کد خبر:
406075
| تاریخ مخابره:
1404 چهارشنبه 21 خرداد -
06:26
رشد ۳۸درصدی حضور زنان در عرصه ادبیات
انقلاب اسلامی، انقلابی در ورود زنان به عرصه ادبیات و اعطای نقش و هویتی جدید به آنها ایجاد کرد. زنان پیشازاین زیر سایه ادبیات مردسالار چندان مجالی برای رساندن صدایشان بهگوش مخاطبان نداشتند. آنچه از دل تاریخ بهدست ما رسیده، محدود به چند نام است؛ از «رابعه» در قرن 4 گرفته تا «زیبالنسا» و چند نام دیگر که برای بسیاری ممکن است ناآشنا بهنظر بیاید. بهگزارش تسنیم؛ ورود زنان به عرصه شعر زودتر از ادبیات داستانی رقم خورد. شاید این، بهدلیل انس ایرانیها به هنر شعر بهعنوان میراثفرهنگی آنها باشد. ظهور شاعرانی نظیرِ «پروین اعتصامی، فروغ فرخزداد، سیمین بهبهانی، طاهره صفارزاده» و بعدها «سیمیندخت وحیدی» به زنان این جرئت را داد که وارد اینعرصه شوند و آثاری را خلق کنند که متعلق به خودشان است و از هویت زن ایرانی برخوردار.
پیروزی انقلاب اسلامی زمینه را برای تحصیل زنان فراهم کرد؛ طوریکه سهم قابلتوجه پذیرفتهشدگان در دانشگاهها هرساله به زنان اختصاص دارد. اینامر در کنار تحولات اجتماعی سبب شد زنان، برخلاف گذشته صدا و هویت خود را در آثارشان داشته باشند. طبق آمار نشر نیز بهنظر میرسد که این نقش هرساله درحالرشد است و آثار قابلتوجه در سالهای اخیر به مؤلفان زن اختصاص دارد. طبق تحلیل دادههای مرکز سیاستپژوهی نمافر؛ در ابتدای سال 1381 تعداد مؤلفان مرد در ایران 13000نفر بهثبت رسیده است؛ درحالیکه اینمیزان برای زنان کمتر از 2000نفر بود. اینروند در دهه 90 شکل دیگری بهخود گرفت و زنان توانستند از جایگاه بهتری برخوردار شوند؛ بهطوریکه در سال 1390 تعداد زنان در عرصه ادبیات پررنگتر شد و از 2000نفر در دهه 80، به 6300نفر دراینسال رسیده است. این رشد بیش از سهبرابری، حاکی از افزایش تدریجی حضور زنان در حوزه ادبیات و مشارکت بیشتر آنان در فعالیتهای فرهنگی است. درهمینبازه زمانی، تعداد مؤلفان مرد نیز افزایش قابلتوجهی داشته و به حدود 28000نفر رسیده. در نیمه اول دهه 90، شاهد کاهش شمار کلی مؤلفان هستیم. در این اُفت مقطعی، سهم مردان بسیاربیشتر بوده و تعدادشان با کاهش بیش از 8000نفری مواجه شده است. اینوضع پایدار نماند و بعد از سال 96، جهش چشمگیری در آمار نویسندگان مرد و زن کشور رخ داد. بهگونهایکه در 1401، تعداد کل مؤلفان به حدود 85هزارنفر رسید که حاکی از رشد پنجبرابری نسبت به اول دوره است. دراینمیان، سهم مردان 53هزار و سهم زنان حدود 32هزار است. مشاهده میکنیم که بعد از دودهه، سهم زنان بسیار افزایش یافته از 13درصد به حدود 38درصد رسیده است. ازسویدیگر، زنان در عرصههای اجتماعی پس از پیروزی انقلاب نقشهای قابلتوجهی پذیرفتند. وقوع جنگ تحمیلی و پذیرفتن نقشهایی مانند امدادگر، پرستار، نیروی مردمی، راهانداختن مراکز پشتیبانی از جنگ و ... سبب شد زنان اعتمادبهنفس ازدسترفته خود را بازیابند و در سالهای بعد، این تجربیات را که درنوعخود برای زن ایرانی جدید بود، دراختیار دیگران قرار دهند. راضیه تجار؛ از نویسندگان شناختهشده، رشد زنان در عرصه ادبیات را نشاءتگرفته از نگاه امام(ره) به زنان دانست و گفت: بعد از دوران مشروطیت تا پیش از پیروزی انقلاب، ادبیات ما یک ادبیات مردسالارانه و حضور خانمها بسیار کمرنگ بود؛ حتی درزمینه شعر که این حضور زودتر رخ داد؛ اما اینروند کمکم تغییر کرد و بهتدریج زنان از دهههای 20 و 30 وارد حوزه ادبیات داستانی شدند و داستانهای کوتاهی را در مجلات آنزمان منتشر کردند. او بابیاناینکه حضور زنان کمکم شکل دیگری بهخود گرفت و آنها کمکم آثاری در قالب رمان نیز خلق کردند، افزود: از شاخصترین این نویسندگان میتوانیم به خانم سیمین دانشور اشاره کنیم؛ اما پیروزی انقلاب یک نقطهعطف برای حضور زنان در ادبیات محسوب میشود. با انقلابی که رخ داد، زنان هویت خود را یافتند و به خودباوری رسیدند. نگاه بلند امام(ره) که قائل به تفاوت جنسیتی دراینرابطه نبودند و مانع حضور زنان نشدند، سبب شد تا حضور زنان کمکم پررنگتر شود و آنها توانستند در سطح کشوری حضور داشته باشند و پایگاههایی مانند حوزه هنری را راهاندازی کنند؛ اما رسیدن بهاینجایگاه با هر کمیت و کیفیتی که دارد، برای زنان ساده بهدست نیامد. منیژه آرمین؛ نویسنده پیشکسوت نیز درپاسخبهاینکه زنان چگونه توانستند جایگاه خود را در دهههای قبل در جامعه ادبی کشور به تثبیت برسانند، گفت: هر تحول اجتماعی که رخ میدهد، اتفاقاتی درپی دارد. پیروزی انقلاب سبب شد تا تفکری که راجع به زنان در قبلازانقلاب وجود داشت، از بین برود و تغییر کند. زنان دراینبرهه نقشهای مختلف اجتماعی پذیرفتند و توانستند هم ازنظر کمی و هم ازنظر کیفی آثار درخشانی خلق کنند؛ طوریکه شرایط امروز زنان در عرصه ادبیات قابلمقایسه با پیشازانقلاب نیست. او بابیاناینکه اتفاق خوبی رخ داده و اینامر، نویددهنده روزهای درخشانی برای زنان در عرصه ادبیات خواهد بود، درپاسخبهسؤال دیگری دربارهاینکه زنان چه جریان و فضای جدیدی در ادبیات امروز ما ایجاد کردند، افزود: زنان الآن جایگاه خوبی دارند، اما میتوانند جایگاه را ارتقا دهند. جدای از بحث واردشدن فضای زنانگی به ادبیات، آنها نقشهای اجتماعی جدیتری دراینمدت پذیرفتند و این تجربیات را گاه وارد آثار خود کردند. وی تصریح کرد: نمیخواهم با نگاه فمینیستی صحبت کنم اما واقعیت ایناستکه زنان بهدلیل توجه به جزئیات میتوانند داستاننویسان بهتری باشند. این نویسنده پیشکسوت با اشاره فعالیتهای ادبی زنان پیشازانقلاب ادامه داد: زنان در دوره مشروطه نیز فعالیتهای فرهنگی و ادبی داشتند، اما تعدادشان اندک بود و ازسویدیگر، تاریخ نیز درقبالآنها سکوت کرده است. این زنان عمدتاً فعالیت مطبوعاتی داشتند؛ اما این نقش پس از مشروطه کمرنگ شد. او ادامه داد: در دوره پهلوی نیز زنانی بودند که در عرصه ادبیات کار میکردند، اما تعدادشان اندک یا سطح کارشان پایین بود. شاخصترین چهره که آنایام نیز فعالیت میکرد، خانم دانشور بود. پسازانقلاب این نقش پررنگتر شد و علاوهبر حوزه رسانه، شعر و داستان زنان توانستند در حوزههای دانشگاه و پژوهشهای ادبی نیز از جایگاه بهتری برخوردار شوند. آرمین درپاسخبهاینسؤالکه زنان درحالحاضر چه چالشهایی برای ادامه اینمسیر دارند، اضافه کرد: موانعی بر سر راه زنان وجود دارد، اما این موانع مربوط به جنسیت نیست و بر سر راه همه کسانیکه در حوزه ادبیات کار میکنند، دیده میشود. کمترین مزیت رشد حضور زنان در عرصه ادبیات، شکستهشدن تکصدایی دراینفضا و گشودهشدن دریچههای جدید بهروی مخاطبان بود. ایندسته از نویسندگان طی چنددههگذشته توانستند با انتخاب سوژه مناسب و پرداخت و ورود درست به موضوع، نظر مخاطبان از سلایق مختلف را بهخود جلب کرده و در برههای در صدر پرفروشترین آثار ادبی کشور در سال قرار گیرند؛ از جمله این تجربیات میتوان به موفقیت کتاب «دا» اشاره کرد که علاوهبر جذب مخاطب جدید به ادبیات دفاع مقدس، کلیشههای رایج در امر خاطرهنویسی را کمرنگ و ساختار جدیدی وارد اینحوزه کرد. بااینحال بهنظر میرسد زنان برای تثبیت این جایگاه و ارتقای آن، مسیر آسانی درپیش نداشته باشند؛ بهویژهآنکه مخاطب اینسالها با مخاطبان دهه 80 و 90 متفاوت است و گزینههای دیگری را برای انتخاب اثر برای مطالعه درپیش دارد.