و سلامت، ایمنی و رفاه کلی آنها را بهخطر انداخته است. پیشتر نیز با اعمال تعطیلی مدارس و قرنطینه درطول شیوع ابولا در غرب آفریقا در سالهای 2014-2016، زنان و دختران، خشونت جنسی، اجبار و استثمار بیشتری را تجربه کردند. تعطیلی مدارس در ایام شیوع ابولا با افزایش بارداری در نوجوانان همراه بود. پس از بازگشایی مدارس نیز بسیاری از «دختران باردار آشکار» از بازگشت به مدرسه منع شدند. حال در دوسالاخیر با بستهشدن مدارس در جهان و رواج آموزشهای مجازی بهویژه در جوامع درحالتوسعه (جاییکه ننگ درمورد بارداری نوجوانان غالب است)، احتمالاً با باردارشدن یا ازدواج دختران نوجوان، شاهد افزایش نرخ ترکتحصیل خواهیم بود. در بسیاری از نقاط جهان نیز ازآنجاییکه دختران بهدلیل تعطیلی مدارس در خانه میمانند، ممکن است بار کار خانگی آنها افزایش یابد و درنتیجه، بهجای مطالعه، زمان بیشتری را برای کمک در خانه صرف کنند. بهنظر عجیب است؛ اما کاملاً واقعیست که در برخی نقاط جهان ممکن است اینشرایط، والدین؛ بهویژه آنهاکه ارزش کمتری برای تحصیل دختران قائلاند را تشویق کند حتی پس از بازگشایی مدارس، دختران خود را در خانه نگه دارند. علاوهبراین؛ تحقیقات نشان میدهد که دختران در هنگام فوت والدین بیشتر درمعرضخطر ترکتحصیل هستند؛ زیرا معمولاً باید (تاحدی) وظایف والد خود را برعهده بگیرند؛ پس حتی با همهگیری کنونی کووید-19، نیز ممکن است شاهد کمک دختران بیشتر از پسران در خانه، عقبماندن از تحصیل و ترکتحصیل آنها باشیم. مطالعات انجامشده در سال 2020 نشان داد که تعطیلی مدارس باعث شد حدود 90درصد دانشآموزان در سراسر جهان از مدرسه خارج شوند؛ ازاینتعداد، 800میلیوننفر دختر بودند.
تمام اینها درحالیستکه امروزه ثابتشده تحصیل دختران موجب تقویت اقتصاد و کاهش نابرابریها در جهان میشود. این به جوامع پایدارتر و انعطافپذیرتر کمک میکند که به همه افراد؛ ازجمله پسران و مردان فرصت دهد پتانسیل خود را بهکار گیرند و درنتیجه به توسعه اقتصادی کشور خود کمک کنند. سیستمهای آموزشی مکلف به برابر جنسیتی، دختران و پسران را توانمند میسازد و توسعه مهارتهای زندگی را مانند خودمدیریتی، ارتباط، مذاکره و تفکر انتقادی که جوانان برای موفقیت به آن نیاز دارند، ارتقا میدهند. مجموعه اینعوامل راه را بر شکافهای مهارتی که شکاف دستمزدها را تداوم میبخشد، میبندند و دختران تحصیلکرده برای کشور خود و درنهایت کل کشورها رفاه ایجاد میکنند. درعینحال، نظامهای آموزشی که برمبنای برابری جنسیتی استوار باشند، میتوانند به کاهش خشونتهای جنسی و کاهش عوامل بازدارنده؛ ازجمله ازدواج کودکان و ختنه زنان کمک کنند. درعینحال آموزش عاری از هنجارهای منفی جنسیتی برای پسران نیز فواید مستقیم و غیرمستقیم بههمراه دارد. در بسیاری کشورها، هنجارهای مربوط به مردانگی میتواند باعث جداشدن از مدرسه، کار کودکان، خشونت گروهی و استخدام در مشاغلی خاص شود. نباید از یاد برد؛ نظامهای آموزشی نابرابر درخصوص پسران نیز آسیبزا بوده و گاهی بهنوعیدیگر به ترکتحصیل آنها منجر میشود؛ بادرنظرگرفتن اینمسئله که طبق اقتضائات همان کلیشههای رایج و نیاز یا تمایل به کسبدرآمد افراطی در جامعهای که به پسران این باور را میدهد که باید برای «مهمبودن»، درآمد هنگفتی داشته باشند، پسران نیز از تحصیل در مقاطع بالاتر انصراف میدهند؛ مشابه همان اتفاقیکه در چندسالاخیر درباره آمار نابرابر دختران و پسران متقاضی شرکت در کنکور سراسری شنیده میشود؛ اینکه بسیاری از پسران معتقدند برنامههای درسی ارتباطی با ایجاد فرصتهای شغلی بهتر ندارد. براینمبنا؛ شاید در نگاه اول چنان قابلاعتنا نباشد؛ اما لزوم دستیابی به برابر جنسیتی در حوزه آموزش واقعیتیست که در دنیای امروز دیگر نمیتوان نادیدهاش گرفت.
سروناز بهبهانی