آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
نقدی بر نمایش «منظومه زندانی در دانمارک»
کد خبر: 406607 | تاریخ مخابره: 1404 يکشنبه 25 آبان - 01:17

یادداشت

نقدی بر نمایش «منظومه زندانی در دانمارک»

«محمد مساوات» در «منظومه زندانی در دانمارک» باردیگر جهان خاص خود را احضار می‌کند: جهانی میان خواب و واقعیت، میان گفتار و تصویر، میان تاریخ و وهم. او با بهره‌گیری از شاکله تراژدیِ هملت، به‌جای روایت مجدد آن، پیکر تازه‌ای از زبان و زمان می‌سازد. دراین‌نمایش، دانمارک دیگر یک کشور نیست؛ استعاره‌ای‌ست از زندانِ ذهن، از حصارهای درونی انسان مدرن که درجست‌وجوی معنا، در تاریکی دست‌وپا می‌زند. «مساوات» در مقام خالق اثر، همانند شاعری بر صحنه قدم می‌گذارد؛ زبان او نه ابزار روایت؛ بلکه جوهر اجراست. کلمات، همچون موج‌های شکسته، از دهان شخصیت‌ها عبور می‌کنند؛ بی‌آنکه الزاماً حامل معنا باشند. این ویژگی، نمایش را به قلمرو تئاتر پست‌دراماتیک می‌برد؛ جایی‌که «زبان»، خود بدل به صحنه می‌شود و «داستان»، تنها پژواکی از غیاب است. ساختار اپیزودیک اثر، با نورپردازی‌ سرد و میزانسن‌های ایستا، یادآور زندانی ذهنی‌ست که در آن شخصیت‌ها همچون سایه‌هایی سرگردان در چرخه بی‌پایان تردید و سکوت گرفتارند. کارگردان، با حذف منطق علی‌ـ‌معلولی درام، مخاطب را به تجربه‌ای درونی‌تر دعوت می‌کند؛ تجربه‌ای که بیش‌ازآنکه دیده شود، حس می‌شود. او از هملت، نه قهرمان تراژیک؛ بلکه روحی مردد می‌سازد که در زبان گم شده است. یکی از وجوه درخشان نمایش، استفاده از ریتم‌های شاعرانه و تکرارهای صوتی‌ست؛ عناصری که «منظومه‌بودن» اثر را توجیه می‌کنند. موسیقیِ گفتار، در لحظاتی چنان غالب می‌شود که معنا به پس‌زمینه می‌رود؛ و صحنه، بدل به «شعر دیداری» می‌گردد. این، همان نقطه‌ای‌ست که «مساوات» از نمایشنامه‌نویسی فاصله می‌گیرد و به شاعرِ اجرا بدل می‌شود. بااین‌حال، اثر ممکن است برای تماشاگران سنتی، دشوار و دورازدسترس به‌نظر برسد. غیبت پی‌رنگ روشن، زبان آرکائیک و تصاویر نمادین، مخاطب را در موقعیت پرسشگر قرار می‌دهد؛ اما شاید هدف «مساوات» همین باشد: ایجاد تزلزل در درک ما از قطعیت‌ها، دعوت به اندیشیدن؛ و نه سرگرم‌شدن. درنهایت، «منظومه زندانی در دانمارک» را می‌توان گفت‌وگویی میان دو شبح دانست: شبح هملت و شبح انسان معاصر. هردو درجست‌وجوی معنا، در دل جهانی غبارآلود سرگردان‌اند. «مساوات» با این اثر نشان می‌دهد که تئاتر، هنوز می‌تواند شعر باشد؛ شعری از جنس تاریکی، تردید و آینه.

 رزیتا اسکوئی

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه