آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
نقش «روابط‌عمومی» در توسعه پایدار «محیط‌زیست»
کد خبر: 292613 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۱ آذر - 06:52

نقش «روابط‌عمومی» در توسعه پایدار «محیط‌زیست»

«روابط‌عمومی» چه نقشی در توسعه پایدار و حفاظت از «محیط‌زیست» دارد؟ این سؤالی‌ست که شاید ذهن بسیاری‌ازما را به‌خود مشغول داشته؛ درپاسخ‌به‌آن ابتدا باید دانست توسعه پایدار مبتنی‌بر حفظ «محیط‌زیست» چیست؛ سپس بررسی کرد که نقش «روابط‌عمومی» دراین‌عرصه چیست. برای درک بهتر از توسعه پایدار مبتنی‌بر حفظ «محیط‌زیست» شاید اولین مسئله‌ای که توجه ما را به‌خود جلب می‌کند عرصه «سیاست سبز» است؛ جدیدترین حوزه‌ای‌ که درزمینه حفظ «محیط‌زیست» و تغییرات اقلیمی موردبحث قرار می‌گیرد. «سیاست سبز» از نیمه دهه 1970 به‌بعد در بسیاری از کشورها به‌عنوان نیروی سیاسی چشمگیر ظهور کرد؛ اگرچه بین آن و محیط‌زیست‌گرایی تفاوت‌هایی وجود دارد. به‌طورکلی محیط‌زیست‌گرایان ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و هنجاری عرصه سیاست جهانی را قبول داشته و تلاش دارند تا مشکلات زیست‌محیطی را درون این ساختارها اصلاح کرده و بهبود بخشند؛ ‌درحالی‌‌که عرصه «سیاست سبز»، آن ساختارها را ریشه اصلی بحران‌های زیست‌محیطی می‌داند و ادعا می‌کند که این ساختارها را باید به‌چالش کشید و فراسوی آن‌ها گام برداشت (برچیل و همکاران،1393: 338-337). ازاین‌روست‌که درباره «سیاست سبز» نظریات بسیار گسترده‌ای وجود دارد؛ به‌طوری‌که در عرصه روابط بین‌الملل «اکرسلی» بوم‌محوری را به‌عنوان ویژگی تعریف‌کننده نظریه سیاسی سبز معرفی می‌کند که به‌معنای نفی جهان‌بینی انسان‌محور و پشتیبانی از جهان‌بینی‌ مستقلی برای اکوسیستم‌ها و موجودات زنده است. ازسویی، «دابسن» علاوه‌بر موارد موردنظر «اکرسلی» ویژگی کلیدی دیگری را به‌عنوان محور دوم در عرصه «سیاست سبز» اضافه می‌کند که همانا «محدودیت‌های رشد» است؛ بدین‌معناکه به‌اعتقاد او؛ رشد اقتصادی فزاینده طی سده‌های گذشته، علت ریشه‌ای بحران زیست‌محیطی فعلی‌ست (برچیل و همکاران، 1393: 340). لکن حوزه محیط‌زیست‌گرایی تنها محدود به مباحث فنی نیست و دیگر عرصه‌ها را نیز درگیر مسائل خود کرده است که شاید یکی‌دیگر از مهم‌ترین این‌عرصه‌ها اقتصاد سیاسی جدید است؛ چراکه طی دهه‌های گذشته دولت‌ها و شرکت‌ها دغدغه‌های زیست‌محیطی را در رویه‌های مدیریتی خود وارد کرده‌اند و حتی این‌مسئله روبه‌افزایش فزاینده است؛ اگرچه این‌مسئله به‌معنای بهبودیافتن مشکلات زیست‌محیطی نیست؛ بلکه برعکس اکثر مسائل مهم زیست‌محیطی نظیرِ انتشار گازهای گلخانه‌ای، مصرف بی‌رویه آب، تخریب خاک و ... همچنان لاینحل باقی مانده‌اند و حتی بر حجم آن‌ها نیز افزوده شده؛ ازاین‌رو، مسائل زیست‌محیطی در گفتمان‌های اجتماعی جلوه بیشتری یافته‌اند (پین، 1393: 92-91)؛ به‌طوری‌که جنبش‌های اجتماعی زیست‌محیطی سعی دارند تا مستقیماً یا غیرمستقیم بر تصمیمات دولت‌ها و شرکت‌ها تأثیر گذاشته و در اجرایی‌شدن تصمیمات منطبق با «محیط‌زیست» مؤثر باشند. ازجمله جنبش‌های زیست‌محیطی می‌توان به جنبش‌های صلح سبز، دوستان زمین و صندوق جهانی حیات‌وحش اشاره کرد که درپاسخ‌به تخریب زیست‌بوم و افزایش آلودگی‌های ناشی از توسعه صنعتی شکل گرفتند و به‌اشکال مقابله‌ای (فعالیت مستقیم و اعتراض) و غیر‌مقابله‌ای (لابی‌گری و دادخواهی) درحال‌انجام فعالیت‌های حفاظت از «محیط‌زیست» هستند (مشیرزاده و هاشمی،1392: 202-206). از مسائل دیگری که در عرصه اقتصاد سیاسی جدید توجه تحلیلگران را به‌خود معطوف داشته، تجارت و «محیط‌زیست» است که متأسفانه در دستورکار اجلاس زمین در ریو سال 1992 قرار نداشت و به آن توجه نشده بود؛ لذا باتوجه‌به اختلافات تجاری مربوط به «محیط‌زیست» و ارتباط بین سازمان‌های تجاری همچون سازمان تجارت جهانی (W.T.O) و انجمن تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) پیوند بین تجارت‌/محیط‌زیست/توسعه موردتوجه قرار گرفت و اثرات زیست‌محیطی و اجتماعی زنجیره‌های تولید بین‌المللی و توسعه کشاورزی و صنعتی صادرات‌محور و ... موردبررسی قرار گرفتند. ازاین‌حیث، پژوهش‌ها درزمینه تجارت، نوآوری و «محیط‌زیست» موردتوجه قرار گرفته و افزایش یافت؛ پس نحوه مواجهه شرکت‌ها با مسائل زیست‌محیطی و اجتماعی از مسیر سبز‌کردن تولید به‌واسطه افزایش موارد بازده انرژی و کاهش تولید ضایعات و گازهای گلخانه‌ای سمی و بازطراحی محصولات متمرکز شد و موضوعاتی مانند کارایی اکولوژیک، متابولیسم صنعتی، سبز‌کردن زنجیره‌های تولید و سرمایه‌داری طبیعی در دستورکار محققان شرکت‌ها و دولت‌ها دراین‌زمینه قرار گرفت (پین، 1393: 93). ازهمین‌رو بود که اجلاس‌های تغییرات آب‌و‌هوایی و اقلیمی مانند اجلاس ریو طی سال‌های آتی تکرار شد که دراین‌زمینه می‌توان به اجلاس‌های کیوتو و کپنهاگ اشاره کرد؛ اما اجلاس‌های مذکور نتایج چندان مهمی در‌پی نداشتند. ازاین‌حیث، شاید باید بر اجلاس مربوط به تغییرات آب‌و‌هوایی یعنی اجلاس پاریس تأکید کرد که بیست‌ویکمین اجلاس اعضای متعاهد و یازدهمین جلسه متعهدین اجلاس کیوتو بود و از 30 نوامبر تا 11 دسامبر در پاریس فرانسه برگزار شد که هدف آن، رسیدن به اجماعی جهانی درخصوص مقابله با تغییرات اقلیمی و محدودکردن این تغییرات بود که در پایان، توافقنامه پاریس تصویب و منتشر شد و حاوی نکاتی برای مقابله با تغییرات اقلیمی و بازشدن گره اقدامات علیه تغییرات اقلیمی و سرمایه‌گذاری درخصوص اقتصاد کم‌کربن، مقاوم، انعطاف‌پذیر و پایدار توسط 195 کشور بود. توافقنامه پاریس، دارای یک چارچوب بسیار شفاف از اقدامات و حمایت‌ها و مشخص‌کردن شرایط برای کشورهای کمترتوسعه‌یافته و جزایر کوچک بود (ساعی و همکاران،1397: 147-148)؛ اما شاید تأثیرگذارترین اجلاس‌ها درزمینه محدودکردن تغییرات اقلیمی و محافظت از «محیط‌زیست» را باید اجلاس 2021 گلاسکو