آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
در زندگی مدرن، همواره باید نگران فرهنگ‌و‌هنر بود
کد خبر: 333627 | تاریخ مخابره: 1402 دوشنبه 23 مرداد - 06:51

جواد یحیوی:

در زندگی مدرن، همواره باید نگران فرهنگ‌و‌هنر بود

جواد یحیوی که اخیراً با بازی در دو نمایش «ط...» و «سایه‌روشن» روی صحنه بوده است، از نگرانی خود برای وضعیت فرهنگ‌وهنر در جهان مدرن گفت. او که دوسال‌پیش هنگام بازی‌اش در «برلینگتون» بابت وضعیت تئاتر در دوران کرونا و در جهان مدرن دل‌مشغولی داشت، با وجود برطرف‌شدن خطرات کرونایی، همچنان این نگرانی را دارد. او که معتقد است اساساً در زندگی مدرن همواره باید نگران فرهنگ‌وهنر بود، دلایل این نگرانی را این‌گونه توضیح داد: «در زندگی مدرن مدام با چالش‌های جدیدی در حوزه‌های گوناگون از سلامت گرفته تا حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مهاجرت‌های بزرگ و ... مواجه می‌شویم و آن‌چنان درگیر پیامدهای زندگی مدرنیم که دراین‌فضا هنر کهن و باستانی تئاتر شرایط خاصی پیدا می‌کند. این هنر تاجایی‌که موفق شده خود را به روایت‌های مدرن‌تر و امروزی‌تر نزدیک کند و به شناخت زبان گفت‌وگو در روزگار خود توجه کند، توانسته همچنان خود را زنده نگه دارد ولی حتماً جایگاه و پز سزاواری که پیش‌ازاین داشته، از دست می‌دهد و هرروز دچار پسرفت می‌شود که البته مقصودم در شکل برگزاری یا تعداد اجراهای نمایشی نیست بلکه در کیفیت و روح این هنر است. در جهان مدرن، شمع تئاتر به‌دلیل ماهیت این هنر، هرروز کم‌فروغ‌تر می‌شود. هرچند عادت کرده‌ایم در جهان مدرن هرچیزی را به‌استخدام بگیریم و برای بهره‌برداری از آن، به‌شکل جدیدی از ارائه برسیم ولی گاه این‌شکل استفاده، کلمه یا تجربه‌ای را خالی از معنا می‌کند و سبب می‌شود تنها به پوسته‌ای از آن‌ دست پیدا کنیم». او بااشاره‌به رشد کمی آثار نمایشی در چندسال‌گذشته ادامه داد: «درست است که هر شب چندین اثر نمایشی روی صحنه می‌رود و چراغ تئاتر روشن است ولی خارج از صحنه‌های نمایش اتفاقات دیگری درحال‌وقوع است. به‌همین‌دلیل نسبت به سال‌های قبل برای احوال تئاتر و فرهنگ‌وهنر به‌مراتب نگران‌ترم زیرا همه تجربیات مدنی و اجتماعی که از سر می‌گذرانیم، به ما شناخت و آگاهی می‌دهند و ما را فعال‌تر، باتجربه‌تر و داناتر می‌کنند اما اگر امکان درستی برای بهره‌برداری از آن‌ها ایجاد نشود تا بتوانیم در حوزه فرهنگ هنر هم حرف بالغانه‌تری با یکدیگر بزنیم، این رسانه کم‌کم کارکرد خود را از دست می‌دهد. دراین‌وضعیت موفق نمی‌شویم همراه ذهن جامعه خود جلو برویم. متأسفانه در شرایط فعلی، با پول‌های عجیب و چرکی که باعث برگزاری کارهای بزرگ در فضاهای فرهنگی و اجرایی می‌شود، فکر می‌کنیم در تئاتر سرزمینمان چه کارهای عظیمی اتفاق می‌افتد ولی هیچ‌کدام، روح هنر را شکل نمی‌دهد. درحالی‌که روح هنر