آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
انیس واردا؛ و همه مستندسازان برتر تاریخ سینما
کد خبر: 333458 | تاریخ مخابره: 1402 چهارشنبه 14 تير - 07:16

انیس واردا؛ و همه مستندسازان برتر تاریخ سینما

فیلم‌ها همیشه «وسیله‌ای عالی» برای داستان‌سرایی و انتقال دانش بوده‌اند. ژانر مستند عمدتاً بر روشنگری مخاطب از موضوعات مختلف تمرکز دارد و به ابزاری برای ارائه دیدگاه انتقادی از رویدادهای خاص تبدیل شده است. دراین‌مقاله از Wedio، تعدادی از بهترین مستندسازان جهان معرفی شده‌اند.

«انیس واردا» را «مارتین اسکورسیزی» یک‌زمانی «خدای سینما» نامیده بود. دهه‌ها کار مستند البته باعث می‌شود تا او را واقعاً یک اسطوره بنامیم. هنرمندی الهام‌بخش در سینما که سبکش به‌عنوان مستندساز، بر ادغام واقعیت و داستان متمرکز بود. یکی از کارهای شاخص او «کلئو از ۵ تا ۷» است که اگرچه جزو مستندهایش نیست؛ اما نمی‌توان از آن یاد نکرد. زیبایی‌شناسی «واردا» به‌شدت از نئورئالیسم الهام گرفته شده بود و خودش تأثیری پیشرو بر موج نو فرانسه داشت. بهترین مستندهای او «پلنگ‌های سیاه» (۱۹۶۸)، «خوشه‌چین‌ها و من» (۲۰۰۰)، «سواحل آنیس» (۲۰۰۸) و «چهره‌ها، روستاها» (۲۰۱۷) هستند. در آثار او پرداختن به مسائل زنان و سایر تفسیرهای اجتماعی؛ البته با یک سبک تجربیِ متمایز، نمود داشت. استفاده‌اش از بازیگران غیرحرفه‌ای برای سینمای فرانسه در دهه ۱۹۵۰ نیز غیر‌متعارف بود. او اولین کارگردان زن برنده جایزه نخل طلای کن است.
«مایکل مور» معمولاً بر موضوعاتی مانند جهانی‌شدن و سرمایه‌داری تمرکز می‌کند. اولین فیلم او در سال ۱۹۸۹ باعنوان «راجر و من» اکران شد که تأثیرات اقتصادی بر جمعیت محلی «فلینت» (زادگاهِ خودِ کارگردان)، پس از بسته‌شدن کارخانه‌های خودروسازی «جنرال‌موتورز» را به‌تصویر می‌کشد. او همچنین مستند «بولینگ برای کلمباین» را ساخت و دراین‌فیلم به بررسی و یافتن دلایل تیراندازی در مدرسه «کلمباین» در سال ۱۹۹۹ پرداخت. او با این اثر، سعی بر نقدوبررسیِ فرهنگ حمل اسلحه در «ایالات‌متحده» داشت. او در «فارنهایت ۱۱/۹» نگاهی انتقادی به ریاست‌جمهوریِ دولت «بوش»، جنگ عراق و پوشش رسانه‌ای داشت؛ و هم به نخل طلای کن و هم به فروش بالا دست یافت. آنچه در همه مستندهایش مشترک است، سبک انتقادی و تهاجمی‌اش است. او هرگز از پرسیدن سؤالات سخت نمی‌ترسد و همیشه درجست‌وجوی حقیقت است.
«الکس گیبنیِ» برنده جایزه ‌امی، ازسوی مجله Esquire به‌عنوان یکی از «مهم‌ترین مستندسازان زمان ما» نامیده شده است. آثار او معمولاً افراد صاحب قدرت و مسیرهای معمولاً غیراخلاقی‌ که آن‌ها دنبال می‌کنند تا به مقاصدشان برسند را به‌نمایش می‌گذارد. او بیشتر به‌خاطر ساخت «مخترع: برویم در سیلیکون‌ولی خون به‌پا کنیم» شهرت دارد؛ مستندی درباره «الیزابت هولمز» و شرکتش «ترانوس» که درزمینه توسعه روش‌های جدید برای تست‌های تشخیصی آزمایشگاهی با‌استفاده‌از خون فعالیت می‌کرد و به کلا‌ه‌برداری متهم و محکوم شد. «گیبنی» در سال ۲۰۰۵ مستند «انرون: باهوش‌ترین پسران اتاق» را ارائه کرد و داستان شرکت «انرون» و سوء‌رفتاری‌ که برای فریب‌ میلیون‌ها مشتری انجام دادند را بازگو کرد.
«کلود لَنزمن» فیلم‌ساز فرانسوی بود که مستندهایی را برپایه جنگ جهانی دوم و عواقبش، از دیدگاه یهودیان خلق کرد. او در سال ۱۹۴۲ پس از فرار خانواده‌اش از اروپای شرقی به فرانسه، بخشی از جبهه مقاومت فرانسه شد. درحالی‌که او مستندهای بسیاری را خلق کرده؛ اما هیچ‌یک به معروفیتِ «شوآ» که در سال ۱۹۸۵ اکران شد، نرسید. مستند حماسیِ ۶۱۳دقیقه‌ایِ او درباره «هولوکاست» را باید یک اثر واقعاً دراین‌زمینه خاص نامید؛ زیرا بدون استفاده از هیچ فیلم آرشیوی، روایت می‌شود. او دراین‌فیلم با بازماندگان، شاهدان، مورخان، مبارزان مقاومت و نازی‌های سابق مصاحبه می‌کند. این فیلمِ عظیم، طی ۱۱سال ساخته شده است.
«ژیگا ورتوف»؛ هنرمند روسی و پیشرو در دنیای فیلم‌سازی بود. او بیشتر به‌خاطر ابداع چندین تکنیک سینمایی مانند «اسلوموشن»، «فریز فریم»، «جامپ‌کات» و «اسپلیت اسکرین» شهرت دارد و این‌ها را اولین‌بار در مستند معروفش؛ «مردی با دوربین فیلم‌برداری» (۱۹۲۹) استفاده کرد. این اثر تجربیِ صامت، زندگی در مسکو، کی‌یف و اودسا را به‌تصویر می‌کشد؛ و «زیستِ صنعتیِ» مردمی را نشان می‌دهد که سوژه‌های مستند هستند. فیلم او پس از انتشار به‌شدت موردانتقاد قرار گرفت و توسط عموم مخاطبان رد شد؛ بااین‌حال، اکنون بسیاری آن‌را یکی از بهترین و مهم‌ترین فیلم‌های ساخته‌شده می‌دانند.
«چارلز فرگوسن»، کارگردان برنده اسکار است. او کار خود را به‌عنوان مؤسس یک شرکت نرم‌افزاری آغاز کرد که آن‌را در سال ۱۹۹۶ به «مایکروسافت» فروخت. در سال ۲۰۰۵ کارگردانی و تهیه‌کنندگی اولین فیلمش «پایانی متصور نیست» را آغاز کرد که به عراقِ پس از جنگ می‌پردازد و به‌طورخاص، بر نحوه مدیریت دولت «بوش» در جنگ عراق و اشغال آن‌کشور متمرکز است. او همچنین مستند «کارِ خودی‌ها» را درمورد «بحران مالیِ اواخر دهه ۲۰۰۰» ساخت که برایش جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه مستند را در سال ۲۰۱۰ به‌ارمغان آورد. استقامت «چارلز» درجست‌وجوی حقیقت، چیزی‌ست‌که او را به مستندسازی بزرگ تبدیل می‌کند. او تنها چهار مستند ساخته؛ اما باتوجه‌به تحقیقات گسترده‌ای که درمورد آن‌ها انجام داد، هیچ‌کس شک ندارد که باید او را چهره‌ای اثرگذار دراین‌زمینه نامید.
«مایکل آپتد» فیلم‌ساز و مستندساز انگلیسی بود. «گوریل‌ها در مه» و «نل» و «دنیا کافی نیست» از مطرح‌ترین فیلم‌های سینمایی او در ژانرهای داستانی هستند. بااین‌حال، نمی‌توان از مجموعه مستند نُه اپیزودیِ او به‌نام Up که با حضور ۱۴ انگلیسی و به‌تصویرکشیدنِ زندگی آن‌ها ساخته شده است، به‌راحتی گذشت. مستندی که از هفت‌سالگیِ این‌افراد شروع شد و در ۶۳‌سالگی‌شان به‌پایان رسید! او چند مستند موسیقی نیز با تمرکز بر چهره‌هایی نظیرِ «استینگ» و «بوریس گریبنشچیکوف» ارائه کرد و در سال ۱۹۹۴ با مستندی به‌نام «به‌سوی کوهستان» که داستان تظاهرات میدان «تیان آنمن» در سال ۱۹۸۹ را دنبال می‌کرد، نگاهش را تغییر داد.
«آصف کاپادیا» کارگردان بریتانیاییِ برنده جوایز اسکار، بفتا، گرمی و … است. شناخته‌شده‌ترین اثر او، سه‌گانه مستند «سنا»، «امی» و «دیگو مارادونا» است. همه آن‌ها روایت‌محور بوده و از تعداد زیادی فیلم آرشیوی استفاده می‌کنند که برخی قبلاً دیده نشده بودند. «سنا» داستان «آیرتون سنا»؛ راننده فرمول ۱ برزیلی را دنبال می‌کند و به بررسی حرفه بسیارموفق و مرگ نابهنگامش می‌پردازد. «امی» داستان «امی واینهاوسِ» خواننده را دنبال می‌کند و تصاویر آرشیوی به‌همراهِ مصاحبه با افراد مختلف درباره او را ارائه می‌دهد و پرتره‌ای صمیمی از زندگی و حرفه این هنرمند که با مرگی نابهنگام به‌پایان رسید، به‌نمایش می‌گذارد. «دیگو مارادونا» نیز داستان این بازیکن افسانه‌ای فوتبال را روایت می‌کند. این سومی، تنها اثر او دراین‌تریلوژی به‌شمار می‌رود که هنگام اکرانش، سوژه‌اش زنده بود. «مارادونا» در سال ۲۰۲۰ درگذشت؛ اما فیلم «آصف کاپادیا» در سال ۲۰۱۹ پخش شد.
«استیو جیمز» بیشتر به‌خاطر ساخت «رؤیاهای حلقه» معروف است. بسیاری آن‌را یکی از بهترین آثار مستند تمام دوران می‌دانند. این فیلم، داستان دو دانش‌آموز دبیرستانی آفریقایی-آمریکایی و رؤیای آن‌ها برای بازی در NBA (معتبرترین لیگ بسکتبال جهان) را دنبال می‌کند. بسیاری آن‌را یک گاه‌شمار فرهنگی و نگاهی واقع‌بینانه به زندگی آمریکایی می‌دانند. او همچنین مستند «استیوی» را خلق و در آن، با «استیوی فیلدینگ» که قبلاً معلمش بود، ارتباط برقرار کرد؛ آن‌هم درحالی‌که زندگی «استیوی» از زمان تدریس خصوصی، بدتر شده است. او «آباکوس: به‌اندازه‌کافی کوچک برای زندانی‌شدن» را نیز ساخت که بر ماجرای «بانک فدرال آباکوس» تمرکز دارد؛ تنها بانکی که پس از بحران مالی ۲۰۰۷، با اتهامات جنایی روبه‌رو شد.