دانست که 31 اکتبر سال جاری در گلاسکو تشکیل شد و بیست‌وششمین اجلاس درخصوص تغییرات آب‌و‌هوایی سازمان ملل باعنوان COP26 بود. موضوع اجلاس گلاسکو اجرای ملموس توافقنامه پاریس بود که طبق ‌آن باید گرمایش زمین درحدود 1.5درجه کاهش یابد درصورتی‌که مسیر گرمایشی زمین در مسیر 2.7درجه‌ای قرار دارد که بسیارخطرناک است؛ اما اهمیت این اجلاس را باید در دو دلیل عمده جست‌وجو کرد: دلیل اول این‌است‌که این اجلاس با تأخیری طولانی برگزار شد که دلیل آن پاندمی کرونا بود. دوم‌اینکه اجلاس گلاسکو اولین اجلاسی‌ست که دستاوردها و اهداف مربوط به پیمان پاریس را مرور کرده و آن‌را به‌بحث می‌گذارد و به بوته نقد می‌کشد. براین‌‌مبنا؛ اجلاس حاضر اهدافی همچون حذف تدریجی استفاده از زغال‌سنگ، توقف جنگل‌زدایی، استفاده بیشتر از خودروهای الکتریکی و همچنین سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر است. دراین‌اجلاس کشورهای صنعتی متعهد شدند تا برای تسریع در کاهش تولید آلاینده‌ها به کشورهای درحال‌توسعه کمک کنند و از دولت‌های متبوع آن‌ها خواسته شد یارانه سوخت‌های فسیلی را حذف کنند. سؤال اینجاست که جایگاه و نقش «روابط‌عمومی» در عرصه محیط‌زیست‌گرایی و حفظ «محیط‌زیست» چیست؟ درپاسخ باید اذعان داشت؛ «روابط‌عمومی» نقش اصلی را دراین‌عرصه بازی می‌کند؛ چراکه «روابط‌عمومی» پل ارتباطی مابین مدیران دولتی و خصوصی و همچنین افکار عمومی و جنبش‌های زیست‌محیطی و حتی محققان این‌عرصه هستند. مأموریت «روابط‌عمومی» افزایش سطح مشارکت مردم است که درگرویِ سازوکارهایی نظیرِ توزیع عادلانه اطلاعات، روشنگری افکار عمومی، مردم‌مداری و احترام به حقوق انسان‌هاست که نمادهای توسعه علمی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی یک جامعه هستند. ازسویی، «روابط‌عمومی» به‌مدد دیپلماسی رسانه‌ای می‌تواند نقشی فعال در حوزه حفظ «محیط‌زیست» ایفا کند؛ به‌این‌معناکه «روابط‌عمومی» بااستفاده‌از ابزار دیپلماسی رسانه‌ای می‌تواند با افکار عمومی جهان ارتباط برقرار کرده و جدیدترین مطالبات، اطلاعات، نوآوری‌ها و ظرفیت‌های جهانی برای حفظ «محیط‌زیست» و فناوری‌های جدید این‌عرصه را به‌دست آورد و به مدیران مربوط خود جهت برنامه‌ریزی درخصوص حفظ «محیط‌زیست» عرضه کند. ازسوی‌دیگر، «روابط‌عمومی» می‌تواند برنامه‌ها و روش‌های سبز دولت یا شرکت متبوع خود را به اطلاع افکار عمومی رسانده و درنتیجه، از ظرفیت بسیارعظیم افکار عمومی درجهت دستیابی به اهداف سبز خود و اجرایی‌کردن آن‌ها بهره جوید؛ بنابراین، می‌توان دریافت نقش اصلی درخصوص حفاظت از «محیط‌زیست» و محدودکردن تغییرات اقلیمی بر دوش «روابط‌عمومی» بوده که نقشی بسیارفعال بوده و مبتنی‌بر مشارکت دولت‌ها و شرکت‌ها با عرصه اجتماعی و افکار عمومی و همچنین توسعه فناوری‌های سبز ازاین‌رهگذر است.
*کارشناس ارشد «روابط‌عمومی»

 فرامرز پریزی
 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه