کد خبر:
293077
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۲ شنبه ۱۹ فروردين -
07:24
سخن مدیرمسئول
قصه پرغصه استقلال، پرسپولیس
علیاکبر بهبهانی
مثلاینکه قرار نیست چرخ روزگار بر وفق مراد دو باشگاه مردمی و پرطرفدار استقلال و پرسپولیس بچرخد؛ تاجاییکه قصه این دو باشگاه بسیار پرغصه شده و شاید حدود 60میلیون از جمعیت کشور باید برای این دو باشگاه همیشه غصهدار باشند؛ حالآنکه همین مردم در بزنگاه تاریخی بهاصطلاح نیمهخصوصیسازی و از زیر یوغ وزارت ورزش رها شدن، رستاخیزی مثالزدنی را بهوجود آوردهاند و تمام سهام عرضه شده این دو باشگاه توسط سازمان خصوصیسازی، توسط هواداران عاشق و طرفدار این دو باشگاه خریداری شده و به نگرانی مردم پایان داده است؛ اما صدحیف که این خوشباوری در اندکمدتی جای خود را به یأس، نومیدی و نگرانی همگانی داد تا این مردم عشاق فوتبال بفهمند و بدانند که بناست این دو باشگاه سروسامان بگیرند. شاید هم تغییرات پیدرپی مدیریتی آفتی شده است که آرامش را از مردم نجیب ما در این مورد بگیرد و باز رسیدهایم به جایی که به درد بیدرمان چه کنم گرفتار آییم و مجدداً کاسه گدایی بهدست بگیریم و از عشاق وفادار که در سرما و گرما، بیشتر از هر دستگاهی، یار و پشتیبان فوتبال و این دو باشگاه محنتزده هستند تقاضای کمک کنیم و اینبار مدیرعامل استقلال مجدداً از تماشاگران هوادار استقلال تقاضای کمک کند. نه آقای مدیر! شما هیئتمدیره چه کردهاید که بازهم هواداران از نان خود بکاهند و جریمه بیبرنامگیهای شما را بدهند که دراینراستا ناگهان دلهای 30میلیون طرفدار استقلال بهخاطر عدم مدیریت شما به درد بیاید. زمانیکه شنیدند چون سال قبل امسال هم از مسابقات باشگاهی آسیا محروم شدهاند، بعد بسان همیشگی و بازی دوران کودکی «کی بود کی بود؟ من نبودم»، گناه بیتدبیری را به گردن قبلیها بیندازید و این سریالیست که تمامی ندارد. سال قبل این دو باشگاه از فوتبال باشگاههای آسیا اخراج شدند و امسال هم تا این لحظه اخراج استقلال قطعی شده و بازهم بهواسطه عدم پرداخت پول مربی و بازیکن استقلال این تراژدی تکرار شده است که عدهای را باور به ایناستکه در چندروزآینده این شتر در خانه پرسپولیس هم میخوابد. آنوقت 30، 40میلیون دیگر هم غمزده، افسرده و بیتقصیر و بیتدبیر نظارهگر خودخواهیهای، بیتدبیریها و عدم مدیریت در وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال و دو باشگاه مردمی استقلال و پرسپولیس، زانوی غم در دست بگیرند و ما نویسندگان هم هر چه بنویسیم، هر چه بگوییم، نالههای آهسته خود را به فریاد تبدیل کردهایم؛ اما به گوش مسئولین ورزش فوتبال هیچ اثری نداشته و ندارد و بازهم اگر بهگفته شاعر کشورمان تپیدنهای دلها ناله شود و سپس تبدیل به فریاد شود، باز گوش شنوایی وجود ندارد که ندارد! و با این روال حتی یک استاد و قهرمان آسیا که دکترای تربیتبدنی هم دارد و خود دلسوخته ورزش است و خاک زمینهای ورزش را بسیار خورده است، هم نمیتواند درد فوتبال را درمان بکند، چرا؟ این سوالیست که همه پاسخ آن را میدانند. چون فوتبال و هیئتهای مدیره این باشگاهها مردمی یا ورزشی نیستند و اگر هم باشند از جنس تحمیلی هستند که نمیتوانند زیادی دل بسوزانند و کاسه داغتر از آش شوند و ما بازهم ماندهایم که به خداوند رحمان و رحیم متوسل شویم و از درگاهش طلب یاری کنیم و بگوییم خدایا این سفر کی میرسد سر و آیا ممکن است روزی را ببینیم که فوتبال ما دارای سازمانی قوی، مردمی و مستقل شود که کارها، به دست باکفایت آنان شکل و رنگ مستقل بگیرد تا بازهم شاهد اخراج تیمهای پرطرفدار کشور نباشیم و در پایان امیدواریم سازمان خصوصیسازی، با نظارت دقیق و موشکافانه با یک حسابرسی دقیق تکلیف این دو باشگاه مردمی را برای همیشه روشن نماید تا مردم با دلهای آرام به تشویق و طرفداری از این تیمها اقدام کنند.