کد خبر:
354022
| تاریخ مخابره:
1402 دوشنبه 6 آذر -
07:12
خداحافظی با «بیتا فرهی»؛ آخرین بازمانده «هامون»
«بیتا فرهی»؛ بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما که چندیپیش بهدلیل بیماری ریوی در بیمارستان «دی» بستری بود؛ 4 آذرماه 1402 دار فانی را وداع گفت. «فرهی» متولد یکم فروردین ۱۳۳۷ در تهران و فارغالتحصیل رشته هنر از مدرسه هنر «جان پاورس» آمریکا در سال ۱۳۵۹ بود که برای بازی در فیلم «هامون» توسط «ناصر چشمآذر» به «داریوش مهرجویی» معرفی؛ و برای بازی در نقش «مهشید» انتخاب شد. با پخش فیلم سینمای «هامون» بهکارگردانی «داریوش مهرجویی» در سال ۱۳۶۸، او بهشهرت رسید و در سالهای بعدی، فعالیتش را با کارگردانانی نظیر «احمدرضا درویش»، «بهمن فرمانآرا» و «مسعود کیمیایی» ادامه داد. «هامون»، «برادرم خسرو»، «دوران عاشقی»، «در انتظار معجزه»، «خاک آشنا»، «خون بازی»، «خانهای روی آب»، «اعتراض»، «کیمیا»، «بانو»، «لامینور» و ... از جمله فیلمهای سینماییست که «فرهی» در آنها به ایفای نقش کرده است. «سرزمین سبز»، «ولایت عشق»، «پدر خاک»، «طلسمشدگان»، «ایراندخت» و «از یادها رفته» نیز از جمله کارهای تلویزیونی این بازیگر فقید است. سریال «سرزمین مادری» با بازی او، اینروزها از شبکه سوم سیما درحالپخش است.
نام برخی بازیگران چنان با یک شخصیت یا یک فیلم گره میخورد که حتی درخششهای متعدد نیز رد و نشان آن نقطه اوج در کارنامه این بازیگران را کمرنگ نمیکند. «بیتا فرهی» در زمره آنهاست. او نقشآفرینیهای متعددی داشته و در برخی از این تجربهها درخشنده است؛ اما همچنان نقطه مکث بسیاری از مخاطبان عام و خاص در کارنامه این بازیگر نقش «مهشید» در فیلم «هامون» است. آخرین تجربه بازیگری «فرهی» که به اکران آنلاین رسید، هنرنمایی در «لامینور» ساخته زندهیاد «مهرجویی» است که دراینفیلم ایفاگر نقش «بیتا» است؛ زنی سردوگرمچشیده و سرزنده و از دوستان خانوادگی «نادی» که در برههای کوتاه، نقش سایهبانی امن را برای «نادی» ایفا میکند. پنج نقش از کارنامه او را بررسی کردهایم.
پس از نقشآفرینیهای ماندگار در برخی از فیلمهای مهم در دهه ۷۰ و ۸۰، «بیتا فرهی» بهتدریج به انزوا رفت و گزیدهکاری او در سینما همراه با مجموعهای از تحولات در ریلگذاریها برای بازتعریف مسیر برای هنر هفتم سبب شد تا از شدت و حدت ساخت آثار اجتماعی با پسزمینه آسیبشناسی کاسته شود و سکه اقبال سینمای ایران بهسمت ژانر کمدی بچرخد. دراینشرایط بازی «بیتا فرهی» در «شیش و بش» گویی یک شمایلشکنی و تلاش برای تجربه نقشی متفاوت در کارنامه بازیگری او بود. سناریو بهظاهر کمداشتی ازمنظر جذابیت و تعلیق نداشت و نقش «پروین» نیز میتوانست یک اتفاق مهم در کارنامه «فرهی» باشد؛ اما اجرای سر صحنه از سناریویی که نام «پیمان قاسمخانی» را بر پیشانی خود میدید، همهچیز را جور دیگری سروشکل داد. بهواقع، فیلم «شیش و بش» یک شمایل کاریکاتوری از زن کلاهبردار را در خاطره مخاطبان مینشاند و بهدلیل تلقی کارگردان از سناریو، به یک کمدی تعقیبوگریز معمایی بدل میشود. «شیش و بش» از معدود تجربههای نقشآفرینی «فرهی» در آثار کمدیست و ازاینرو میتوان آنرا تلاشی ازسوی این بازیگر برای شکستن شمایل غالب خود در فیلمها و سریالهای جدی دانست.
شخصیت «سیما» در فیلم «خون بازی» ساخته «رخشان بنیاعتماد» موقعیتیست تا «بیتا فرهی» شمایلی متفاوت از یک زن و مادر را نشان دهد. آنچه در این نقشآفرینی اهمیت دارد تلاش «فرهی» برای پوستهشکنی از شمایل بازیگری خود در دهه ۷۰ است. بهواقع، او درعیناینکه در امتداد آن زن روشنفکر، فیلسوف و حساس در تجربههای ماندگار بازیگریاش در «هامون»، «کیمیا» و «بانو» حرکت میکند، کنش یک زن و احساس یک مادر را درهمراهیبا دخترش (سارا) نیز بهرخ میکشد؛ اما در پس این همراهیها و حمایتها از دختریکه گرفتار اعتیاد است، مخاطبان شمایلی از استیصال و درماندگی یک مادر از اصلاح دخترش را بهوضوح در شمایل «سیما» میبینند. در پس این استیصال و ایثار البته «سیما» شمایل مغلوبهای از یک مادر و زن را نشان نمیدهد؛ بلکه تلاش دارد تا مرز باریکی میان احساس زنانگی و جذبه مادرانگی بهرخ بکشد. بهواقع، او یک زن است با همه احساسات و عواطفی که دارد و اینسویه از درون و این حق فردی خود را در تفکیک از حس مادری و پیامدهای آن قرار میدهد؛ اگرچه جنبه حمایتی و همراهی یک مادر نسبت به دخترش باعث میشود تا «سیما» نیز بیش از منظر مادربودن در دید بنشیند و ازاینرو پس از تماشای اثر، «سیما» و آن جذبه مادرانهاش بیشتر در یادها میماند.
دورترین نقش از شمایل تثبیتشده «فرهی» در سینما، بازی او در فیلم «اعتراض» ساخته «مسعود کیمیایی» بود. او دراینفیلم و برخلاف آن شورانگیزی، لوندی، احساسگرایی و ایثارگری در نقشهای پیش از این فیلم توانست تا هم در لحن و هم در تیپسازی از یک زن لوتی رونمایی کند؛ زنی در دل مناسبات سنتی که بیشازآنکه شمایلی زنانه داشته باشد، دارای وجوهی مردانه در سخن و رفتار است. «منیژه» دراینفیلم، بهمانند شبنمی روی گل سنت است که میتواند همراهی مناسب برای امیرعلی باشد.
«مریم» در فیلم «بانو» بهنوعی سرگشتگی یک طبقه را نمایه میکند؛ طبقهای که در دالان تودرتوی تحولات جا میماند و از شناخت جریانها و آدمها دور میشود. «مریم» نمادی از انسانهاییست که بهقدری در دنیای فردی خود غرق شدهاند که از توان احساس خطر و جلوگیری از بروز فاجعه بیبهره میمانند. او که نمادی از رفاه است، وقتی دروازههای آن عمارت بزرگ را بهروی گروهی تهیدست میگشاید و بهواقع خانهای مجلل را به پاپتیها میسپارد، از درون خرد شده و در یک انزوا فرومیرود. او بهمانند زن متعلق به کهنالگوی «هستیا» در دنیایی از سکوت، تفکر، تفرد و عرفان غرق میشود و بیکنشی در قبال زیادهخواهی و فرصتطلبی «هاجر» و «قربانسالار» را درپیش میگیرد.
کاراکتر «مهشید» کاتالیزوری برای «حمید» در «هامون» است. او محرکیست برای پرتاب «حمید» به دنیایی متفاوت از تفکرات و رفتارها. سویه حادی از رفتارهای پرتنش «حمید» همواره به «مهشید» و شایعات پیرامون او نسبت داده شد و حتی در برخی از لحظات فیلم او را زنی خائن درنظر گرفتند که «حمید» را در شرایطی سخت رها کرده و بهدنبال زندگی خود رفته است. با همه این سوءتعبیرهایی که درمورد شخصیت «مهشید» وجود دارد، او بهمانند نسیمیست که بر صورت «حمید» میزند و او را درپی تثبیت افکار و اعتقاداتش بهپیش میراند. بهواقع «مهشید»، طراح یک مسیر هفتخانی برای «حمید» است که او را در مسیر کشف بهشیوهای نامحسوس همراهی میکند و با ترک «حمید»، به او در مسیر رسیدن به ثبات یاری میرساند و حفرههای تردید و شکی که در درون «حمید» رخنه کرده را با این تاکتیک میپوشاند. بهواقع «مهشید»، بهمثابه فیلسوفی عملگراست که «حمید» را از دنیای تئوری دور میسازد و به میدان کنش و عمل میکشاند.
نیما بهدادیمهر/ مجله نماوا