کد خبر:
406649
| تاریخ مخابره:
1404 چهارشنبه 5 آذر -
02:03
آیا میانجی، مسئله امروز ایران و آمریکاست؟
ایران و آمریکا برای آغاز مذاکرات، نیازمند میانجیاند یا نیازمند درکی مشترک از این فرایند؟ پذیرش هریکاز این صورتبندیها، تحلیلگران سیاسی و رسانهای را به مسیر متفاوت برای آگاهی از چالش موجود و راههای عبور از آن هدایت خواهد کرد. بهگزارش لیلا واحدی (ایرنا)؛ همزمانی ارسال نامهای ازسوی ایران به ولیعهد سعودی و سفر «محمد بن سلمان» به آمریکا کافی بود دوری تازه از گمانهزنی درباره میانجی تازه روابط تهران و واشنگتن معرفی و درباره ظرفیت میانجیگری آن، گفتوگو و تحلیل شود.
سفر ولیعهد سعودی به آمریکا، گرچه عرف معمول روابط دوجانبه ریاض و واشنگتن است اما همزمانی این سفر و نامه «مسعود پزشکیان» رئیسجمهور ایران به بن سلمان، سبب شد که نام عربستان باردیگر بهعنوان میانجی جدید روند دیپلماتیک در رسانهها برجسته و مورد تحلیل قرار گیرد. خبرسازی و گمانهزنی رسانهای که تاکنون بارها ازسوی سفیر جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی و سخنگوی وزارت خارجه تکذیب شده است. این سفر اما تنها منبع تولید گمانه در هفتههای اخیر نبود؛ تماسهای تلفنی میان وزیر امور خارجه ایران و مصر و نیز وزیر خارجه مصر و مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم پرسشهایی را درباره نقش قاهره در میانجیگری میان ایران و این نهاد بینالمللی ایجاد کرد، سفر معاونان وزیر امور خارجه به کشورهای منطقه که همواره گمانهزنیهایی را سبب میشد و در هفته گذشته این گمانهها پیرامون سفر «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه به عمان و هلند منتشر شد. واقعیت آناستکه در فضای ایستای اینروزها، هر نامه، پیام، سفر و حتی گفتوگوی تلفنی نه بهعنوان، اقدامات معمول و مرسوم و بهاصطلاح روتین دیپلماتیک میان کشورها که اقدامی برای آغاز مذاکرات میان ایران و غرب تفسیر و تحلیل میشود. در میانه این تحلیلها اما آنچه مهم بهنظر میرسد ایناستکه درحالحاضر مرکز و کانون مشکل بهصورت دقیق چیست و کجاست؟ بهدیگرسخن، صورتبندی مسئله میان ایران و آمریکا باید چگونه باشد تا نزدیکترین فاصله از واقعیات میدانی لحاظ شود؟ کدامیک از دو گزاره زیر صورتبندی دقیقی از مسئله ارائه میکند؟ «ایران و آمریکا برای آغاز مذاکرات نیازمند میانجی هستند» یا ایران و آمریکا برای آغاز مذاکرات نیازمند درکی مشترک از این فرایند هستند، پذیرش هریکاز این صورتبندیها، تحلیلگران سیاسی و رسانهای را به مسیر متفاوت برای حل چالش و مسئله هدایت خواهد کرد. آنچه اما از اظهارات و موضعگیریهای مقامات ایرانی میتوان دریافت ایناستکه گزاره یا صورتبندی دوم درحالحاضر برای تصمیمگیران در تهران، صورتمسئله اصلی است و آغاز هر روند دیپلماتیکی منوط و مشروط به آن خواهد بود؛ یعنی: مجموع واکنشهای وزارت امور خارجه به این تحلیلها نشان میدهد که اینموارد اشارهشده حداقل تا دوره زمانی مشخص فقط گمانهزنیهای رسانهای باقی خواهد ماند. پیوند نامه رئیسجمهور ایران به حضور ولیعهد سعودی در آمریکا، از همان ابتدا با واکنش وزارت امور خارجه مواجه شد. «رضا عنایتی» سفیر ایران در عربستان راجع به محتوای پیام رئیسجمهور به ولیعهد عربستان گفت: رئیسجمهور پیامی را در قدردانی از تسهیلات ارائهشده به زائران حج سالجاری بهویژه بهخاطر مساعدت عربستان در انتقال حجاج ایرانی در شرایط خاص ناشی از تجاوز رژیم صهیونیستی، برای ولیعهد ارسال نمودند. پیام ازسوی آقای رشیدیان رئیس جدید سازمان حج و زیارت با حضور اینجانب تسلیم امیر عبدالعزیز بن سعود وزیر کشور و رئیس شورایعالی حج عربستان گردید. بهگفته عنایتی، دراینپیام بر گسترش روابط فیمابین ایران-عربستان تأکید و از خدماترسانی عربستان و ارائه تسهیلات به حجاج ایرانی تقدیر شده است. تماسهای میان مصر و ایران هم بهعنوان پرسش به نشست خبری سخنگوی وزارت امور خارجه راه یافت. «اسماعیل بقائی» درباره تلاش مصر برای میانجیگری میان ایران و آژانس گفت: درباره آژانس ما نیازی به میانجیگری نداریم. جمهوری اسلامی ایران با آژانس و ازطریق نمایندگی دائم خود در وین در تعامل است. ما عضو آژانس هستیم و مواضع خود را هم بهصورت علنی و هم درگفتوگوبا مقامهای ذیربط آژانس مطرح میکنیم. مادامیکه عضو معاهده انپیتی هستیم، خود را متعهد میدانیم. صراحت و شفافیت دستگاه دیپلماسی ایران درباره ابهامات میانجیگران و امکان هر دیدار و گفتوگویی رویهای است که برای درک بهتر دلایل آن شاید نیاز باشد به اینبخش از اشارات بقائی در نشست خبری توجه کنیم: «اصلاً مسئله، مسئله میانجیگری و واسطهگری نیست؛ مسئله به رویکرد و سیاست آمریکا بازمیگردد. آمریکا در موضوع مذاکره جدیت لازم را ندارد و نگاه آن به مذاکره، بهجای تکیهبر یک امر متعارف دیپلماتیک مبتنیبر دادوستد، برپایه دیکتهکردن است. مادامیکه آمریکا بر اینرویکرد اصرار بورزد، مذاکرهای معنادار شکل نخواهد گرفت؛ بنابراین موضوع میانجی، یک بحث ثانویه است. ما با عربستان رابطه بسیارخوبی داریم و برای این رابطه ارزش قائل هستیم. از عربستان و سایر کشورهایی که با دغدغهمندی نسبت به صلح و ثبات منطقه تلاش میکنند ظرفیتهای خود را برای کاهش تنشها بهکار بگیرند، قدردانی میکنیم». ثانویه بودن موضوع میانجیگری درحالی ازسوی سخنگوی دستگاه دیپلماسی بیان میشود که در روزهای اخیر تکجملاتِ اغلب نامفهوم «دونالد ترامپ» تیتر برخی رسانههای داخلی و خارجی است؛ جملاتی بااینمضمونکه «ایران توافق میخواهد، درحالگفتوگو با ایران هستیم، مذاکراتی با ایران داریم» و غیره. جملاتی ازایندست گرچه بهعنوان بخشهایی از پازل مذاکراتی که سفر بن سلمان هم بخش دیگر آن است، کنار هم قرار گرفته و به تصویری از آغاز یا حتی درجریانبودن روندی دیپلماتیک ختم میشود اما واقعیت در میدان متفاوتتر از این تصویر است. ترامپ در تداوم سیاست صلح ازطریق قدرت خود، درپی دستیابی به حداکثری از خواستههایی است که در برهههای مختلف نتوانست آنها را بهدست آورد. بهنظر میرسد بُرد موشکی ایران، مدیریت حضور منطقهای و غنیسازی صفر سرتیتر خواستههای حداکثری است و مذاکرات موردنظر رئیسجمهور آمریکا، نه درباره حقوق و منافع دو طرف و نه حتی درباره این خواستههای حداکثری که بیشتر درباره نحوه انجام و تحقق این خواستههای دیکته شده ازسوی ایران است. این همان رویکرد مورداشاره دستگاه دیپلماسی است که عراقچی درگفتوگوبا اکونومیست به آن اشاره کرده و درپاسخبهاینپرسش خبرنگار که دونالد ترامپ شخصاً پا پیش گذاشته است. او گفته که میخواهد همان رئیسجمهوری باشد که توافق با ایران را انجام میدهد. چرا اکنون، پس از حمله اخیر، حرف او را جدی نمیگیرید و نمیگویید «به تهران بیا، بیایید توافق کنیم؟» تصریح کرده است: اولازهمه، من میگویم که هیچ تجربه خوبی از گفتوگو با دولت او نداریم. ثانیاً، بله، موافق یک توافق هستیم اما یک توافق منصفانه و متوازن. مشکل ایناستکه وقتی آمریکاییها از توافق صحبت میکنند، درواقع میخواهند خواستههای خود را دیکته کنند و این همانچیزی است که همین دوماهپیش در نیویورک تجربه کردیم. ما آماده مذاکره هستیم اما نه برای دیکتهشدن. ما آماده توافق هستیم اما برای توافقی منصفانه و متوازن، نه یک توافق یکطرفه. مشکل همین است. در لحظهای که بهایننتیجه برسیم که آمریکا رویکرد خود را تغییر داده و بهجای دیکته کردن، آماده یک مذاکره واقعی و یک توافق منصفانه و متوازن است، ما هم آماده خواهیم بود. آنگاه میتوانیم آنرا بررسی کنیم. طرح خواستههای حداکثری و عبور پلکانی از آنها درطول جلسات چانهزنی، شگرد قدیمی اما کاربردی تاجران در جهان است، شیوهای که رئیسجمهور آمریکا هم بهسبب سالها تجارت بهخوبی به آن آشناست اما آیا اینشیوه برای معامله با مفهوم خاصی چون ایران، کارساز خواهد بود؟ سکون کنونی در روندهای دیپلماتیک حکایت از آن دارد که اینراه دستکم درباره ایران به مقصد نخواهد رسید. ناممکنی تحقق این خواستهها را میتوان از دو نگاه روانی و امنیتی موردبررسی قرار داد. نگاه صرفاً ابزاری به موضوع گفتوگو بهعنوان پروسهای برای حداکثرسازی منافع خود، همان روندی است که تهران آنرا دیکته کردن خواستهها توصیف میکند، روندیکه نهتنها در سیاست خارجی بلکه در تمام نظم و نظام، جامعه و فرهنگ ایرانیان پدیدهای مذموم و مکروه شمرده میشود. بخشی از هویت سیاسی تصمیمگیران در ایران، دستکم در ۴۰سالگذشته برمبنای ایستادن در برابر هرگونه دیکته و زوری ازسوی بیگانه تعریف و تثبیت شده و عبور و عدول از آن و پذیرش این دیکته، بهنوعی استحاله هویتی خواهد بود. هر دولت، سرزمین و نیروی «دیگری» درصدد استحاله ازهرطریق برآید، راه بهجایی جز تنش و تخاصم نخواهد برد. دریافت و درک این انگاره روانی در سیاست ایران، میتواند راهگشای بنبست موجود باشد اما اگر ترامپ و دولتش نه در سخن که درعمل، پیگیر و خواستار توافقی برای صلح باشند. واقعیت آناستکه نشانهای روشن از این پیگیری حداقل تا لحظه نگارش این گزارش از کاخ سفید دیده نمیشود و تهران را بیشازگذشته براینباور خود نزدیکتر میکند که هدف اعلامی با اقدام اعمالی فاصلهها دارد و این فاصله باید با هوشیاری بیشازهمیشه مورد رصد باشد. فقدان منطق در خواستههای حداکثری آمریکا، آنهم پیش از ورود به هرنوع مذاکرهای، ازآنرو دیپلماسی را به بنبست میکشاند که بدانیم واشنگتن درحالی جستهوگریخته بر محدودسازی برد و توان موشکی تهران اصرار دارد که سرزمین ایران دردسترس موشکهای رژیمی است که اولاً دشمن شمارهیک خود را ایران تعریف کرده و دوما در نوع دشمنی و جنگ با دشمنان خود به هیچ آداب و اصول، قانون و منطقی پایبند نیست. دشمنی که موضوع غنیسازی صلحآمیز ایران را درحالی بهانه حمله نظامی کرد که خود بزرگترین زرادخانه تسلیحات اتمی را در منطقه داراست. هیچ منطق عقلانی، بیدفاع شدن در برابر این رژیم را مجوز نمیدهد و ازاینرو نه خواستههای حداکثری که هرگونه اقدامی هم نمیتواند تهران را برای همیشه دراینشرایط خلعسلاح کند. درنهایت تعریف میانجی برای مذاکره، دیدارهای حضوری و گفتوگوهای تلفنی شاید حاشیه جذاب رسانهای باشند اما اصل روند دیپلماتیک با یک پذیرش آغاز میشود: گفتوگو برای منافع و از موضع عقلانی و برابر.