کد خبر:
354021
| تاریخ مخابره:
1402 دوشنبه 6 آذر -
07:11
تأثیر جنگ غزه بر حرکت جهان بهسمت نظام چندقطبی
بحران غزه، بار دیگر سیاست بسیار جانبدارانه آمریکا در مناقشه فلسطین و اسرائیل را آشکار کرد. ایالاتمتحده بهجای انجام حداقل تلاش برای تنشزدایی، بر بسیاری از قتلهای اسرائیل سرپوش گذاشت. آتشبس چهارروزه در جنگ غزه در حالی از ساعت ۷ صبح روز جمعه آغاز شد که بمباران بیامان مناطق مختلف فلسطین اشغالی توسط هواپیماهای رژیم صهیونیستی تا بامداد ادامه داشته است. براساس توافق میان حماس و اسراییل قرار است درطول برقراری آتشبس موقت چهارروزه که از ساعت ۷ صبح روز جمعه آغاز شده، هرگونه اقدام نظامی ازسوی دو طرف متوقف شود. همزمان با برقراری آتشبس، ۵۰ اسیر اسرائیلی و ۱۵۰ اسیر زن و کودک فلسطینی آزاد خواهند شد. برمبنای توافق صورت گرفته روزانه ۲۰۰ کامیون حامل مواد غذایی و دارو به بخشهای مختلف نوار غزه ارسال خواهد شد. اما در این میان، با تداوم جنگ غزه نقش جهانی ایالاتمتحده هرروز زیر سؤال میرود و با انتقادات بیشتری مواجه میشود که میتواند تأثیرات عمیق ژئوپلیتیکی داشته باشد.
افزایش شکاف بین ایالاتمتحده و شرکاء
نبرد بین اسرائیل و فلسطین که در هفتههای اخیر بهشدت ادامه داشت، به باور کارشناسان برای مدتی تداوم خواهد داشت. اما علیرغم نامشخص بودن سرانجام، عواقب آنچه در سطح منطقه و چه در سطح جهانی نیز درحالحاضر قابلمشاهده است و میتوان گفت که جهان دیگر مانند قبل نخواهد بود. یکی از بدیهیترین و واضحترین واقعیتها ممکن است کاهش شدید هژمونی آمریکا در منطقه و جهان باشد. در پسزمینه وقایع اخیر در غزه، ایالاتمتحده بهطور کامل ناتوانی کامل خود را در ایفای نقش هژمون نشان داده است که با افزایش نارضایتیها، شکاف بین ایالاتمتحده و بقیه جهان را بیشتر خواهد کرد. نخست، این بحران شکاف درون خود ایالاتمتحده را بین مردم آمریکا و سیاستگذاران بیشتر خواهد کرد. ایالاتمتحده مدتهاست که اختلافنظرهای شدیدی درمورد سیاستهای خود در قبال اسرائیل و بهطورکلی درگیری فلسطین و اسرائیل داشته است. درحالیکه کاخ سفید و کنگره بهشدت از تلآویو حمایت میکنند، روشنفکران، دانشگاهیان و طبقه متوسط نیز بهشدت با دولتهای آمریکایی که ثروت ملی کشور را صرف مسائلی غیرمرتبط با منافع ملی خود میکنند، مخالفت میکنند. جان میرشایمر و استفان والت در کتاب معروف خود با عنوان «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» بهخوبی اختلافنظر بسیاری از دانشگاهیان آمریکایی را با سیاستمداران آمریکایی نشان دادهاند. شواهد نشان میدهد که تماسهای اخیر بین سیاستمداران آمریکایی و اسرائیلی به شکاف بزرگتری بین جامعه عادی آمریکا و جامعه سیاستگذار منجر خواهد شد. زمانیکه جو بایدن از اسرائیل بازدید کرد و حمایت قاطع آمریکا از اسرائیلیها را نشان داد و در یک سخنرانی عمومی از کنگره خواست میلیاردهادلار بودجه جدید به اسرائیل بدهد. اما مردم آمریکا درواقع با کاخ سفید و کنگره مخالف بودند. با درک اشغال فلسطین بهعنوان عامل اصلی بحران، تظاهرات گسترده علیه اشغالگری اسرائیل و سیاست آمریکا در خاورمیانه نیز در شهرهای آمریکا ازجمله نیویورک و واشنگتن برگزار شد. در دهه گذشته شکاف بیشتر ایالاتمتحده بین مردم و سیاستمداران مشاهدهشده، زیرا مردم بیشازپیش نارضایتی خود را از سیاستمداران و سیاستهای آنها ابراز کردهاند. انتظار میرود نارضایتی کنونی از سیاستهای دولت فعلی و شخص رئیسجمهور جو بایدن دررابطهبا اسرائیل، شکاف بین مردم و سیاستمداران آمریکا را بیشتر کند. درحالیکه شهرهای آمریکا توسط تظاهرات ضد اسرائیلی به لرزه درمیآیند، بلینکن؛ وزیر امور خارجه دو بار از دولت اسرائیل بازدید کرده و قاطعانه به رهبران اسرائیل از حمایت تزلزلناپذیر دولت بایدن و درخواست مبلغ هنگفتی برای کمک به ماشین نظامی اسرائیل برای نابودی مردم فلسطین اطمینان داده است. دوم، بحران غزه بدونتردید شکاف بین ایالاتمتحده و متحدانش در جهان عرب را بیشتر خواهد کرد. درست است که برخی از رهبران عرب مایلاند شاهد حضور قوی آمریکا در منطقه باشند تا از امنیت کشورهای خود محافظت کنند اما بههماناندازه هیچ کشور عربی با سیاست آمریکا در منطقه همبستگی نداشته است، زیرا ایالاتمتحده اغلب آشکارا در امور داخلی آنها مداخله کرده و حق مشروع فلسطینیان برای ایجاد کشور خود را با مغرضانه تضعیف کرده است. بهویژه در دهه گذشته، جهان عرب بهتدریج توهم "دفاع" آمریکا را کنار گذاشته است، زیرا ایالاتمتحده در درجه اول به دنبال منافع خودخواهانه خود بوده تا اینکه بهعنوان یک مدافع عرب عمل کند. بحران غزه، مانند بسیاری از بحرانهای قبلی، بار دیگر سیاست بسیار جانبدارانه آمریکا در مناقشه فلسطین و اسرائیل را آشکار کرد. ایالاتمتحده بهجای انجام حداقل تلاش برای تنشزدایی، بر بسیاری از قتلهای اسرائیل در نوار غزه سرپوش گذاشت و به اشغال اسرائیل نیز اشارهای نکرد که اعتماد اعراب به آمریکا را تضعیف کرد. افزایش شکاف بهطور قابل پیشبینی، ایدههای مختلف اخیر ایالاتمتحده درمورد خاورمیانه، ازجمله طرح ایجاد نسخه خاورمیانه از ناتو، روند توافق ابراهیم که به دنبال عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی است و کریدور IMEC، را از بین خواهد برد. واشنگتن قصد داشت یک کریدور اقتصادی از هند به شبهجزیره عربستان، اسرائیل و اروپا بسازد. حداقل تمام این طرحها و ایدهها مدتی است که کنار گذاشته شدهاند و بهاحتمالزیاد هرگز محقق نمیشوند. شکی نیست که دولتهای آمریکا یکی پس از دیگری اعتبار و احترام خود را در خاورمیانه ازدستدادهاند و هرسال که میگذرد، نفوذشان کاسته میشود. سوم، همچنین این بحران شکاف بین ایالاتمتحده و سایر مناطق جهان را افزایش میدهد. ایالاتمتحده درواقع یک رهبر در جهان غرب بهحساب میآمد، اما رهبری آن باوجود تلاشهای خود برای نامیدن بهعنوان یک رهبر جهانی، هرگز توسط سایر کشورها به رسمیت شناخته نشد. سایر ملل جهان از ویرانگری هژمونی، استکبار، خودخواهی (اول آمریکا) و ریاکاری آن آگاه بودند. میتوان به اروپای امروزی نگاه کرد که هم ازنظر سیاسی و هم ازنظر اقتصادی از هژمونیزم ایالاتمتحده و تمایلش برای انتقال تمام بار جنگ تحت هدایت آمریکا در اوکراین علیه روسیه به اروپاییها رنج میبرد.
افشای ریاکاری واشنگتن
بحران غزه ممکن است از بسیاری جهات مهم باشد، اما قابلتوجهترین آثار باید افشای کامل از ریاکاری ایالاتمتحده باشد. زمانی و حتی درحالحاضر، واشنگتن مسائل حقوق بشر در کشورهای دیگر ازجمله چین، ایران و حتی کشورهای عربی را به نام انسانگرایی ابداع شده آمریکا بهشدت موردانتقاد قرار داده است. اما زمانیکه یک بحران واقعی انسانی در نوار غزه درنتیجه محاصره و اشغال اسرائیل رخ داد، ایالاتمتحده نهتنها از اسرائیل انتقاد نکرد، بلکه از اقدامات آن برای تشدید اوضاع با تأمین محمولههای بیشتر به آنها دفاع، حتی تشویق کرد. برخی از رهبران اروپایی برای نشان دادن اتحاد خود با جو بایدن به اسرائیل سفر کردند، اما مشخص شد که خیابانهای ایالاتمتحده و بسیاری از کشورهای اروپایی بخش بسیار متفاوتی از داستان هستند. آنها علیه دههها اشغال، محاصره غزه، تخریب خانهها و یک بحران انسانی بزرگتر صحبت کردند. شکی نیست و بسیاری از سیاستمداران و شخصیتهای عمومی همعقیده دارند که دنبال کردن چنین سیاستهای ریاکارانه، شکاف بین ایالاتمتحده و سایر نقاط جهان را بیشتر خواهد کرد. اینجاست که ایالاتمتحده با حمایت "پیروان خجالتی" خود در سراسر جهان، بهویژه در اروپا، کانادا و استرالیا وارد صحنه میشود. هواپیماها و بمبهایی که اسرائیل استفاده میکند توسط ایالاتمتحده تأمین میشود. این امر و همچنین حمایت مالی، همان پولی است که توسط مالیاتدهندگان آمریکایی پرداخت میشود. ایالاتمتحده برای خفه کردن انتقاد از اسرائیل، همواره حمایت سیاسی میکند. ایالاتمتحده حدود ۱۰۰ وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای دفاع از سیاستها و اقدامات فاحش اسرائیل صادر کرده است. این وتوها ایالاتمتحده را از بقیه جهان منزوی میکند، که حداقل شاهد اتفاقاتی است که در میدان میافتد. سرکوب آزادی بیان حتی به ایالاتمتحده نیز سرایت کرده است. آمریکاییهایی که از اسرائیل و سیاستهای آن انتقاد میکنند، بلافاصله برچسب ضد یهود میخورند. برخی دیگر شغل خود را ازدستدادهاند. حتی در دانشگاهها، که سنگرهای فرضی آزادی بیان هستند، اهداکنندگان ثروتمند یهودی با خودداری از حمایت مالی از مؤسساتی که انتقاد از اسرائیل را سرکوب نمیکنند، ناخرسندی خود را از انتقاد از اسرائیل ابراز میکنند. بهطورکلی درست است که ایالاتمتحده همچنان قویترین قدرت اقتصادی و نظامی در جهان است. اما جهان اعم از اعراب، مسلمانان و مردم کشورهای غربی و غیر غربی، بیش از گذشته از ریاکاری دولت آمریکا آگاه میشوند. این امر بهشدت به افول ایالاتمتحده و حتی تسریع آن کمک و تا در آینده جهان تحت قوانین جدید جامعه چندقطبی زندگی کند.