کد خبر:
333630
| تاریخ مخابره:
1402 دوشنبه 23 مرداد -
06:59
سانسور و ممنوعیت کتاب در جهان؛ از گذشته تا امروز
قدیمیترین سوابق «ممنوعیت کتاب»، قبل از عصر رایج منشأ گرفته است. از روم باستان تا چین قدیم، تلاشهایی برای سرکوب نویسندگان خاص و آثار ضبطشده آنها مرتباً انجام میشد؛ درگذرزمان اینروند نهتنها ناپدید نشد؛ بلکه در عصر مدرن نیز در سراسر جهان، میتوانیم شاهد تلاشهایی برای سانسور برخی کتابها باشیم. گزارش ۱۴ آوریل ۲۰۲۳ نهاد غیرانتفاعیِ Words Rated که تحقیقاتی مبتنیبر آمار کتاب، ادبیات و صنعت نشر انجام میدهد، به موضوع «سانسور» در ادبیات در گسترهای جهانی پرداخته است. نویسندگانش، تأکید کردهاند این گزارش، از آمارهای موجود تهیه شده است و انتظار میرود «ارقام واقعی» برای برخی کشورها «بسیاربیشتر» باشد.
ازقضا، «ممنوعیت کتاب» موضوعیست که در خود کتابهای نمادینی مانند «فارنهایت ۴۵۱» (اثر ری بردبری) نیز موردبحث قرار گرفته است: روایتی از یک دیستوپیا که در آن، کتابها سوزانده میشوند تا از نظرات متضاد و جامعه ناهماهنگ، جلوگیری شود. کشورهای سراسر جهان همچنان از «ممنوعیت» برای جلوگیری از انتشار نظرات بحثبرانگیز و شکستهشدن تابوهای گوناگون، استفاده میکنند. شاید بهنظر برسد ممنوعیت و سانسور کتاب در بعضی جوامع؛ مثلاً «چین» و «هنگکنگ» (بهدلایلی نظیرِ محافظت از حزب کمونیست) اتفاق میافتد و جوامع توسعهیافته، ازاینمنظر، وضعیتی بهتر دارند؛ اما «مصالح کشوری» در همهجای دنیا، ارجحیتِ خود را دارد که میتواند نقشی تعیینکننده در سانسور، ایفا کند؛ کشورهای اروپایی مانند «روسیه» و «مجارستان» بهویژه درمورد موارد مرتبط با LGBTQ+ مواضعی سختگیرانه دارند؛ مثلاً «مجارستان» قانونی را در ژوئن سال ۲۰۲۱ تصویب کرد تا محتوای «دگرباشان جنسی» از برنامههای درسی مدارس و برنامههای آموزش جنسی حذف شود. «روسیه» نیز رویهای مشابه را در دستورکار دارد. اگرچه انتشار محتوا دراینزمینه در بعضی کشورهای اروپایی، مانعی ندارد؛ اما آنها در موضوعات دیگری از دریچه سانسور وارد میشوند: انتشار کتابهای درمورد «فقر» و «طبقه اجتماعی» در «بریتانیا» با محدودیت انتشار مواجه و بعضاً ممنوع است! روالی که ازسویِ دولت «ایالاتمتحده» نیز دنبال میشود. تحقیقات «دفتر آزادی فکری» نشان داد که طی سال ۲۰۲۱، تعداد ۷۲۹ چالش در کتابخانهها، مدارس و دانشگاههای «آمریکا» ایجاد شد تا دسترسی به محتوای آزاد در کتب و بهویژه در کتابخانههای عمومی، محدود نشود؛ تنها در آن یکسال، ۱۵۹۷ کتاب در لیست سیاه دولت «ایالاتمتحده» قرار گرفته بود. گزارش ۸ مارس ۲۰۲۳ در Publishers Weekly آورده: «جورجیا گریلی»؛ مؤسس «مرکز تحقیقات ادبیات کودکان» در بخش آموزش دانشگاه «بولونیا» بااشارهبهاینکه در «ایالاتمتحده» بیش از ۱۰۰۰عنوان کتاب در مدارس ممنوع است؛ با طعنه گفت: «در ایتالیا، مشکل عمیقتر است؛ در مدارس اصلاً کتاب غیردرسی نداریم!» او به وجود سانسور در صنعت نشر «بریتانیا» نیز اشاره کرد و توضیح داد چگونه انتشاراتیِ «تیمز و هادسون» برای ارائه مجوز