افسردگی در زنان، دوبرابر مردان

بر‌اساس آمارهایی که از‌سوی معاونت وزارت بهداشت‌و‌آموزش پزشکی انتشار یافته است، میزان افسردگی در زنان ایران دو‌برابر مردان است؛ حال‌آنکه در آمار در کشورهای اروپایی نسبت عکس وجود دارد؛ به‌نحوی‌که مردان بسیار بیشتر از زنان به این مشکل گرفتارند و همین‌طور در شرق آسیا و کشورهای ژاپن، کره‌جنوبی و حتی چین، میزان افسردگی در زنان کمتر از مردان است؛ تا‌جایی‌که حتی خودکشی‌های ناشی از افسردگی و عدم تعادل روحی در زنان به یک‌پنجم مردان هم نمی‌رسد، پس این را باید برای مردم کشور عزیزمان ریشه‌یابی کرده و برای اصلاح 50‌درصد جمعیت کشورمان یعنی زنان هرچه‌زودتر راه‌حلی ارائه شود. اینکه در کشور ما چنین است، علت آن را باید در پنج‌دهه اخیر جست‌وجو کرد که مشکلات مالی و هزینه‌های زیاد ازدواج، بیکاری، بی‌معیشتی، رسومات کهنه و ماندگار گذشته‌ که اجازه نمی‌دهد، زنان کشور ما بتوانند در جلسات و اردوها و شادی‌های مردانه حضور داشته باشند، حتی امکان اینکه زنان با هم جلسات شادی داشته باشند نیز از ریشه‌های بالا بودن افسردگی زنان حکایت دارد که اگر در وهله اوّل به مسئله ازدواج و رونق کم آن در‌مقایسه‌با گذشته نظر کنیم و به نوع مشکلات مردان مجرد در‌مقایسه‌با زنان مجرد توجه دقیق کنیم، چه‌بسا تعداد قابل‌توجهی از زنان مجرد که خواسته یا ناخواسته ازدواج نکرده‌اند، یک دلیل محکم و غیر‌قابل‌انکاری‌ست که زنان را به‌شدت در آستانه مشکلات افسردگی و پریشان احوالی می‌کند؛ بنابراین وقتی دختری از سن ازدواج طبیعی عبور می‌کند، درون خانواده به‌شدت سرخورده شده و چون تورم و گرانی، خانوار را در‌معرض مشکلات عمده قرار داده است، شاید پیکان فشار و سختی به بانوان بیشتر از مردان متمایل می‌شود؛ زیرا سنت به‌جای مانده از گذشته‌های دور، به زنان در جامعه ما اجازه نمی‌دهد که بسان مردان، به دکه‌داری و ‌ روی بیاورد، از سویی جامعه نیز به‌واسطه تحریم‌ها، ازنظر اقتصادی در فشار است؛ به‌نحوی‌که خرج‌و‌دخل خانوار متوازن و متعادل نیست، پس نان‌آور خانه وقتی در خانواده 1 و 2 و 3 و بیشتر دختر و زن را درون خانه بیکار می‌بیند و از‌نظر مالی کمک‌حالی خانوار نمی‌بیند، ناخودآگاه، مشکلات خانه تااندازه‌ای به اینان متمایل می‌شود که باز‌هم نمی‌توان همه ایرادات را به‌این‌علت صرف دانست؛ چون از هر پنج ازدواج، 6/2 تا 3 مورد آن منجر به متارکه شده و در‌نهایت به طلاق منتهی می‌شود، یک فشار روحی مضاعف بر زن مطلقه وارد می‌شود که از‌نظر روحی در مضان افسردگی قرار می‌گیرد و بالاخره نگاهی که متأسفانه در جامعه ما به زن مطلقه می‌شود و یک طرز برخورد و تلقی بسیار کهنه و بی‌اساس است و اگر قرار باشد که از هر پنج زن ایرانی نصف آن در زندگی زناشویی شکست بخورد، به‌خوبی درمی‌یابیم که اعلام افسردگی دوبرابری زنان نسبت به مردان بسیار طبیعی می‌نماید؛ بنابراین باید وزارت بهداشت‌ودرمان، صدا‌و‌سیمای ملی ایران و همه رسانه‌های عمومی را در ادامه این وضعیت مقصر می‌دانیم که به چه علت، وزارت بهداشت برای راه‌اندازی کلاس‌های آموزشی، حتی برای آموختن شیوه‌های زندگی بهتر، هیچ اقدامی نمی‌کند و این وزارت تبدیل به درمان بیماری‌ها شد؛ اما برای جلوگیری از بیماری اقدامی نمی‌کند و از‌سوی‌دیگر؛ رسانه‌های موجود در کشور، به‌خصوص سیمای ملی به‌جای سریال‌های کم‌محتوا، به درون خانواده‌ها وارد نشده و مشکلات خانواده به‌خصوص زنان را بی‌توجه شده و به رسالت اصلی خود که آموزش است، کمتر توجه می‌کند.