«کربی دیک»؛ کارگردان، تهیه‌کننده، تدوینگر و فیلم‌نامه‌نویس است و چند‌‌بار نامزد جایزه آکادمی برای کارهایش شده. او برای روشن‌کردن بی‌عدالتی‌ها در جهان کار و بر موضوعاتی تمرکز می‌کند که انگار با همه اهمیتشان، جایی برای پرداختن به آن‌ها نیست. او مستند «پیچ‌وتاب ایمان» را در سال ۲۰۰۴ ساخت که ماجرای مردی را روایت می‌کند که درمواجهه‌با کلیسای کاتولیک، به کنکاش کودکی خود می‌پردازد. همچنین فیلم «جنگ نامرئی» را کارگردانی کرد که بر تجاوز جنسی در ارتش آمریکا تمرکز دارد؛ با افزایش روزافزون تعداد زنان در ارتش، صاحبان قدرت، از زیردستان خود سوءاستفاده می‌کنند. این مستند سعی دارد فرهنگ زننده و بدرفتاری با زنان در ارتش «ایالات‌متحده» را افشا کند و بر فرآیند خسته‌کننده و پیامدهای گزارش‌دادنِ این جرائم، تمرکز دارد.
«جاشوا اوپنهایمر»؛ فیلم‌ساز بریتانیاییِ مقیم کپنهاگ است. او برای چندین فیلمش نامزد اسکار شده است. مستند او به‌نام «قصاب» (اقدام به کشتن) محصول ۲۰۱۲ بر روی شرکت‌کنندگان در کشتارهای دسته‌جمعی اندونزی طی سال‌های ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ تمرکز دارد. این مستند، با بازماندگان فجایع و نیز عاملان قتل‌ها مصاحبه دارد. او دراین‌فیلم، قاتلان را وادار می‌کند که قتل‌ها را دوباره به‌نمایش بگذارند! متعاقباً در «چهره سکوت» نیز به کشتار دسته‌جمعی در اندونزی پرداخت. «ورنر هرتسوگ» (فیلم‌ساز آلمانی) تهیه‌کننده اجرایی هر‌دو فیلمِ اوست. این فیلم، قصه برادر مردی را دنبال می‌کند که در سال ۱۹۶۵ به‌قتل رسیده است؛ او درحال‌تماشای فیلم قاتلان و همچنین رویارویی با آن‌هاست.
«جو برلینگر» چندین‌بار نامزد امی؛ و البته دوبار نیز برنده این جایزه شده و با ساخت مستند «بهشت گمشده ۳: تطهیر» به نامزدی اسکار دست یافت. مستندهای او معمولاً داستان‌های جناییِ واقعی و مسائل عدالت اجتماعی را دنبال می‌کنند. شناخته‌شده‌ترین مستند او سه‌گانه «بهشت گمشده» است که محاکمه نوجوانان متهم به ‌قتل و مثله‌کردن اجساد سه پسر را بررسی می‌کند؛ رویدادی تکان‌دهنده که ادعا ‌شد بخشی از یک آیین شیطانی‌ست. او به‌همراه «بروس سینوفسکی»، مستند «مراقبِ برادر» را ساخت. درباره قتلی‌ که در دهکده‌ای کوچک در نیویورک اتفاق افتاده و تاحدودی بر تضاد بین مردم شهر‌های کوچک و پوشش رسانه‌های خبری قتل تمرکز دارد.
«آدام کورتیس» یک فیلم‌ساز انگلیسی‌ست که مستندهای بی‌شماری برای BBC تولید کرده است. آثار او معمولاً به ظهور و سقوط افراد در قدرت درطول‌تاریخ و تلاش آن‌ها برای تغییر باورهای ایدئولوژیک پیروانشان می‌پردازد. سه‌گانه او باعنوان «قدرت کابوس‌ها» (۲۰۰۴) به بررسی ظهور سیاست ترس می‌پردازد که به‌ویژه پس از حملات ۱۱ سپتامبر ظاهر شد. سبک مشخص او ساخت فیلم‌های مستند به‌سبک «کُلاژ» است. او دوست دارد که جامعه‌شناسی، تاریخ سیاسی، فلسفه و روانشناسی را در وقایع بررسی کند. یکی از اثرگذاران بر نگرشِ او، «ماکس وبر» (جامعه‌شناس آلمانی) بوده است.
«امی برگ» یکی‌دیگر از فیلم‌سازان نامزد اسکار است که بیشتر به‌خاطر ساختنِ مستند جنجالیِ «از شر شیطان نجاتمان ده» در ۲۰۰۶ خبرساز شد؛ داستان کشیشی ایرلندی (الیور اوگریدی) تمرکز دارد که اعتراف کرد طی ۲۰‌سال حدود ۲۵ کودک را در کالیفرنیای شمالی مورد آزارواذیت قرار داده است. دراین‌اثر، او با این مرد که پس از گذراندن هفت‌سال زندان، به ایرلند عزیمت کرد، به‌گفت‌وگو نشست. او سپس در «جنیس»، زندگی و حرفه «جنیس جاپلین» را دنبال کرد؛ از اسطوره‌های موسیقی راک که در ۴ اکتبر ۱۹۷۰ بر‌اثر مصرف دُز بالای هروئین، کنار تختخوابش جان باخت. دراین‌مستند، تصویری کامل از سفر وی به‌سوی اوج و بعد، نابودی‌اش ارائه شده و شامل نامه‌هایی‌ست که طی ‌سال‌ها به دوستان، خانواده‌ها و همکارانش نوشته بود.
«ینوس متز پیدرسن» فیلم‌ساز دانمارکی‌ست که به‌خاطر ارائه «آرمادیلو» شهرت دارد؛ مستند زندگی روزمره سربازان دانمارکی در افغانستان (طی شش‌ماه) که در سال ۲۰۰۹ ساخته شد و از پرتنش‌ترین مستندهای ساخته‌شده است که در آن، تیم سازنده اثر، به‌هریک‌از سربازان نزدیک می‌شوند. آن‌ها زندگی شخصی سربازان را بررسی و آن‌ها را در گشت‌زنی‌ها دنبال می‌کنند. او همچنین مستند «پیوند قلبی» را در ۲۰۱۸ ساخت که روند ازدواج زنان تایلندی با مردان دانمارکی و علل و چگونگی شروع این‌ماجرا را دنبال می‌کند.
«فردریک وایزمن» بیش از ۴۰‌سال است که فیلم می‌سازد. او ترجمانِ چیزی‌ست‌که می‌توانید آن‌را یک «انسان‌شناس فیلم‌ساز» بنامید؛ هنرمندی که آثاری خلق می‌کند که عمدتاً بر زندگی روزمره افراد مختلف متمرکز است. او در مستند «لوح مالکیت: کتابخانه عمومی نیویورک» به کتابخانه‌های عمومی نیویورک سرک می‌کشد و دنیایی از اهل کتاب و ذی‌نفعان این‌عرصه را در ۹۲ شعبه کشف می‌کنند. «شهرداری» به چگونگیِ مدیریت «بوستون» می‌پردازد و بر عدالت نژادی، مسکن اجتماعی و مسائل آب‌و‌هوایی تمرکز دارد. «حماقت‌های تیتیکات» با بیماران زندانی بیمارستان دولتی بریج‌واتر برای اعمال مجرمانه ناشی از جنون، سروکار دارد. این فیلم در آلمان و ایتالیا تحسین‌برانگیز؛ و «وایزمن» مشتاق شد تا تعدادی ازاین‌گونه آثار تولید کند که به بررسی نهادهای اجتماعی (مانند بیمارستان‌ها، پلیس، مدارس و …) در «ایالات‌متحده» می‌پردازد. در سال ۲۰۲۲، این فیلم برای نگهداری در فهرست ملی فیلم ایالات‌متحده توسط «کتابخانه کنگره» به‌عنوان «از‌نظر فرهنگی، تاریخی یا زیبایی‌شناختی مهم» انتخاب شد.

مصطفی رفعت

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه