کد خبر:
406600
| تاریخ مخابره:
1404 شنبه 24 آبان -
01:40
سیاستهای دولتهای منطقه در قبال تأمین امنیت
مجموع رویدادهای ماههای اخیر؛ از اظهارات تا اقدامات، حکایت از شکلگیری دو دیدگاه عمده درباره امنیت منطقه دارد؛ نگاه نخست: منطقه را نسخه شفابخش منطقه میداند و بر همکاری جمعی و مشارکت همه بازیگران منطقهای تأکید دارد. نگاه دوم: امنیت را در ائتلاف با قدرتهای فرامنطقهای و مهار ایران، تعریف کرده است.
برای غرب آسیا و خاورمیانه، هیچ مفهومی بهاندازه امنیت و ثبات ارزش بنیادین ندارد و ازاینروستکه در هر نشست و مجمع و گفتوگویی این خواست و هدف را بهانحایمختلف موردبررسی و برنامهریزی قرار میدهند. در تازهترین ایننشستها، غرب آسیا بهمیزبانی بحرین در نیمه اول آبانماه، شاهد یکی از مهمترین نشستهای منطقهای بود؛ نشستی که بهسبب طرح دیدگاههای متنوع درباره منطقه، تأمین ثبات و امنیت در آن و بازیگران نقشآفرین دراینپروسه میتواند در آینده بهعنوان یکی از نقاط عطف در پروسه گفتوگو درباره تغییر رویکرد کشورهای منطقه تعریف شود. بهگزارش لیلا واحدی (ایرنا)؛ غرب آسیا حداقل در 40سالگذشته درگیر نوعی «خصم خاموش» در روابط کشورهای حاضر دراینمنطقه بوده که در نگاهی خوشبینانه با سوءتفاهمی شکل گرفت اما تداوم آن ریشه در تمایل قدرتهای فرامنطقهای داشت. در چهاردهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نگاه کشورهای عرب منطقه به ایران، از یک اصل متأثر بود: «ایران تهدید امنیت و ثبات منطقهای است!» گزارهای که آمریکا و رژیم اسرائیل در تثبیت و تحکیم آن در اذهان حکام عرب منطقه تمام تقلای خود را بهکار بستند. این اما از مقطعی و برپایه منطق و استدلالی عقلانی ازسوی کشورهای منطقه با تردیدهایی روبرو شد و پس از حمله نظامی رژیم اسرائیل و آمریکا به ایران، نشانهها از کمرنگشدن ذهنیت تهدیدانگاری علیه تهران، حداقل در مقطع کنونی حکایت دارد. درحالحاضر امیرنشینان خلیجفارس بیشازپیش برای پاسخ به این پرسش درتلاشاند: «تهدید واقعی امنیت در منطقه کیست؟» پاسخ به آن، مبنای پیدا و پنهان سخنرانیهای نشست منامه بود و با ارزیابی مجموع سخنرانیهای صورتگرفته درآننشست و عبور از واکنشهای ابتدایی و اغلب سطحی به سخنرانیها و دیدارها، میتوان دریافت که درایننشست دو دیدگاه درباره امنیت منطقه و مخاطرات آن مطرح شد و پرداختن بههریکاز این دو، فارغ از مدافعانش میتواند در چشمانداز تعریف ترتیبات امنیتی در منطقه تأثیرگذار باشد. بهباور و تأکید بسیاری از تحلیلگران منطقهای، مقامات و مسئولان، مفهوم امنیت در جهان دیگر محدود به مفهوم نظامی نیست و متغیرهای به اصلاحی نرمی در ایجاد و تثبیت این مفهوم شکل گرفتهاند که بیشازگذشته ضرورت بازتعریف نگاهها بهاینمقوله در غرب آسیا را پررنگ میسازد. در جهان امروز اقتصاد و فرهنگ، فناوری و رسانه اگر نگوییم بیش از تسلیحات اما کمترازآن هم اثرگذار نیستند. در قرن ۲۱ بازیگران در غرب آسیا هریک متناسب و مرتبط با تاریخ و فرهنگ، نگاه خود به مفهوم امنیت و اصول سیاست خارجی خود به پدیده امنیت نگریسته، به آن بها داده و برای تأمینش برنامهریزی میکنند. الف: شماری از دولتهای منطقه معتقدند سازوکار تأمین امنیت منطقهای باید مبتنیبر دیپلماسی جمعی بوده و با همراهی و هماهنگی همه کشورهای منطقه صورت گیرد. مبنای چنین دیدگاهی عبور از تهدیدانگاری هریکاز کشورهای منطقه و ورود به نگاه منعطف به همکاری است. در چنین نگاهی، نه ایران و نه هیچیکاز کشورهای غرب آسیا، تهدید برای اینمنطقه محسوب نمیشود بلکه باید و میتواند بهعنوان ابزاری در مسیر ثبات تعریف شوند. پرچمدار اینرویکرد در نشست منامه «بدر البوسعیدی» وزیر امور خارجه عمان بود که تصریح کرد: «تقویت سازوکاری جامع برای گفتوگو و تلاشهای امنیتی شورای همکاری خلیجفارس، بیتردید واقعیتی را منعکس خواهد کرد که ایران، عراق و یمن هم سهم مشروع و واقعی در امنیت خلیجفارس دارند. چنین رویکردی ما را در موقعیت بهتری قرار خواهد داد تا به چالشهای دیگر منطقه؛ ازجمله امنیت دریایی، قاچاق موادمخدر و انسان و تغییرات اقلیمی بپردازیم. واقعاً چگونه میتوانیم امنیت منطقهای داشته باشیم، وقتی بازیگران اصلی از گفتوگو کنار گذاشته شوند؟ یک گفتوگوی فراگیر، احترام متقابل و پیوندهای اقتصادی عمیقتری را ترویج میدهد و انگیزههایی برای خویشتنداری ایجاد میکند؛ چیزیکه سیاست مهار و رویکردهای مبتنیبر رقابت صفر نمیتوانند بهدست آورند». ب: دیدگاه دیگر اما معتقد است تأمین امنیت منطقهای جز با ائتلافها و پیمانها با قدرتهای فرامنطقهای امکانپذیر نیست؛ دراینمیان «آنچه ثبات منطقه را تهدید میکند، ایران است»؛ دیدگاهی که سالهاست دلارهای نفتی اعراب را بهبهانه تهدید ایران راهی کارخانههای اسلحهسازی آمریکا کرده و راه را بر هرگونه همکاری در منطقه بسته است. چنین رویکردی گرچه تا چندسالگذشته نگاه حاکم بر عمده حکمرانان عرب در منطقه بود و درایننشست هم ازسوی نماینده آمریکا بسیار موردتأکید قرار گرفت اما مجموع دیدگاههای مطرحشده در نشست منامه نشان داد: اینرویکرد جز ازسوی برخی مقامات اسبق عربی و نمایندگان آیپک (لابی صهیونیستی) خریداری ندارد. طرفداران رویکرد نخست که عمان، قطر و ایران در آن دستهبندی میشوند، امنیت پایدار منطقهای را محصول و مرهون مشارکت همه بازیگران و برخاسته از درون منطقه میدانند. نگاهی که عربستان سعودی هم از سال ۲۰۲۳ و با عادیسازی روابط خود با تهران نشان داد که درحالتغییر مسیر بهسمت آن است. شیوهای که ریاض و تهران در سالهای اخیر اتخاذ کردند به الگویی برای دیگر کشورهای منطقه هم تبدیل شد. تأکید بر کاهش وابستگی و حضور کشورهای فرامنطقهای بهویژه حضور نظامی آنها کانون اصلی اینطرح است که باتوجهبه نگاه نهچندان مثبت مردم منطقه به این قدرتها بهنوعی مشروعیت مردمی را هم با خود بههمراه دارد. ایدههایی چون «مجمع گفتوگوی منطقهای»، «طرح مناره» و همکاری در شورای همکاری خلیجفارس درجهت همین نگاه ازسوی ایران و برخی کشورهای منطقه ارائه شد. این ایدهها گرچه تا پیش از حمله نظامی اسرائیل به ایران، پیشنهادهایی گفتمانی جذابی بودند اما پس از حمله و بهویژه پس از حمله اسرائیل به قطر، بهعنوان یکی از مهمترین دستورکارهای کشورهای منطقه قرار گرفته و گروهی که پیشازاین چتر امنیتی آمریکا را بهعنوان سپری غیرقابلنفوذ میدانستند، پس از بمباران دوحه درایندیدگاه تجدیدنظر جدی صورت دادند. بااینهمه اما برای رسیدن به سازوکاری در میدان عمل، راه طولانی درپیش است. ب: دیدگاه دوم اما مبتنیبر متوازنسازی قدرت در منطقه ازسوی کشورهای فرامنطقهای و با این ادعا است: ایران و آنچه گروههای تحتحمایت تهران میخواند باید ازسوی جوامع غربی مهار شوند تا امنیت تأمین شود. اقدامی که بهبهای زیرسؤالرفتن استقلال کشورهای منطقه و تداوم و توسعه رقابتهای تسلیحاتی خواهد بود. ازسویدیگر اعتماد بیشازاندازه به تأمین امنیت ازسوی کشورهای فرامنطقهای موجب خواهد شد تا با کوچکترین تغییری در روابط دو یا چندجانبه، امنیت منطقه هم متأثر و متلاطم شود. هریکاز دو نگاه اشاره شده در بالا عواقب و نتایجی را در منطقه بههمراه خواهد داشت و هراندازه کشورهای منطقه بتوانند از رویکرد اتکا به قدرتهای فرامنطقهای بهسمت رویکرد همکاری جمعی حرکت کنند، شرایط برای برقراری امنیتی پایدار هموارتر خواهد شد. با این پایداری، غرب آسیا میتواند مانند شرق آن یا حتی اروپا بهگونهای تازه و البته کمتر تجربهشده در تأمین امنیت نگاه بلندمدت داشته باشد و آنرا از مسیر اقتصاد و منافع اقتصادی جمعی پیگیری کند. موضوعی که امارات متحده عربی و قطر در سالهای اخیر به آن توجه ویژه داشته و ایران باتوجهبه مجموع ویژگیهای جغرافیایی و سیاسی میتواند نقشی تعیینکننده در ایجاد و تثبیت امنیت حاصل از پیوندهای اقتصادی کشورهای منطقه ایفا کند. ترکیب سازنده امنیت در منطقه میتواند در مجموعه دیپلماسی، تسلیحات و اقتصاد تعریف شود. این ترکیب جهت تبدیلشدن به مدل همکاری، نیازمند گفتوگوهایی بیشتر و البته بهدوراز لابیهای غربی و صهیونیستی است. مجمعی که بتواند هم کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس و هم عراق، یمن و ایران را شامل شده و حتی مسیر ورود دیگر همسایگان را هم گشوده نگه دارد. چشمانداز پیشروی چنین ترکیبی در کوتاهمدت میتواند همان الگوی تنشزدایی میان ایران و عربستان را بهصورت دوجانبه یا کلان با کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس تکرار کند. حضور قدرتمند و باثبات عراق در کنار پایان نگاه تهدیدمحور به یمن هم میتواند در میانمدت، چشمانداز رسیدن به چارچوب همکاری را گستردهتر و دردسترستر قرار دهد. طراحی این چارچوب اما در بلندمدت نیازمند عبور از نگاه نجاتبخش به غرب، تشخیص رژیم اسرائیل بهعنوان تهدید اصلی و تعریف منافع بلندمدت و مشترک اقتصادی در منطقه است. تأمین و تضمین ثبات در منطقه در توان هیچیکاز کشورهای منطقه بهتنهایی نیست اما مجموع سرزمینهای غرب آسیا، اولین و تنها مسیر این تأمین و تضمین آن هستند و بهنظر میرسد اشارات رفته در نشست منامه فارغ از انگیزههای برگزارکنندگان و شماری از مهمانان، میتواند مقدمهای برای حرکت دراینمسیر در منطقه باشد.