باید در تعاملی بالغ و پویا و به‌روز با آدم‌ها باشد و مأموریتش ایجاد فضای گفت‌وگوست تا بتوانیم آخرین دریافت‌هایمان را از زندگی ببینیم؛ بنابراین باید در فضای به‌روز فرهنگ‌وهنر درباره این‌ها حرف بزنیم اما اکنون این اتفاق نمی‌افتد. به‌این‌معناکه جامعه ما رفتاری نشان می‌دهد ولی در فضای فرهنگ و هنرمان هیچ گفتگویی درباره آن تجربه رخ نمی‌دهد». او با ابرازتأسف از بخش دیگری از مشکلات تئاتر افزود: «سالن‌های تئاترمان که مال سال‌هاپیش است، زبان و ادبیات و متونمان هم اکثراً کارهای کلاسیک است و در خلق فضاهایی جدید برای گفت‌وگو و ارائه آن به‌زبانی تازه، کُند و کاهل هستیم و هزاران دلیل و مانع داریم که سبب می‌شود تئاتر به‌زودی از دست برود. به‌طوری‌که هرروز در یک سراشیبی، رو به قهقرا هستیم و اگر نفهمیم درباره چه‌چیزی حرف می‌زنیم و ضرورت‌های حیاتی آن‌را درک نکنیم، جامعه با هیاهوی خود، گاهی توجه و تمرکز ما را از مبانی حیاتی زندگی پرت می‌کند و این اتفاق در تئاتر مانند بسیاری از پدیده‌های فرهنگی دیگر رخ می‌دهد. این‌ها مباحثی مفصل است و باید درباره آن با مصداق صحبت کرد که دچار کلی‌گویی نشویم و اجازه بدهید به‌همین‌مقدار اکتفا کنم». یحیوی درباره تجربه حضور هم‌زمان خود در دو نمایش گوناگون با دو فضای کاملاً متفاوت گفت: «این تجربه هم‌زمان در بازیگری برایم تازه است اما معتقدم نباید این‌کار را انجام داد. اگر توقعتان از خودتان صددرصد باشد و بخواهید تمام‌وکمال نقشی را ادا کنید و بخواهید با همه وجودتان درلحظه ایفای آن نقش حضور داشته باشید، این‌کار غیرممکن است». او که بازیگری تمام‌وقت و درگیر بودن با یک نقش را کاری تمام‌وقت می‌داند، افزود: «اینکه ناچار باشم به‌جای دو آدم فکر و رفتار کنم، به‌جز بخشی که خود واقعی من است، بسیاردشوار است و معتقدم آدم نمی‌تواند خودش را این‌اندازه تقسیم کند یا دست‌کم من بلد نیستم. شاید کسانی‌که تکنیکی‌تر هستند، بتوانند چنین کنند اما من که بازیگری نوآموز هستم، بااینکه شاید معدلم بد نباشد، ولی در لحظاتی نمی‌توانم همه تمرکزم را بر یک نقش بگذارم و گاهی این‌بخش کار، از کنترلم خارج می‌شود؛ بنابراین بهتر است تا می‌توانیم اجازه این هم‌زمانی را ندهیم. دراین‌مقطع، به‌دلایلی این اتفاق رخ داد ولی خوشحالم که انگیزه‌هایش مالی نبوده است». او که در «سایه‌روشن» در نقش یک هنرمند و در «ط ...» در نقش یکی از دوستان طیب بازی کرده است، درباره هریک‌از این تجربه‌ها گفت: «در ط ... فقط خطی از متن و ایده‌ای درباره شکل ارائه کار را می‌دانستم. گروه اجرایی نمایش دوستان نزدیکم هستند و بعدازاینکه در جریان ایده قرار گرفتم، متن را خواندم. با دوستی‌ایی که داشتیم، این ظرفیت ازسوی نویسنده وجود داشت اگر نکته‌ای درباره متن داشتم، بیان کنم ولی با خانم سعیده آجربندیان (کارگردان سایه‌روشن) سابقه آشنایی