نشر کتاب قصه The Wonderful Fluffy Little Squishy، از نویسنده و تصویرگر آن خواستند «خون» را از چاقوی قصاب حذف کنند. بعد خواستند «انگشتِ خونی» جایگزین «چاقو» شود. درادامه، بهتر دیدند که «خون» نیز حذف شود؛ بااینادعاکه کودکان بریتانیایی، وسواسِ خون دارند! یکی از اساتید دانشگاه «استنفورد» بهنامِ «جنیفر وولف» که مدرس ارشد آموزش است؛ میگوید: «احتمالاً برای بسیاری، تاریخ شروع ممنوعسازیِ کتابها، به تماشایِ برخی تصاویر انتشاریافته از کتابسوزی نازیها در دهه ۱۹۳۰ برمیگردد؛ اما اینرویه سابقهای طولانی دارد. مسئله اینجاست که بهنظرمان اقداماتی مشابه نمیتواند دوباره تکرار شود؛ اما افرادیکه واقعاً همینحالا نیز به ممنوعیت کتاب معتقدند، از بسیاری از همان استراتژیهایی استفاده میکنند که در گذشته وجود داشت. کُتبی که نازیها میخواستند حذف و سوزانده شوند، عمدتاً سیاسی بودند (دارای ایدئولوژیهایی مخالف نازیسم)؛ ازجمله کُتبی درباره نژاد و اقلیتها. یکی از اولین رویدادهای کتابسوزاندن توسط نازیها در کلینیکی اتفاق افتاد که در آن، تحقیق و عمل جراحی تأیید جنسیت انجام و کتابخانهای از آثاری درباره اینموضوع نگهداری میشد. امروزه اما متوجه میشویم که ممنوعیت کتابهایی که ظاهراً موضوع خاصی را هدف قرار میدهند، اغلب فراترازآن بوده و مضامین متنوعی را شامل میشود. پس مهم است به عناوین واقعی که در فهرست ممنوعیتها قرار میگیرند، توجه کنید تا ببینید علل مخالفت با آنها چیست و بعد درباره ممنوعیتِ مضامین بحث کنید». یکی از کشورهایی که درباره سانسور شدید کتاب در آنجا بحث میشود؛ «شورویِ» سابق است. گزارش ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۲ در BBC دراینباره آورده: ممنوعیت کتاب در «اتحاد جماهیر شوروی» منجر به توسعه «سامیزدات» (نشریههای زیرزمینی که مقالههای سیاسی، اخبار، رمان، شعر و کارهای توقیفی را مخفیانه منتشر میکردند) شد؛ که وجودِ شعرهای «اوسیپ ماندلشتام» (۱۸۹۱-۱۹۳۸) را مدیون آن هستیم. «ولادیمیر بوکوفسکی»؛ نویسنده جریان مخالف درآندوره، «سامیزدات» را اینگونه تعبیر میکند: «خودم آنرا مینویسم. خودم ویرایشش میکنم. خودم آنرا سانسور میکنم. خودم منتشرش میکنم. خودم توزیعش میکنم؛ و خودم حبسش را میکشم!» در ادامه این گزارش آمده: البته کسانیکه در غرب هستند، اگر فکر میکنند که چنین اتفاقاتی در آنجا روی نمیدهد، خودشان را فریب میدهند. وقتی صحبت از ممنوعیت یا سانسور کتابها میشود (یا حتی تلاشهایی برای ایناقدام میشود)، روشها مانند جاهای دیگر بوده و یک «تفکرِ شایع» پشت ماجراها هست: مردم عادی، ظاهراً ناتوانتر از آن هستند که خودشان قضاوت کنند و از قرارگرفتن درمعرض ایدههای فاسد محافظت شوند؛ بهعبارتی، نیاز به قَیم دارند. بله؛ غرب هم مستثنا نیست. در «بریتانیا» ممنوعیت کتاب اغلب ابزاری برای مقابله با «فحاشیِ جنسی» در آثار منتشره بوده. این معمولاً تلاشی برای استفاده از نیروی صریح قانون برای جلوگیری از تغییرات اجتماعیست: تاکتیکی که گرچه همیشه شکست خورده؛ بااینوجود در کوتاهمدت