کد خبر:
406560
| تاریخ مخابره:
1404 سهشنبه 13 آبان -
07:17
میز خطابه
گفتوگو با «سینا صفری» و «فاطمه مفتخریان»؛ بازیگران نمایش «شب»
نمایش «شب» بهنویسندگی و کارگردانی «شهرام گیلآبادی» که در سالن «سمندریان (تماشاخانه ایرانشهر)» روی صحنه رفته، موردتوجه علاقهمندان تئاتر قرار گرفته است. «سینا صفری» و «فاطمه مفتخریان»؛ دو بازیگران جوان این نمایش هستند که با ایفای نقشهای متفاوتی، تجربه تازهای برای خود و مخاطبان رقم زدهاند. بهاینبهانه، گفتوگویی با آنها داشتهایم.
هر تماشاگر، برداشت خود را از «شب» دارد
«سینا صفری» درباره تجربه ایفای نقش «سیاه» و تفاوتهای آن با کاراکتر سیاهی که میشناسیم، میگوید: «این، بهنوعی تنها سیاهیست که صدایش نیز سیاه است و رفتارهای سیاهگونهای دارد که برمیگردد به زمان سیاهبازی و روحوضی. من، آن شخصیت را ایفا میکنم و در بخشهای زیادی از نمایش، شروع به خواندن آوازهای سنتی میکنم که مختص نمایشهای سیاهبازیست؛ از بشکن بشکنه تا آهنگهایی که زندهیاد مرتضی احمدی ضبط و کار کرده بودند. ما آن آهنگها را میخوانیم. این اجراها فوقالعاده است». وی دربارهاینکه ویژگیهای تعاملی «شب»، چه تأثیری بر اجرای او در کلیتِ کار داشت؟ میگوید: «اجرای ما یک اجرای چندلایه است؛ و تعاملیبودنِ آن باعث میشود یکبهیک باشد؛ یعنی همانقدرکه تماشاگر بر ما تأثیر میگذارد، ما هم روی تماشاگر تأثیر میگذاریم. این حضور در کنار هنرمندانی مثل آقای امیرمهدی ژوله و صدف اسپهبدی، حداقل برای من یک تجربه جدید بود که ازنظر بازی، رفتار و اخلاق حرفهای، فوقالعاده است». وی درباره همکاری با «شهرام گیلآبادی» و مسیری که در سهسالاخیر؛ از نمایش «۶۵۷» تا «شب» طی کرده، میگوید: «وقتی کار ۶۵۷ را با آقای گیلآبادی کار کردم، لطف کردند و در نمایش شب هم از من دعوت کردند. روندیکه خودم بهشخصه از ۶۵۷ تا الآن داشتم؛ یعنی راحت ارتباطبرقرارکردن با تماشاگر و راحتتر تعاملکردن، دراینسهسال با صحبتها و تمرینهایی که داشتیم، حداقل برای من درآمده، یعنی روندی است که تماشاگر میبیند و حس میکند». وی دربارهاینکه برداشتهای متفاوت تماشاگران از نمایش برای او چقدر اهمیت دارد؟ میگوید: «هر تماشاگر، یک برداشتی دارد و برداشتها تقریباً از یک نقطه منشأ میگیرند و آنهم آزادی در هنر و جامعه؛ و هر مدل آزادی دیگریست. اینکه هرکس برداشتی از کار دارد و یک منشأ را میگیرد، برایم جذاب است». وی دربارهاینکه کار با «کودکانِ کار» چه تأثیری بر بازی او داشت؟ میگوید: «خیلیقبلتر از این نمایش با کودکان کار تجربههایی داشتم. میرفتم با آنها صحبت میکردم و اینموضوع برایم جذاب بود. آنها خصیصهای دارند که برایم فوقالعاده است و آن، پُرروبودنشان است. واقعاً پُررو و درعینحال معصوم هستند؛ این برای من خیلی جذاب بود!»
حالا کودکان کار را بیشتر درک میکنم
«فاطمه مفتخریان» درباره نقش خود در «شب»، میگوید: «همین بچههای خیابانی را که در سطح شهر میبینید در سنین مختلف، کوچکوبزرگ کار میکنند و زندگی روزانه را اینگونه میگذرانند و بابت شغلهایشان مثل دستفروشی و بازی در نقش سیاه درآمدزایی دارند، ما هم درایننمایش اجرا میکنیم؛ اما رسیدن به این نقش خیلیسخت بود! بهعنوان بازیگر، قبل از شروع اجراها، تمرینهای زیاد و مختلفی را با آقای گیلآبادی داشتیم تا ما را به آن نقشی برسانند که اکنون داریم». وی ادامه میدهد: «مثلاً یکشب برای رونمایی از پوستر رفتیم به سطح شهر و همانجا از مردم واکنشهای جالبی گرفتیم. از ما میپرسیدند با این گریمِ سیاه در سطح شهر دقیقاً چهکار میکنید؟ همانجاکه با مردم روبهرو شدیم، فهمیدیم چقدر کار سختیست، ازاینبابتکه باید انگار یک هویتی داشته باشیم تا بتوانیم با مردم ارتباط برقرار کنیم یا بتوانیم راحت باشیم و خیلی عامیانه بازی کنیم. درواقع ما باید هرطورکه آنها رفتار میکنند، واکنش نشان بدهیم و اینکار چون تئاتر تعاملیست، بداههسازی زیاد دارد. در اجرای نمایش هم مردم هر صحبتی دارند، باید در همان نقش که هستیم و در صحنه به آنها جوابگو باشیم. خب این کار سختیست که فکر میکنم کمترکسی بتواند آنرا در تئاتر انجام بدهد؛ چون واقعاً ممکن است بعضیاوقات با چیزهایی مواجه شویم که شاید غافلگیرمان کند؛ طوریکه از خودمان میپرسیم الآن باید چهکار کنیم؟ چه واکنشی باید نشان بدهیم درلحظه؟!» وی دررابطهبا پروسه تولید و تمرینهای این نمایش میگوید: «با تمریناتی که داشتیم، توانستیم همه گروه خودمان را به آنچه مدنظر کارگردان بود تاحدتوان نزدیک کنیم. البته هیچوقت نمیتوانیم بهطورکامل کسانی را که دراینشرایط زندگی میکنند و نقشی را که دارند زندگی میکنند، درک کنیم. اینکار خیلیسخت است؛ ولی تمام سعی خودمان را کردیم که نزدیک باشیم». او میگوید: «بعد از بازی درایناثر، نگاهم به کودکان کار خیلی تغییر کرد. گرچه ما نمیتوانیم آنها را صددرصد درک کنیم؛ چون هرگز بهجایشان زندگی نکردیم؛ اما حالا بیشتر درکشان میکنم. سعی میکنم قضاوتشان نکنم و با آنها مهربانتر باشم؛ چون همه آنها زندگیهای سختی داشتهاند».