نداشتم. اولین‌گام آشنایی ما خواندن متن بود که آن‌را جذاب دیدم. سطح و جنسی از رئالیسم داشت و موضوعش هم درباره واقعیت‌ها و دغدغه‌های واقعی امروز ماست و به جزییاتی ارزشمند توجه کرده بود. در‌آغاز ساعت اجرای دو نمایش تداخل داشت و به‌همین‌دلیل از گروه سایه‌روشن عذرخواهی کردم تااینکه بعد از 20روز که متأسفانه این‌زمان را از دست دادیم، ساعت اجرای ط ... تغییر کرد. بازیگر دیگری جایگزین نکرده بودند و گویی دلمان به این همکاری بود». او که علاقه‌مند به همکاری با گروه جوان نمایش «سایه‌روشن» بوده، توضیح داد: «هیچ‌کدام از اعضای این‌گروه را نمی‌شناختم. همکاری با چنین گروهی تجربه‌ای متفاوت است نسبت به وقتی‌که با دوستان خود کار می‌کنیم. در گروه دوستان ممکن است برخی قواعد را به‌هم ببخشیم ولی در یک‌گروه جوان، کشف و شناخت از یکدیگر تجربه جذابی‌ست. ازسویی نسبت به این‌گروه احساس تعهد می‌کردم چون اول قول داده بودم؛ بنابراین این همکاری را پذیرفتم. هر دو کار تجربه خاص خود را دارد و جنس و شکل ارائه در هر دو متفاوت است. علی نمایش سایه‌روشن فیلم‌سازی جوان است که نمونه‌های آن‌را در جامعه دوروبرمان زیاد می‌بینیم. باید خود را در اجرایی مینی‌مال‌تر و فرمال‌تر تطبیق می‌دادم. توافق کردیم به رئالیسمی در اجرا دست پیدا کنیم که ارائه آن در فضای مینی‌مال برایم جذابیتی داشت». او که در نمایش «ط ...» در نقش حسین رمضان‌یخی که یکی از دوستان طیب بوده بازی کرده است، گفت: «این کاراکتر شاید هم‌نسل پدر من بوده؛ یک آدم لمپن لفاظ بددهن که قهوه‌خانه دارد و در کارهای مشکوکی هم حضور داشته و چاقوکشی هم کرده و در همه رفتارهایش هوچی‌گیری دیده می‌شود. این آدم در ارائه خودش نیازی به جنسی از شو‌آف یا همان هوچیگری دارد. حتی برای عزاداری هم قمه‌زنی را انتخاب می‌کند و همه‌چیزش فریاد و همه احساساتش اغراق شده است. درمقابل، علی سایه‌روشن، فرازوفرودش هم در کنش و هم عاطفه و کلام و بیان و آوا حتی فرازوفرود صدا، در دامنه محدودتری حرکت می‌کند که البته خطر مونوتون‌شدن هم دارد ولی او در چهار صحنه و بین صحنه‌های دیگر درآمد و رفت است. صحنه‌ها هم کوتاه‌تر هستند و این کنتراست‌ها کمک می‌کند که کار یکنواخت نشود». یحیوی درپایان بابیان‌اینکه قطعاً در هر دو کار اشکالاتی وجود دارد، یادآوری کرد: «گاهی در جاهایی تفاهم نداریم ولی در کار گروهی، کسی را به‌عنوان صاحب معنوی کار می‌شناسیم و خودمان را به او می‌سپاریم و می‌کوشیم به نهایت تفاهم با او دست یابیم. این‌گونه می‌توان به یک اثر شفاف رسید و اگر نتوانیم به‌طورکامل به آن دست پیدا کنیم، نوعی دیپلماسی وجود دارد که سبب ارائه بهتر کار می‌شود. هرچه‌بیشتر به زبان مشترک دست یابیم، مخاطب به‌طور ناخودآگاه این کیفیت را از کار دریافت می‌کند».
ندا آل سید طیب/ ایسنا

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه