کد خبر:
292914
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۱ يکشنبه ۲۳ بهمن -
06:46
عشق جامعهگرا؛ همکنشی آشتیجویانه میان انسان و طبیعت
فریاد زمین را بشنویم
ما در عصر عجیبی زندگی میکنیم. عصری که سرعت و پیچیدگی، دو ویژگی اساسی آن بهحساب میآیند. در دنیای مدرن امروزی، تکنولوژی شرایط زیست بشر را دچار تغییر و تحولات اساسی کرده است و هر انسانی بهگونهای در تعامل و ارتباط با دیگران قرار گرفته است. گویا همه در سرنوشت یکدیگر تأثیرگذار هستیم و این یک دوره متفاوت به لحاظ تاریخیست که نمیتوان از کنار آن بهسادگی عبور کرد. درکنارهمبودن جهانی را، هم میتوان یک فرصت و هم یک تهدید جدید دانست. فرصت از این منظر که شما بهگونهای احساس تنهایی نخواهید کرد و با تعامل و ارتباط ازطریق شبکههای اجتماعی به دیگران میپیوندید و گاهیاوقات صدای شما بهگونهای متفاوت در گوش دیگران شنیده میشود و همه اینها کمک میکند تا انسان امروزی بتواند راهی برای عبور از تنهایی بیابد؛ اما اگر بخواهیم واقعبینانه و عمیقتر نگاه کنیم شاید به این نتیجه برسیم که علیرغم این باهمبودن احساس تنهایی عمیقی در ما وجود دارد و از منظری میتوان گفت که هر انسانی بهنوعی تهدیدهایی را بر روی کره زمین ایجاد میکند. بهعبارتدیگر؛ باتوجهبهاینکه دانش و آگاهی ما نسبت به سرنوشت انسان و طبیعت بهمرور دچار فراموشی شده است، با پدیدهای بهنام «نابودی انسان و طبیعت» دستبهگریبان هستیم. درواقع طبیعت هرروز دچار چالشها و تناقضهایی میشود که ناشی از تصمیمگیریها و ارادههای مبتنی بر سوداگری بشریست. شاید شما بگویید ما چگونه میتوانیم بر سرنوشت جهان تأثیر بگذاریم؟ بهواقع اگر نگاه عمیق به زندگی خود بیندازیم، با نمونهها و نمودهای فراوانی ازاینتهدیدها روبهرو خواهیم شد. بهعنوانمثال؛ وقتیکه صبح از خواب بلند میشویم و یک بطری آبمعدنی را برای نوشیدن آب باز میکنیم از همینجا شرایط افزایش پلاستیک را در کره زمین ایجاد کردهایم و وقتیکه در دوش گرفتن یا شستوشوی ظروف از شیر آب، هیچ توجهی به میزان مصرف آن نداریم، بهنوعی این شرایط نابهنجار را گسترش میبخشیم و وقتیکه با اتومبیل خود به محل کار میرویم و هرگز موتور این اتومبیل را تنظیم نمیکنیم، با ایجاد آلودگی هوا و تولید کربن بهنوعی شرایط را برای دیگران نابهنجار میکنیم. نکته مهمی ایناستکه بشر امروز کمتر به معنای عشق جامعهگرا توجه میکند. درواقع ما به این نتیجه نرسیدهایم که میتوانیم با دوست داشتن انسانهایی که نمیشناسیم، راهی متفاوت را در زندگی بپیماییم. درهرحال این توجه به عشق به همه انسانها و عشق به کره زمین نکتهایست که اگر به آنها توجه شود، میتواند تفاوتهایی را ایجاد کند. درواقع اگر ما مسئولیت اجتماعی خود را بدانیم، باید به مصادیق بسیاری در زندگی توجه کنیم. مثلاً شما تصور کنید هربار که حین مسواک زدن آب را میبندید یا وقتیکه میدانید در خانه شیر آب شما نشتی دارد و درراستای حل این موضوع اقدام میکنید، چه حرکت مثبتی انجام میدهید. گفته میشود؛ ممکن است روزانه 90 گالن یعنی حدود (۳۴۰لیتر) آب در اثر چکه، اتلاف شود. پس اگر بتوانیم همه اینها را شناسایی کنیم، اقدامات کوچک و مثبتی انجام دادهایم. یا مثلاً تصور کنید وقتیکه نوشیدن آب از بطری را متوقف میکنیم هم ازلحاظ مالی بهصرفه اقتصادی رسیدهایم و هم اینکه در فرایند کاهش زبالههای پلاستیکی اقدام مؤثری کردهایم یا تصور کنید که تصمیم میگیریم زندگی متفاوت و هوشمندانهای را مدنظر قرار دهیم. مثلاً امروزه دورکاری میتواند یکی از شیوههای مؤثر باشد. اگر بتوانیم از مدیر و رئیس مربوطه دورکاری را طلب کنیم، هم بهنوعی به طبیعت و هم به زندگی خانوادگی خود کمک کردهایم؛ اما این روزها کمتر به مقوله پیادهروی توجه میشود. متأسفانه بهدلیل آلودگی بیشازحد هوا بهنظر میرسد که پیادهروی و دوچرخهسواری در اولویت است؛ اما تبلیغ نمیشود. ازطرفدیگر؛ باتوجهبهاینکه دوچرخهسواری و پیادهروی باعث کاهش درخواست و مطالبهگری اتومبیل میشود، کارخانههای بزرگ اتومبیلسازی جهان چندان علاقهای به رشد و گسترش پیادهروی و دوچرخهسواری ندارند؛ درحالیکه اگر این اقدام صورت گیرد، هم به کم شدن آلودگی هوا کمک کردهایم و هم به سلامتی خود توجه نشان دادهایم. نکته و چالشی که در اینجا وجود دارد ایناستکه عدهای میگویند چرا ما باید درخصوص محیطزیست اقدامات بازدارنده مثل بستن شیر آب یا استفاده از دوچرخه بهجای اتومبیل را مدنظر قرار دهیم درحالیکه میلیونهانفر در جهان اینکار را انجام نمیدهند؟ شاید لازم است که نگاهی عشقمحور را مدنظر قرار دهیم. «بیل نای» بر این اعتقاد است که: «اگر فردی تصمیم میگیرد که برای ترک دنیا راهحلی پیدا کند، گاهی بهترین کار ایناستکه زبالههای دیگران را جمعآوری کنیم». درک کمک کردن به اقدامات نادرست دیگران نوعی نگرش عشقمحور است که جهان را بهسمت بهترشدن میبرد. ما باید به این سمت برویم و بپذیریم که زمین چیزیست که همه ما در آن مشترک هستیم و این هنر نگهداشت زمین، موضوعیست که باید مدنظر قرار گیرد. درواقع شاید این ضربالمثل آفریقایی بسیار حائزاهمیت باشد که میگوید: «خورشید، یک روستا را فقط به خاطر کوچک بودنش فراموش نمیکند». درواقع زمین، هیچ موجودی را در روی خود به فراموشی نمیسپارد و برای همه انسانها مواهبی را درنظر میگیرد؛ اما این انسانها بهدلیل خودخواهیها و سوداگری کمتر میتوانند زمین را بهمثابه واقعی آن درک کنند. ما باید بهسمتی برویم که این شعار را مدنظر قرار دهیم: «مواظب زمین باشید؛ چراکه زمین از شما مراقبت خواهد کرد. زمین را ویران نکنید؛ چراکه اگر زمین را ویران کنید، زمین نیز عصبانی میشود و شما را ویران خواهد کرد». در شکلگیری پدیده کرونا به این نتیجه رسیدیم که بیتوجهی بشر میتواند چه تأثیرات نامطلوبی برجای بگذارد و بهگونهای این غفلت، باعث حمله طبیعت علیه بشر شد که درنتیجهآن، مرگ انسانها رقم خورد. پس در اینجا ضرورتهایی در زندگی ما مطرح میشود که باید به آنها توجه ویژهای شود. مثلاً اینکه ما باید بازیافت را بهصورت یک فرهنگ مهرورزانه مدنظر قرار دهیم. سالانه میلیونهاتن کاغذ توسط خانوارهای ایرانی و مردم جهان مصرف میشود که همه اینها میتواند شرایط را برای ما دشوار کند. بهتر است از همین امروز استفاده از بشقاب، قاشق، لیوان و فنجان و دستمال یکبارمصرف را بهصورت جدی متوقف کنیم. بهتر است، محصولاتی را خریداری کنیم که امکان بازیافت آن وجود دارد. مثلاً توصیه میشود، کاغذ خود را در سطل بازیافت قرار دهیم تا به کاهش آلودگی کمک کنیم. نکته مهم بحث توجه به فرهنگ کمپوست است. در سال ۲۰۱۸ آمریکایی ۴/۲۹۲میلیونتن زباله تولید کردند و تنها ۲۵میلیونتن از آن کمپوست شد؛ درحالیکه اگر همه آنها کمپوست میشد، شاید شرایط بهگونه دیگری رقم میخورد. ما باید از دولتها بخواهیم که کمپوست را جدی بگیرند و بهنوعی بتوانیم با تبدیل زبالهها به مواد متعالی راه بهتری را برای زندگی خود دنبال کنیم. نکته دیگر درخصوص مصرف انرژی عاقلانه و عاشقانه است. بسیاری از الگوهای انرژی ایرانیها، مصرف بیشازحد جهانی را نشان میدهد. ما باید بتوانیم پنجرهها و درهای خانه خود را برای اتلاف گرما و سرما عایقبندی کنیم. اگر در و پنجرههایمان قدیمی هستند باید در پی تعمیر یا تغییر آنها اقدام کنیم. بهتر است وقتیکه در خانه هستیم در برابر سرما، لباسهای بیشتر بپوشیم؛ همچنین میتوانیم با نصب یک ترموستات برنامهریزیشده وقتیکه در خانه نیستیم، در سیستمهای گرمادهی خود بهگونهای تغییر ایجاد کنیم که آنها در صورت عدم حضور ما، کار نکنند. همه اینها میتواند کمک کند تا زندگی ما دچار تغییر و تحول شود؛ اما واقعیت ایناستکه همه اینها اقداماتیست که بهمرور باید درخصوص آنها فرهنگسازی شود. شاید نیاز است که رسانهها و دولتها دراینزمینه نقش فراگیری را ایفا کنند. امروزه گفته میشود که تولید مواد غذایی بهخصوص گوشت قرمز درصد بالایی از گازهای گلخانهای را تشکیل میدهد. ما باید بتوانیم نوع غذا خوردن خود را تغییر دهیم؛ یعنی بهکاربردن و استفاده از غلات کامل، سبزیها و میوهها و آجیلها؛ و اینکه در پی آن، گوشت قرمز و فرآوری شده را کمتر مصرف کنیم. ما باید میوه و سبزیها را بهمثابهای که انسان را به خود واقعی او نزدیکتر میکند، مدنظر قرار دهیم. انسان عاشق، انسانیست که تلاش میکند از غذاهای طبیعی بیشتر مصرف کند. بیایید این نکتهای که «آنتوان دو سنت آگزوپری» بیان میکند را مدنظر خود قرار دهیم. «اول صبح مراقبت خودت هستی، دندانهایت را مسواک میزنی و صورتت میشویی، درست است. خوب دومین کاری که باید انجام بدهی ایناستکه مراقبت سیاره زمین باشی؛ بنابراین مراقبت از سیاره زمین مثل مسواک زدن و غذا خوردن مقولهای بسیارمهم است که باید مدنظر قرار گیرد. ما باید در خانوادهها و مدارس این موضوع را به بچهها آموزش دهیم. اگر نتوانیم طبیعت را نجات دهیم، باید بپذیریم که زندگی بشر بر روی کره زمین چندان دوام نخواهد آورد». بهیاد داشته باشید که طبیعت مرتباً ما را به نظارهکردن در خود دعوت میکند. همهچیز در طبیعت ما را دعوت میکند تا آنچه هستیم، باشیم. بهترین کاری که میتوان در هنگام بارندگی انجام داد ایناستکه بگذاریم باران ببارد. چشمهای زیادی از چمنزارها میگذرد؛ اما تعداد کمی از آن چشمها، میتوانند گلها را ببینند؛ بنابراین ما باید بهسمتی برویم که طبیعت را بهمثابه حقیقت آن درک کنیم. درحالحاضر نوع نابارور تکنولوژی باعث شده است که ما طبیعت را موردتوجه قرار ندهیم. بیایید از همین امروز به این فکر کنیم که چگونه میتوانیم به طبیعت کمک کنیم. شاید با کاشتن درخت بهگونهای بتوان راه متفاوتی را طی کرد. گزارش سازمان ملل متحد درمورد تغییرات آبوهوایی در سال ۲۰۲۲ نشان میدهد که اوضاع هماکنون بدتر از هرزمان دیگر است. انتشار گازهای گلخانهای همچنان در حال افزایش است و بیشتر کشورها انتشار کربن را کاهش نمیدهند؛ اما یک راه طبیعی برای مبارزه با تغییرات آبوهوایی وجود دارد. درخت بکاریم. درختان بهطور طبیعی کربن هوا را جذب میکنند. یک درخت جوان میتواند co2 را بهمیزان پنجکیلوگرم جذب کند. این فقط یک درخت کوچک است که نقش چنین فراگیری را در طبیعت ایفا میکند. هنگامیکه این درخت به حدود ۱۰سالگی میرسد در مرحله پربار خود میتواند ذخیره فراوانی از کربن را در خود داشته باشد. درختان میتوانند کمک کنند تا انواع زائد دیگر ازجمله دیاکسید گوگرد، اکسیدهای نیتروژن و ذرات کوچک را از هوا حذف کنیم. نگاه عشقمحور با کاشت درخت امکانپذیر خواهد شد. نکته دیگر اینکه ما باید دست از مصرف پلاستیک برداریم. آمارها تکاندهنده است. مردم در سراسر جهان در هر دقیقه یکمیلیون بطری پلاستیکی نوشیدنی میخرند و سالانه تا پنجتریلیون کیسه پلاستیکی یکبارمصرف استفاده میکنند. انسانها به پلاستیک معتاد هستند و تقریباً فقط نهدرصد آنها بازیافت میشود و ۹۱درصد آنها در طبیعت باقی میمانند؛ یعنی درواقع ما درحال تبدیلکردن زمین به یک زبالهدان بزرگ هستیم. بیایید برای آنکه زندگی متفاوت داشته باشیم، به تخیل طبیعت نزدیک شویم. در تخیل طبیعت معیاری بهنام آرامش، صلح و عشق وجود دارد. ما باید عشق را از طبیعت بیاموزیم. طبیعت به ما میگوید که بشر باید برای پیشرفت خود راههای متفاوتی را بپیماید. ما باید مسیر سوداگری و رسیدن به انباشت سرمایه را تغییر دهیم. نظام سرمایهداری باید وارد فاز جدید شود و این فاز جدید یعنی تحول در معنای زندگی که در فرهنگ غنی ایرانی وجود دارد. در نگاه شعرا و ادبای ما نیز نگاه متفاوتی به طبیعت دیده میشود. مولانا در شعری میگوید:
عارفان را سرمهای هست آن بجوی/ تا که دریا گردد این چشم چون جو
درواقع مولانا تلاش میکند با نگاه عرفانی و عاشقانه خود طبیعت را نه بهمثابه یک امر توصیفی بلکه بهمعنای خلاقانه آن بیان کند. طبیعت در نزد مولانا هرگز یک امر بیجان و بیکلام نیست. او میگوید:
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم/ با شما نامحرمان ما خامشیم
بنابراین نگاه او نگاهی متفاوت و خلاقانه به طبیعت و هستیست.
یا سهراب سپهری در شعری میگوید:
ماه بالای سر آبادی است
اهل آبادی در خواب است
باغ همسایه چراغش روشن،
من چراغم خاموش
ماه تابیده به بشقاب خیار، به لب کوزه آب
غوکها میخوانند
مرغ حق هم گاهی
کوه نزدیک است، پشت افراها، سنجدها
و بیابان پیداست
سنگها پیدا نیست، گلچهها پیدا نیست
سایههایی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست
نیمهشب بباید باشد
دب اکبر آن است، دو وجب بالاتر از بام
آسمان آبی نیست، روز آبی بود
یاد من باشد فردا، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم
یاد من باشد فردا لب سلخ، طرحی از بزها بردارم،
طرحی از جاروها، سایههاشان در آب
یاد من باشد، هر چه پروانه که میافتد در آب، زود از آب
درآورم
یاد من باشد فردا لب جوی، حولهام را هم با چوبه بشویم
یاد من باشد تنها هستم
ماه بالای سر تنهاییست
در این شعر سهراب سپهری به زیبایی تلاش میکند تا تصویرهایی عاشقانه و پر از ستایش را از طبیعت نشان دهد؛ بنابراین در نگاه شاعران ایرانی توجه به طبیعت و اینکه انسان عاشق باید بتواند با طبیعت رابطهای دوسویه دیالکتیکی برقرار کند، مدنظر قرار دارد. باید بتوانیم این نگاه عمیق را درک کنیم. طبیعت به ما این آگاهی را میدهد که بتوانیم خودپرستی را در خود باطل کرده و به دیگران توجه کنیم. «سولویف» در کتابی با عنوان «معنای عشق» میگوید: «حقیقتی که وجود درونی آدم را همچون یک نیروی زنده به تملک خود درمیآورد و او را از ادعای دروغین من بودنش رهایی میبخشد، عشق است. عشق نسخ واقعی خودپرستی، تزکیه حقیقی و رستگاری شخصیت آدمیست. عشق عظیمتر از آگاهی عقلیست. آگاهی عقلی، نمیتواند مانند یک نیروی نجاتبخش درونی عمل کرده؛ شخصیت آدمی را اعتلا داده و منیت او را نسخ و باطل کند. سپاس فراوان شامل آگاهی عقلی باد که یک بشر میتواند بهوسیله آن، شخص خود، شخصیت واقعی خود را از خودپرستی فرق داده و بنابراین خودپرستی را فدا کرده و خود را به عشق تسلیم کند». «سولویف» در جایی دیگر از همین کتاب میگوید: «معنی و ارزش عشق بهمثابه یک احساس آناستکه واقعاً ما را وادار و مجبور میکند که با تمام وجودمان برای دیگری همان اهمیت مرکزی مطلق را قبول کنیم. ما درنتیجه نیروی خودپرستی تنها در وجود خودمان از آن آگاه و باخبر هستیم. عشق نهتنها ازآنجهتکه یکی از احساسات ماست دارای اهمیت است؛ بلکه ازاینجهت هم که درنتیجهآن همه امیال و علاقه خودمان در زندگی به دیگری همانند تغییر محل زندگیمان منتقل میکنیم، بااهمیت است». براینمبنا شاید بتوان این نگاه «سولویف» را برداشتی عمیقتر درنظر گرفت و اینگونه بیان کرد که انسان با باطلکردن خودپرستی میتواند به دیگران بهویژه طبیعت توجه ویژهای داشته باشد. این شرایط، ایجاد آشتی بین انسان و طبیعت موضوع و سوژه اصلیست که باید در هزاره سوم به آن توجه شود.
مهرداد ناظری*جامعهشناس و استاد دانشگاه