راضیکننده است. بسیاری از نویسندگان غربی، شهرت خود را اصلاً با تلاش بهجهتِ تضعیف قانون در ردشدن از این خط قرمز کسب کردهاند: «جیمز جویس» (نویسنده ایرلندی) هنگام نوشتن شاهکارش؛ «اولیس» گفته بود: «تا وقتی پلیس هست، دوست دارم همهچیز را در رمانم بگذارم!» این کتاب، از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۶ در «بریتانیا» ممنوع بود و حتی افسر قانونیِ مسئول پرونده ممنوعیتش، تنها ۴۲صفحه از ۷۳۲صفحهاش را خوانده بود. «همهچیزِ» موردنظرِ «جویس» شامل مضامینی نظیرِ انحرافات جنسی، فحاشی و رفتن به توالت بود! نمونه دیگر، «دیوید اچ. لارنس» نویسنده انگلیسیست که چاپ رمانش «رنگینکمان» برای ۱۱سال در «بریتانیا» ممنوع بود و رمان دیگرش «عاشق لیدی چَترلی» باتوسلبه قانون نشریات مستهجن ۱۹۵۹ «بریتانیا» بهاتهام ترویج مسائل قبیح، دردسرساز شد و ناشر را روانه دادگاههای متعدد کرد. نشریه Financial Times در گزارش ۸ فوریه ۲۰۲۳ بااشارهبه وجود «نقض آزادی بیان» در «ایالاتمتحده» بهرغمآنکه اینکشور در قیاس جهانی، خود را جزو برترینها میداند؛ به نقل ماجرایی که اخیراً برای «کنت راث»؛ مبارز کهنهکار حقوق بشر پیش آمده پرداخته و عنوان کرده است: «راث» که سالها گروه «مدافع دیدهبان حقوق بشر» را اداره میکرد و موردتحسین بوده، بورسیه «مدرسه هاروارد کندی» (HKS) را گرفت؛ بااینحال، چندیبعد بورسیه پیشنهادی او بهطور بحثبرانگیزی «رَد» شد؛ چراکه حامیان مالیِ بورسیه، نوشتههای انتقادی علیه «نقض حقوق بشر توسط اسرائیل» را برنتافتند. ایناقدام را «راث»، سانسورِ افکار و مغایر آزادی بیان نامید و نسبتبهآن معترض شد. اخراج یک استاد در دانشگاه «هملین» (در مینهسوتا) بهدلیل نمایش تصویری از پیامبر اسلام؟ص؟، در کلاس هنر اسلامی خبرساز شد و جریانِ مدعیِ آزادی بیان در «آمریکا» را زیرسؤال بُرد. اینها نمونههایی از جهتگیریها و استانداردهای دوگانه است که در بزنگاهها خودش را بیشتر نشان میدهد. سخنگوی PEN America (نهاد مدافع آزادی بیانِ ادبی)، اعلام کرده که طی سال تحصیلی ۲۰۲۱-۲۰۲۲ بیش از ۲۵۰۰ ممنوعیت کتاب در مدارس و کتابخانههای مختلف «ایالاتمتحده» وجود داشت که چشمگیرتر از قبل است. در تحقیق این نهاد مشخص شد که آثارِ موردنظر عمدتاً توسط نویسندگان رنگینپوست، نویسندگان +الجیبیتی و زنان بوده است؛ درباره نژادپرستی، جنسیت و تاریخ. برخیازآنها نامهای معروفیاند: «آبیترین چشم» (تونی موریسون)، «بادبادکباز» (خالد حسینی)، «دنیای قشنگِ نو» (آلدوس هاکسلی)، «درجستوجوی آلاسکا» (جان گرین) و …؛ Short list نیز در گزارش مارس ۲۰۲۳ خود به آثار معروفی اشاره کرده که سالها در سطح جهان در مدار ممنوعیت قرار داشتهاند؛ ازجمله رمانِ هنجارشکن «روانیِ آمریکایی» اثر «برت ایستون الیس» که در سال ۱۹۹۱ منتشر و فیلمی در سال ۲۰۰۰ از روی آن ساخته شد. «آلمان» همزمان با انتشار، آنرا برای افراد زیر سن قانونی مضر اعلام و فروشش را مدتی ممنوع کرد و درادامه محدودیت سنی را برای فروش، الزامآور خواند. این اثر، تا همین اواخر در «کانادا» ممنوع بود و در ایالت «کوئینزلند» (استرالیا) همچنان ممنوع است. «دنیای قشنگِ نو» در «ایرلند» بهدلیل مضامین بحثبرانگیزش درمورد تولد کودک، از قفسههای فروش جمع شد. «خوشههای خشم» بهرغماینکه موردحمایت نخبگان ادبی بود، در «ایالاتمتحده» ممنوع و نسخ جمعآوریشده، توسط خودِ مردم «سوزانده» شد؛ چراکه توصیف آن از فقرا «شوکآور» بود! «لولیتا» نوشته «ناباکوف» پسازآنکه سردبیر Sunday Express آنرا «کثیفترین کتابی که تابهحال خواندهام» توصیف کرد، بهدلیل «ترویج پورنوگرافی»، توقیف شد. فرانسویها نیز سال بعدش آنرا ممنوع کردند. بررسی دادههای جهانی نشان میدهد: جوامع آسیایی، مسئول نزدیک به ۴۴درصد از ممنوعیتهای ثبتشده کتاب در سراسر جهان هستند. ۳۳درصد دیگر از ممنوعیتها، در اروپا رخ داده که دومین قاره دراینردهبندیست. آمریکای شمالی، ۷٫۴۱درصد از تمام ممنوعیتهای کتاب در کل جهان را بهخود اختصاص داده؛ و اینعدد برای آفریقا و استرالیا (بانضمام نیوزیلند) ۶٫۶۱درصد است. تنها ۲٫۳۸درصد از ممنوعیتها در آمریکای جنوبی رخ داده است؛ که آنهم عمدتاً در «شیلیِ» دوران «پینوشه» بود. طبق سوابق موجود؛ «هند» کشوریست که ازنظر تاریخی بیشترین ممنوعیت کتاب در جهان را دارد: ۱۱٫۱۱درصدِ تمام ممنوعیتهای اعلامی، در آنجا بوده است. «چین» مسئول ۸٫۹۹درصد و «سنگاپور» مسئول ۸٫۴۷درصد از تمام ممنوعیتهای کتاب است. «ایرلند» با ۶٫۳۵درصد از تمام ممنوعیتها، بیشترین ممنوعیتهای ثبتشده در خارج از آسیا را دارد. «استرالیا» و «ایالاتمتحده» (۵٫۲۹درصد) پنج کشور اول فهرست را کامل میکنند؛ و «آلمان»، «اسپانیا»، «روسیه» و «بریتانیا» باقیمانده گروه ۱۰تاییِ اول هستند. عمده سوابق ممنوعیت کتاب نیز نشان میدهد که قرن بیستم «قرن ممنوعیت کتاب» بود! بیش از ۷۰٫۹درصد از تمام ممنوعیتهای کتاب جمعشده از دسترس عموم، از قرن بیستم سرچشمه میگیرد. علاوهبراین؛ بیش از ۱۶٫۶۲درصدِ تمام ممنوعیتها درطول قرن ۲۱ رخ داده است. ۷٫۶۱درصد از سوابق سانسور بین سالهای ۱۸۰۱ و ۱۹۰۰ اتفاق افتاده؛ درحالیکه ۲٫۵۴درصد از ممنوعیتها یکقرنقبل بوده است. اگرچه مواردی از ممنوعیت کتاب در قرنهای ۱۴ و ۱۶ ثبت شده؛ اما تعداد کمی از سوابق، قبل از ایندوران منشأ میگیرند. بیشتر کتابهای ممنوعه، آثار داستانی و رمان هستند. همچنین سوابقی از ممنوعیت کتابهای کودکان، متون مذهبی، بیانیههای سیاسی، زندگینامههای خاص، شعر، آثار دانشگاهی و حتی کتابهای طنز وجود دارد: ۴۲٫۲درصد از سوابق مربوط به خارجکردن کتاب از دردسترس عموم، مواردی از ممنوعیت «رمان» است. ادبیات غیرداستانی عمومی ۲۵٫۳۸درصدِ تمام ممنوعیتهای جهانی را تشکیل میدهد؛ درحالیکه داستانهای عمومی ۸٫۲۶درصد را تشکیل میدهند. کتبِ سیاسی (مانیفستها، جزوهها) ۷٫۶۵درصد اینفهرستِ تاریخی در سراسر جهان را تشکیل میدهند. زندگینامه (چه بهشکلِ خودنوشته و چه بهشکل دیگرنوشته) و کتابهای مذهبی هرکدام ۴٫۲۸درصد از ممنوعیتها را تشکیل میدهند. کتابهای درسی، اسناد و آثار دانشگاهی، جزو دستههایی هستند که کمترین ممنوعیت را دارند.
مصطفی رفعت