کد خبر:
406219
| تاریخ مخابره:
1404 دوشنبه 13 مرداد -
01:27
پاشنه آشیل همکاریهای منطقهای چیست؟
«مناره»؛ طرحی تازه برای جانبخشیدن به ایدهای قدیمی
تکاپویی خستگیناپذیر برای تأمین امنیت منطقهای که اقلاً در 100سالگذشته شاهد انواع تراژدیها از جنگ تا نسلکشی بوده، هدف بسیاری از طرحهاییست که سالهای گذشته ازسوی کشورهای مختلف، ازجمله ایران تدوین و ارائه شده تا شاید ازاینرهگذر تأمین امنیت درونی بهدوراز دخالتهای فرامنطقهای ممکن شود. بهگزارش ایرنا؛ «امنیت درونزا» ترکیبی خلاصه از مفهومیست که جمهوری اسلامی ایران پس از شکلگیری، آنرا بهعنوان تجربهای زیستشده، به بسیاری از کشورهای منطقه غرب آسیا پیشنهاد کرده. منظور ایران از امنیت درونزا؛ امنیتیست که بنیان آن ظرفیتهای داخلی کشورها و منطقه، بدون وابستگی ساختاری به قدرتهای خارجی باشد؛ چیزی شبیه آنچه ایران در هشتسال جنگ تحمیلی علیه خود تجربه کرد.
استدلال مشخص تهران دراینزمینه تأکید بر استقلال سیاسی و خودکفایی دفاعی کشورها باتکیهبر همکاریهای منطقهای است. مرور تاریخچه تحولات نیمقرناخیر در منطقه نشان میدهد که تداوم حضور قدرتهای فرامنطقهای در غرب آسیا نهتنها گره از امنیت باز نکرده بلکه برونسپاری تأمین امنیت به قدرتهای خارجی، تراژدیهایی چون عراق و افغانستان را هم بهوجود آورده و جای خالی نهادهای امنیتی منطقهای و البته بومی را نشان میدهد. شکست نسخه امنیت خارجی، کارایی حلوفصل دیگر بحرانها در منطقه را هم با تردیدهای جدی مواجه ساخته و بسیاری از کشورها ازجمله ایران را بهفکر یافتن راهکاری برای دیگر موضوعات منطقه وادار ساخته است. نروژ و بیستودومین «مجمع جهانی اسلو» و تنها دوروز پیش از حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران بهبهانه تهدید هستهای، سید عباس عراقچی؛ وزیر امور خارجه در نشست این مجمع و در جمع کشورهای جهان درباره امنیتی که از غرب آسیا دریغ شده است، گفت که تجربهاش از سفرها و رایزنیهای متعدد تهران در سطوح عالی با کشورهای همسایه و منطقه طی ۱۰ماهاخیر نشان میدهد که ایران مصمم به ارتقای اعتماد و همکاری میان کشورهای منطقه با هدف تأمین امنیت جمعی و درونزا و اطمینان از تحقق امنیت پایدار و همهجانبه است. این عزم جزم تهران در ارتقای اعتماد بهمنظور ایجاد سازوکاری برای تأمین امنیت درونزا، گرچه بهدفعات و از تریبونها و نشستهای مختلف اعلام شده بود اما حمله نظامی به کشوری مستقل بدون هیچ بهانه و سند مستند و تنها با ادعای تهدیدی احتمالی، حقانیت اینموضوع را باردیگر به نظام بینالملل (حتی اگر آنرا درظاهر انکار کنند) و کشورهای منطقه نشان داد و همزمان تلاش سیاستمداران و دیپلماتها را برای عملیاتیسازی ایدهای که بتواند موضوعات موردمناقشه ازجمله موضوع دستیابی و استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای را حل کند دوچندان کرد. بهویژهآنکه این حمله بهبهانه فعالیتهای هستهای ایران و ادعای تهدیدبودن آن انجام شد. واقعیت آناستکه جنوبغرب آسیا و خاورمیانه اینروزها با انواع چالشها و اَبرچالشهایی روبروست که هریک بهتنهایی نیازمند ابتکارات عمیق، موردتوافق همگانی و بلندمدت هستند که دستیابی به راهحل هستهای یکی از مهمترین آنهاست. پیشنهادهای مطروح دراینزمینه هریک بهدلایلی امکان عملیاتیشدن نداشتند یا نیافتند؛ نمونه آن ایده کنسرسیوم هستهای در خاورمیانه بود که هنوز برخی زیادهخواهیهای قدرتهای فرامنطقهای امکان اجراییشدن آنرا نمیدهد. این میان طرح ایدههایی همچون «مناره» ازسوی محمدجواد ظریف (وزیر امور خارجه پیشین) و محسن بهاروند (سفیر پیشین ایران در انگلیس) گرچه نگاه رسمی جمهوری اسلامی قلمداد نمیشود اما دور از ایدههای همیشه مطرح و رسمی هم نیست و درواقع راهحلی برای رفع یک نگرانی است. در ایده «مناره» پیشنهادهایی مطرح شده که مهمترین مبنای آنها تثبیت حق غنیسازی صلحآمیز و بهرهمندی همه کشورهای منطقه از این دانش است تا با نظارت سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی این امکان برای همه پایتختهای منطقه ایجاد شود. «مناره» یک نهاد منطقهای خواهد بود که برای تسهیل همکاری هستهای صلحآمیز بین اعضای آن طراحی شده است. باب اینشبکه برای پیوستن همه کشورهای واجدشرایط در خاورمیانه و شمال آفریقا باز است و کشورها باید تولید یا استقرار سلاحهای هستهای را رد کرده و متعهد به تأیید متقابل پایبندی خود شوند. طرح مناره یا هر ایده دیگری برای ساخت و تثبیت امنیت در منطقه بیش از هر موضوع دیگری بهنوعی از اعتماد فراگیر میان کشورهای منطقه نیاز دارد و بهاذعان بسیاری از تحلیلگران، پاشنه آشیل هر طرح و ایدهای دراینزمینه موضوع اعتماد است؛ چیزیکه «محمدجواد ظریف» و «محسن بهاروند» در طرح منتشرشده در فایننشالتایمز اشاره کرده و آوردهاند: «امروز، بیش از هر زمان دیگری، ما در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با آگاهی جمعی از تصویر وحشتناک آینده خود، مگراینکه از اینلحظه استفاده کنیم، از خواب بیدار شدهایم. ما میدانیم که بیاعتمادی در منطقه ما ریشه عمیقی دارد. ایران و دیگران نیز نارضایتیهای خود را دارند». بااینحال ساخت این اعتماد باتوجهبه مجموع تحولات گذشته و متغیرهای خارجی مؤثر در حال و آینده اساساً موضوع ساده و پیشپاافتادهای نیست. اختلافات ایدئولوژیک و مذهبی، بیاعتمادی تاریخی بین کشورهای منطقه، رقابتهای سیاسی و اقتصادی غیرقابلانکار، اثرگذاری دیدگاههای قدرتهای فرامنطقهای همگی از مهمترین عواملی هستند که شکلگیری اعتماد بین کشورها را با دشواری مواجه میسازد بااینهمه و به تأکید طرح مناره «گذشته نباید سرنوشت منطقه را تعیین کند». آیندهنگری کشورهای منطقه برای کاستن از تأثیرات گذشته، پس از جنگ تحمیلی 12روزه رژیم اسرائیل و آمریکا علیه ایران محسوستر از همیشه ایجاد این اعتماد و بهتبعآن سازوکارهای دیگر را امکانپذیرتر ساخته و طرح پیشنهادهای اعتمادآفرین را ضروریتر از همیشه نشان میدهد. طرح مناره را هم میتوان درراستای اینطرحهای اعتمادزا دستهبندی کرد که ارائه آن ازسوی کشوری که طی دودههگذشته با شدیدترین موج اتهامزنی به برنامه هستهای خود و نهایتاً بمباران آن روبرو بوده، نشان میدهد که نگاه نخبگانی به موضوع هستهای همچنان تصریح بر صلحآمیزبودن هرگونه فعالیتی است که بهنام برخورداری از انرژی هستهای در منطقه صورت میگیرد. ایجاد اطمینان در منطقه و اعتماد میان کشورها نخستین و البته مهمترین دشواری است که دولتها، شخصیتها و گروههای صلحطلب در خاورمیانه و غرب آسیا به آن اذعان دارند. قاسم محبعلی؛ مدیرکل پیشین آسیای غربی وزارت امور خارجه درباره دلایل این دشواری در طرحهای امنیتساز ارائهشده ازجمله طرح مناره معتقد است هر طرحی، دراینزمینه باید پشتوانه منطقهای یا بینالمللی داشته باشد. برایمثال در قطعنامه ۵۹۸ بندی وجود دارد درمورد امنیت منطقهای که اگر برپایهآن باشد و شورای امنیت و سازمان ملل آنرا پیگیری کنند و ایران هم از آن استقبال کند، ممکن است واکنش متفاوتی نسبتبهآن وجود داشته باشد. وی بابیاناینکه در هر طرح امنیتی منطقهای باید واقعیت نقش آمریکا، رژیم اسرائیل، نقش و منافع کشورهای عربی و نهایتاً نقش و منافع کشورهای اروپایی را موردتوجه قرار دهد؛ توضیح داد: اگر اینعوامل در طرح دیده نشوند، طبیعی است که آن کشورها، زمانیکه منافعشان درنظر گرفته نشود یا ابعاد امنیتی آنها در طرح لحاظ نگردد، واکنشی نشان نخواهند داد یا با آن مخالفت خواهند کرد. مخالفت و بیپاسخی ازسوی آنها نشانگر همینموضوع است. مدیرکل پیشین خاورمیانه عربی و شمال آفریقا وزارت امور خارجه افزود: طرحهایی که درزمینهٔ تأمین امنیت شرق مدیترانه ازسوی اروپا مطرح شده بود بهدلیل حضور رژیم اسرائیل ازسوی ایران موردپذیرش واقع نشد و این نشان میدهد که در هر طرحی ازاینقبیل باید موضوع رژیم اسرائیل مشخص شود زیرا نقطه کلیدی هر طرح برای غرب در خاورمیانه، امنیت اسرائیل است. محبعلی درباره تغییر دیدگاه کشورهای منطقه به ایران پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و امکان افزایش اعتماد میان دولتهای منطقه پس از این جنگ گفت: برای رسیدن به هر اعتمادی باید ابتدا به زمینههای تضعیفکننده آن پرداخت. باید دید بعدازانقلاب، علت تشکیل شورای همکاری خلیجفارس و نیز انعقاد پیمانهای دفاعی مشترک کشورهای منطقه خلیجفارس (و حتی کشورهایی مانند عراق و اردن) با آمریکا چه بود؟ اگر شورای همکاری خلیجفارس با آمریکا و کشورهای اروپایی همپیمانی نظامی نداشت، معنی نداشت که مثلاً هواپیمای نظامی آنها در منطقه باشد. وی باتأکیدبراینکه خلیجفارس یک منطقه بینالمللی است و فقط میان کشورهای همسایه نیست؛ گفت: خلیجفارس حوزه آزاد بینالمللی است که در آن بدونتوجه به موضع و منافع قدرتهای دیگر نمیتوان طرح امنیتی ارائه داد. همانطورکه اشاره شد: در قطعنامه ۵۹۸ طرح امنیتی تحتنظارت بینالمللی و دبیرکل سازمان ملل پیشنهاد شده؛ بنابراین اگر ایران در آن چهارچوب فکر کند، ممکن است به نتیجه برسیم اما صرفاً با نگاه به کشورهای همسایه و بدونتوجه به منافع آمریکا، اروپا و حتی روسیه و چین، امکان پیشبرد طرح امنیتی در منطقه خاورمیانه وجود نخواهد داشت.