حضور مهاجران افغانستانی در ایران این روزها بیشازهمیشه موردتوجه است. بهگفته «مجتبی نوروزی»؛ کارشناس مسائل افغانستان، بروز این پدیده بیشتر بهدلیل «کلونیگزینی» آنها و تحتتأثیر بازنمایی رسانهایست. مجتبی نوروزی؛ معاون پیشین رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و کارشناس مسائل این کشور در ادامه بحث و بررسیهای متعدد درباره حضور اتباع خارجی در کشور، پاسخگوی پرسشهایی شده که شرح آن را در ادامه میخوانیم.
در ماههای اخیر نگاه بسیاری از رسانهها و مردم بیشازهمیشه به موضوع حضور مهاجران افغانستانی در اماکن عمومی و به طور کلی شهرهای ایران دوخته شده است. حوادثی هم که در سالهای اخیر اتفاق افتاده از فروردین پارسال که چند طلبه در حرم رضوی هدف حمله قرار گرفتند یا بعد از آن حوادث تروریستی شاهچراغ و اخیرا ماجراهای مربوط به قتل مرحوم مهرجویی و همسرش حساسیتها در مورد اتباع خارجی حاضر در ایران به خصوص افغانستانیها را بیشتر کرده است. نظر شما درباره این حساسیتها چیست؟ آیا بروز و حضور اتباع خارجی در جامعه واقعا تشدید شده یا تصویری است که رسانهها ارائه میدهند؟
همواره مسیر مهاجرت و بازگشت از مهاجرت بین ایران و افغانستان طی چنددهه گذشته باز و برقرار بوده است؛ البته باید گفت که در فصول مختلف خصوصا در فصول کار، موضوع مهاجرت و میزان آن متفاوت میشود. بااینحال باید تفکیکی بین مهاجران افغانستانی صورت بگیرد. برای مثال؛ بین کسانی که در ایران حضور قانونی دارند و کسانیکه بهصورت غیرقانونی وارد شدهاند؛ همچنین بین کسانی که به قصد ماندن به ایران مهاجرت کردهاند و آنهایی که به ایران به چشم مقصد گذار مینگرند، باید تفاوت قائل شد؛ همچنین مهاجران افغانستانی که چندین نسل است در ایران زندگی میکنند با کسانی که به قصد کار به ایران میآیند و حضور خود را به صورت قانونی اعلام نمیکنند متفاوتند. این گروه معمولا در سرشماری شرکت نمیکنند. در پاسخ به پرسش شما باید گفت آماری که از مهاجران افغانستانی منتشر میشود، بهنظرم بیشتر یک بازنمایی رسانهایست که هم هژمونی رسانهای بر آن تأثیر دارد وهم اینکه یکسری رسانههای زرد در کشور بیشازحد در مورد مهاجران افغان صحبت میکنند و همین سببشده نوعی هراس در دل جامعه ایجاد کنند. ز طرفی، یکی دیگر از مسائلی که موجب میشود موضوع مهاجران افغانستانی بیشتر مورد توجه قرار گیرد، کلونیگزینی مهاجران -به معنای زندگی جمعی و همپیوندی در یک حیطه مشترک- است؛ یعنی تلاش برای زندگی کلونی که بخشی از آن به فرهنگ مهاجران بازمیگردد و بخشی هم به نوع تعامل جامعه میزبان و نوع برنامهریزی ما برای ساماندهی سرزمینی آنها و حتی خدماتی که ارائه میدهیم.
آیا این حساسیتهای جدید توانسته یا میتواند تأثیری اساسی بر وضعیت جامعه افغانستانیهای حاضر در ایران داشته باشد؟
بهنظر من حساسیتهای جدید از نوع رسانهایست که درجهت توسعه شکافها بین جامعه میزبان و مهاجر تلاش میکند. درواقع، این موارد میتوانند به تعامل سازنده بین جامعه ایرانی و مهاجر لطمه جدی بزنند و حتی فضای بینالمللی را در مورد ایران منفیتر کند. چنین جریانی، نوعی ناامنی روانی برای هر دو طرف بهدنبال میآورد و همچنان که اشاره شد شکاف و تقابل بین میزبان و اتباع خارجی را افزایش داده و زمینهساز کلونیتر شدن جامعه مهاجر میشود که همین امر تبعات منفی خاص خود را خواهد داشت؛ همچنین نوعی ضربه زدن به کرامت انسانی محسوب میشود.
پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی افزایش حضور مهاجران افغانستانی در ایران چیست؟
تبعات حضور یا افزایش یا هر نوع تغییر در بافت جمعیتی مهاجران به مدیریت ما برمیگردد. اساساً هر پدیده اجتماعی که مهاجرت و مهاجرین هم یکی از مهمترین آنهاست، میتواند در آن واحد هم دارای یک سری تهدیدات و هم واجد یکسری تبعات مثبت یا فرصتها برای کشور باشد که البته به نوع مدیریت و تعامل با آن پدیده برمیگردد. بهنظر میرسد اگر ما بتوانیم مسیری را که دولت شروع کرده تسریع و حضور قانونمند مهاجران را تسهیل کنیم و همچنین شرایط حضور قانونی مهاجران را خصوصاً در حوزه فعالیتهای اقتصادی شفاف کنیم، با فرصتهای ناشی از مهاجرت افغانستانیها روبهرو میشویم؛ بهطوریکه حتی خود جامعه مهاجران به دولت در مورد حضور مشکوک و غیرقابل محاسبه کمک کند.
مهمترین دلایل کوچ بهسمت ایران در موج جدید ورود افغانستانیها چیست؟
دلیل اصلی مهاجرت به ایران، نوع حکومت و سختگیریهای طالبان در افغانستان بهخصوص در حوزههای اجتماعیست که مردم را به طور جدی از اصلاح وضعیت ناامید کرده است. مهمترین نمود چنین وضعیتهایی، مسئله تحصیل دختران است؛ یعنی کسانی که در دوسال اخیر دست به مهاجرت نزدند و با وجود شرایط اقتصادی، سیاسی و امنیتی در کشورشان ماندند، حالا بهدلیل نگرانی از وضعیت دخترانشان خصوصاً در رابطه با تحصیل تصمیم به مهاجرت گرفتهاند.
درباره امواج جدید مهاجرت به ایران، واقعیات با گزارههای عمومی و شایعات و گمانهزنیها درآمیخته است؛ مثلا برخی میپرسند آیا افزایش ورود مهاجران افغانستانی به ایران را میتوان در قالب برنامهای که به طور هدفمند آبشخور خارجی دارد تعبیر کرد؟ مثلاً طالبان به صورت هدفمند چنین اقدامی برای آسیب زدن به جمهوری اسلامی انجام میدهد؟
من فکر نمیکنم واقعاً یک جریان هدفمندی برای توسعه مهاجرت به ایران وجود داشته باشد؛ اما دو نکته وجود دارد که باید به آنها توجه شود و دقت لازم درمورد آنها صورت بگیرد؛ یکی اینکه احتمالاً برخی جریانات تحت سرپرستی طالبان از اینکه یک سری جریانات اجتماعی و گروههای اجتماعی تا حد امکان افغانستان را ترک کنند، ناراضی نیستند؛ بلکه ممکن است خشنود هم باشند تا بتوانند زمینه لازم برای حکومت یکدست قومی، زبانی و مذهبی خود را فراهم کنند. جنبه دیگر هم ایناستکه نوعی برنامهریزی برای ضربهزدن به منافع ملی در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؛ یعنی برخی جریانات و سرویسهای منطقه و یا فرامنطقه ای ممکن است بخواهند از این جریان به نفع خود استفاده کنند و در دل این جریان گسترده اجتماعی و مردمی که از سر ناچاری وارد ایران میشوند، بهرهبرداری های خاص خود را داشته باشند و اتفاقاتی را رقم بزنند که دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ما بر آنها اشراف کامل دارند و اجازه چنین سوءاستفادهای را نمیدهند.
بهترین رویکرد درمواجههبا مسئله مهاجران افغانستانی چیست؟ ازنظر رسانهای، سیاسی، مدنی، قانونی و ...
اگر بخواهم تیتر وار بیان کنم، باید بگویم که در وهله نخست ما نیاز به شناخت دقیق و درست از پدیده داریم که در این باره انجام پژوهشهای جامعه شناختی و بهرهگیری از تمام ظرفیتهای علمی کشور موثر است. در حوزه قانونی و حقوقی نیز باید نسبت به تسریع و شفافیت قوانین مرتبط با مهاجرت و مهاجران تلاش کنیم تا بتوانیم رویکرد خود را در ارتباط با آنها مشخص کنیم. در حوزه مدنی پرهیز از شتابزدگی و هیجانزدگی در برخورد با پدیده مهاجران و همچنین تلاشهای گسترده برای توسعه همدلیها، فرهنگپذیری و جامعهپذیری در جامعه مهاجر نسبت به هنجارها و ارزشهای جامعه میزبان بسیار اهمیت دارد. در حوزه رسانهای هم رسالت اصلی رسانه که اطلاعرسانی دقیق و شفاف فعالیتها، قوانین و قاعدهها و پرهیز از اقدامات زرد است باید پیگرفته شود؛ همچنین توسعه همدلیها و دوستیها مهمترین رویکردیست که باید درمواجههبا پدیده مهاجرت مردم افغانستان به ایران به آن توجه شود.